شمارهٔ ۷۰
زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده
سیاستت به سزا گوش چرخ مالیده
خرد که بر دوجهان نافذست فرمانش
در آستان تو جز بندگی نورزیده
ستارگان که ز آفاق بر سر آمده اند
ز خط حکم تو یک ذره سر نپیچیده
بگشته صورت اقبال گرد جمله جهان
هزار باره و آنگه در تو بگزیده
ز سنجق سیهت نور فتح می تابد
چو روشنایی چشم از سیاهی دیده
محیط چرخ سرا پرده ای ست جاه تو را
درو بساط مراد تو گسترانیده
به فر دولتت این قصر آنچنان آمد
که مثل آن نه بدیده ست کس نه بشنیده
چه گویمش؟ که سپهری ست پر ستاره و ماه
ز حسن بر فلک آفتاب خندیده
برای زینت دیوار و سقف او به حیل
زمانه رنگ ز رخسار حور دزدیده
درو به وقت قدوم مبارکت مه و مهر
ز زیر پای چو طفلان نثار برچیده
ز روشنایی سقف و هوای او در وی
همی نماید اسرار غیب پوشیده
از آن زمان که من او را مَثَل زدم به سپهر
سپهر یک سروگردن ز فخر بالیده
بخفته در کنف او به امن و آسایش
جهانی از ستم روزگار ترسیده
ز غیرت و حسد فرش اَزرَقَش صدره
سپهر ازرق بر خویشتن بجوشیده
ظهیر قصه قصری بدین درازی چیست؟
نباشد این نمط از عاقلان پسندیده
حدیث کو ته وشیرین بگوی کو خاکی ست
عنایت ملکش بر فلک رسانیده
همیشه بزم شهنشه درو مزین باد
جهان به شادی او جام مهر نوشیده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده
سیاستت به سزا گوش چرخ مالیده
هوش مصنوعی: به چه زیبایی تو همچون چشمی در دنیای پر از نادانی به سیاست و تدبیرت، آگاه و توانمد هستی. زمان نیز به ناز و فریب چرخش خود را به تو میمالد.
خرد که بر دوجهان نافذست فرمانش
در آستان تو جز بندگی نورزیده
هوش مصنوعی: عقل و خردی که بر تمام دنیا حاکم است، در برابر تو فقط باید به صفت بندگی رفتار کند و هیچ کار دیگری نکند.
ستارگان که ز آفاق بر سر آمده اند
ز خط حکم تو یک ذره سر نپیچیده
هوش مصنوعی: ستارهها که از دوردستها در آسمان درخشیدهاند، حتی یک لحظه هم از مسیر فرمان تو منحرف نشدهاند.
بگشته صورت اقبال گرد جمله جهان
هزار باره و آنگه در تو بگزیده
هوش مصنوعی: سرنوشت خوش به دور و بر آمده و بارها در جهان جریان داشته، اما در نهایت به تو توجه کرده و تو را انتخاب کرده است.
ز سنجق سیهت نور فتح می تابد
چو روشنایی چشم از سیاهی دیده
هوش مصنوعی: از سنجاق سیاه تو نور پیروزی میتابد، مانند روشنی چشم که از تاریکی پلک ناشی میشود.
محیط چرخ سرا پرده ای ست جاه تو را
درو بساط مراد تو گسترانیده
هوش مصنوعی: دنیای اطراف تو مانند پردهای است که مقام و موقعیت تو را در خود جای داده و آرزوها و خواستههایت را در آن فراهم کرده است.
به فر دولتت این قصر آنچنان آمد
که مثل آن نه بدیده ست کس نه بشنیده
هوش مصنوعی: این قصر به قدری زیبا و باشکوه است که هیچ کس نه چیزی مانند آن را دیده و نه شنیده است.
چه گویمش؟ که سپهری ست پر ستاره و ماه
ز حسن بر فلک آفتاب خندیده
هوش مصنوعی: چه بگویم دربارهاش؟ آسمان پر از ستاره و ماه، زیباییاش را به شکل آفتابی که به آسمان میخندد، به نمایش گذاشته است.
برای زینت دیوار و سقف او به حیل
زمانه رنگ ز رخسار حور دزدیده
هوش مصنوعی: برای زیباتر کردن دیوار و سقف او، به تدبیر روزگار، رنگ از چهره حوری دزدیده شده است.
درو به وقت قدوم مبارکت مه و مهر
ز زیر پای چو طفلان نثار برچیده
هوش مصنوعی: زمانی که تو با مهربانی و جمال خود به ما میآیی، زمین را مانند کودکان با گل و خوشبو میفرشند و به زیر پای تو میریزند.
ز روشنایی سقف و هوای او در وی
همی نماید اسرار غیب پوشیده
هوش مصنوعی: از روشنی سقف و هوای او، رازهای پنهان عالم در او نمایان میشود.
از آن زمان که من او را مَثَل زدم به سپهر
سپهر یک سروگردن ز فخر بالیده
هوش مصنوعی: از زمانی که من او را به مثالی در آسمان تشبیه کردم، آسمان هم به خاطر این تشبیه، مانند سروی گردن کشیده از افتخار پر شده است.
بخفته در کنف او به امن و آسایش
جهانی از ستم روزگار ترسیده
هوش مصنوعی: در آغوش او، در آرامش و ایمنی به سر میبرد، از ظلم و ستم روزگار در وحشت است.
ز غیرت و حسد فرش اَزرَقَش صدره
سپهر ازرق بر خویشتن بجوشیده
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت و حسد، آسمان آبی رنگش از خود در حال جوشیدن است.
ظهیر قصه قصری بدین درازی چیست؟
نباشد این نمط از عاقلان پسندیده
هوش مصنوعی: پرسش این است که دلیل طولانی شدن داستان چیست؟ چنین شیوهای از حکمت و عقلانیت مورد پسند عاقلان نیست.
حدیث کو ته وشیرین بگوی کو خاکی ست
عنایت ملکش بر فلک رسانیده
هوش مصنوعی: داستانی را بیان کن که زیبا و شیرین است، چرا که این خاکی که در آن زندگی میکنیم، به لطف و عنایت خداوند به آسمانها راه یافته است.
همیشه بزم شهنشه درو مزین باد
جهان به شادی او جام مهر نوشیده
هوش مصنوعی: همیشه مهمانی پادشاه باید با زیبایی و شادابی همراه باشد و جهان به خاطر شادی او پر از خوشی و عشق باشد.

ظهیر فاریابی