شمارهٔ ۷۱
ای قصر ملک را ز معالیت کنگره
حزم تو گرد مرکز اسلام دایره
در طلعتت نجوم افق را مطالعه
در منظرت سعود فلک را مناظره
چون مفتی ضمیر تو گیرد قلم به دست
برجیس زمین زند از رشک محبره
زان روز باز حجت عدل تو قاطع است
کامد زبان خنجر تو در محاوره
انکار دولت تو کسی را مسلم است
کز عقل و شرع سرکشد اندر مکابره
سوء المزاج خصم تو زان دیر درکشد
کز دیو عشوه داد جهانش مزوره
با طاعت تو آن نفس آید نهاد خصم
کاسیب قهر تو دهدش سنگ جندره
در تنگنای معرکه گردون تند را
از صدمت رکاب تو باشد مخاطره
تا بر کفت نتیجه احسان نوشته اند
هر دم زمانه را کند از سر مصادره
از بهر مرکبت که سزد نعل او هلال
شد کهکشان چو آخور و پروین چو توبره
خورشید را که از حَشَمت یک سواره ای است
قانع به دیدبانی این سبز منظره
آن جرأت از کجاست که با چون تو راعیی
از مرغزار چرخ رباید همی بره
چندان بقات باد که هنگام حصر آن
عاجز شود محاسب و هم از مؤامره
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای قصر ملک را ز معالیت کنگره
حزم تو گرد مرکز اسلام دایره
هوش مصنوعی: ای قصر پادشاهی، به خاطر استحکام و استواری تو، در مرکز اسلام قرار گرفتهای و دور تا دور آن را احاطه کردهای.
در طلعتت نجوم افق را مطالعه
در منظرت سعود فلک را مناظره
هوش مصنوعی: در چهرهات ستارهها را میتوان دید و در دیدارت، صعود آسمان را میشود مشاهده کرد.
چون مفتی ضمیر تو گیرد قلم به دست
برجیس زمین زند از رشک محبره
هوش مصنوعی: وقتی که روح تو از چیزهایی که درونت است آگاه شود، چنان میشود که گویی قلم به دست گرفته و بر روی زمین مینویسد و به خاطر پاکی و زیباییاش به دیگران حسادت میکند.
زان روز باز حجت عدل تو قاطع است
کامد زبان خنجر تو در محاوره
هوش مصنوعی: از آن روز به بعد، دلیل و برهان عدالت تو روشن و قاطع است و زبان تند و تیز تو در گفتوگوها همچون خنجری عمل میکند.
انکار دولت تو کسی را مسلم است
کز عقل و شرع سرکشد اندر مکابره
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند وجود و عظمت تو را انکار کند، زیرا که هر کسی که در برابر عقل و شرع قرار گیرد، در حقیقت به افراط و انحراف دچار شده است.
سوء المزاج خصم تو زان دیر درکشد
کز دیو عشوه داد جهانش مزوره
هوش مصنوعی: سوء المزاج به حال بد و ناپسند اشاره دارد که به عنوان دشمن توست. از آنجا که این حال بد به دیر به سطح میآید، از دیوی که دروغین و فریبنده است نشان میدهد و حس خوشی به او میبخشد. این جهان در واقع فریبخورده و فریبنده است.
با طاعت تو آن نفس آید نهاد خصم
کاسیب قهر تو دهدش سنگ جندره
هوش مصنوعی: با اطاعت از تو، آن نفس (روح) دشمن به قوت و خشم تو، به شکل سنگی سخت و مقاوم در میآید.
در تنگنای معرکه گردون تند را
از صدمت رکاب تو باشد مخاطره
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشواری که زندگی پیش میآورد، خطرات ناشی از رفتارهای تو میتواند تأثیر زیادی بر اطرافیان داشته باشد.
تا بر کفت نتیجه احسان نوشته اند
هر دم زمانه را کند از سر مصادره
هوش مصنوعی: هر بار که بر دستان او نتیجهی خوبی به ثبت رسیده، زمانه به گونهای ماجرا را تغییر میدهد و آن را تحت تسلط خود قرار میدهد.
از بهر مرکبت که سزد نعل او هلال
شد کهکشان چو آخور و پروین چو توبره
هوش مصنوعی: برای مرکبت که شایستهاش است، نعل او به شکل ماه هلال در آمده، کهکشانی چون آخور و ستاره پروین چون توبرهای برای آن قرار گرفته است.
خورشید را که از حَشَمت یک سواره ای است
قانع به دیدبانی این سبز منظره
هوش مصنوعی: خورشید، که به خاطر عظمتش به مانند یک سوارکار میماند، تنها به نظاره این مناظر سبز بسنده کرده است.
آن جرأت از کجاست که با چون تو راعیی
از مرغزار چرخ رباید همی بره
هوش مصنوعی: این جرأت و勇ت از کجا آمده است که تو به عنوان چوپانی در این دشت، میتوانی پرندهای را از آسمان بگیری؟
چندان بقات باد که هنگام حصر آن
عاجز شود محاسب و هم از مؤامره
هوش مصنوعی: به قدری زمان و شرایط دشوار میشود که حتی حسابگر و تاجر نیز از بررسی وضعیت و برنامهریزی برای آینده ناتوان میگردد و نمیتواند به درستی تدبیر کند.

ظهیر فاریابی