شمارهٔ ۶۸
هرچه فرّ و جاه قدرست ای همایون بارگاه
در حریم حضرتت جمع آمد از اقبال شاه
در ازل چو نقش نیرنگ تو می زد نقش بند
دولت اندر آستانت کرد خود را جایگاه
بر فضای ساحت قدر تو گردون راست رشک
در پناه کبریای توست گردون را پناه
شیر شادروانت از ثور و حمل گیرد شکار
آهوی ایوانت از خلد برین جوید گیاه
هرکه اندر سایه خورشید ایوانت گریخت
ایمنست از خود فزون تر دارد از گردون گناه
صبح و شام از خادمان خاص درگاه تواند
از پی کاری ست آری این سپید و آن سیاه
گرچه گردون صد هزاران دیده دارد باک نیست
از سر عزت نیارد کرد در رویت نگاه
هر که خاک درگهت را تاج سر سازد به طوع
زیبدش کز روی نخوت بر فلک ساید کلاه
پیشگاهت گر دنان را داده تمکین وجود
تا کنند از خاک درگاه تو تزیین جباه
گر ملوک هفت کشور بر درت حاضر شوند
از مثال بارگاهت حشمت اند و زند و جاه
و ر به رجعت با جهان آیند افریدون و جم
پرده دارت ندهد ایشان را درون پرده راه
بر وضوح دعوی من آسمانت چاکرست
گر گواه عدل خواهی عدل شاه آنک گواه
این که می بوسند خاک درگهت را انس و جان
از جلال توست گویی یا ز قدر پادشاه
خسرو خورشید فر کیخسرو گیتی ستان
شاه کیوان قدر گردون منصب انجم سپاه
انک گر اسبش ز راه کهکشان آخور کند
خوشه گندم شود در آخور خورشید کاه
صدمه پاسش کزان سوی جهان صد میل رفت
در دو چشم آفرینش کرد کحل انتباه
شاد باش ای شاه حیدر رتبت بوبکر نام
دیرمان ای خسرو دریا دل کان دستگاه
گرچه در دولت رسیدی تو به جایی کز شرف
درگهت را عرصه آفاق زیبد پیشگاه
باش کاین رتبت به نسبت با جلال قدر تو
اول عهد از خروج یوسف است از قعر چاه
تا جهان بر پای باشد در جهان بر پای باش
باده نوش و جام گیر و جان فزای و خصم کاه
شاد بنشین اندرین فرخنده اقبال آشیان
نام جوی و کام یاب و عیش ساز و جام خواه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچه فرّ و جاه قدرست ای همایون بارگاه
در حریم حضرتت جمع آمد از اقبال شاه
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیای مادّی اهمیت و ارزش دارد، به خاطر مقام والای تو در این بارگاه جمع شده و به برکت خوشبختی شاه، در دامان تو قرار گرفته است.
در ازل چو نقش نیرنگ تو می زد نقش بند
دولت اندر آستانت کرد خود را جایگاه
هوش مصنوعی: در ابتدا که تو نیرنگ خود را به نمایش گذاشتی، دولت به عنوان بخشی از این نمایش به درگاه تو آمد و جایگاهی برای خود ایجاد کرد.
بر فضای ساحت قدر تو گردون راست رشک
در پناه کبریای توست گردون را پناه
هوش مصنوعی: در فضای بزرگ و باعظمت تو، آسمان به وجد آمده و به تو حسادت میورزد، چرا که پناهگاه و پشتیبانی آسمان، عظمت و بزرگی توست.
شیر شادروانت از ثور و حمل گیرد شکار
آهوی ایوانت از خلد برین جوید گیاه
هوش مصنوعی: شیر خوشحال درندهای که به تو وابسته است، شکار میکند و آهوی زیبایت از بهشت گیاه میطلبد.
هرکه اندر سایه خورشید ایوانت گریخت
ایمنست از خود فزون تر دارد از گردون گناه
هوش مصنوعی: هر کسی که در سایهسار ایوان تو پناه بگیرد، از خودش بیشتر از گناهان آسمان در امان خواهد بود.
صبح و شام از خادمان خاص درگاه تواند
از پی کاری ست آری این سپید و آن سیاه
هوش مصنوعی: صبح و شام، خادمان ویژهای در درگاه تو هستند که به خاطر وظایفشان در حال فعالیتاند؛ یکی از آنها با لباس سفید و دیگری با لباس سیاه به سراغ تو میآید.
گرچه گردون صد هزاران دیده دارد باک نیست
از سر عزت نیارد کرد در رویت نگاه
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان هزاران چشم دارد و به همه چیز نظارت میکند، اما از جایگاه بلندت نگران نباش، زیرا او نمیتواند به چهرهات نگاه کند.
هر که خاک درگهت را تاج سر سازد به طوع
زیبدش کز روی نخوت بر فلک ساید کلاه
هوش مصنوعی: هر کسی که خاک درگاه تو را مانند تاج سر خود بداند و با عشق و خواست به خدمت تو درآید، سزاوار است. زیرا کسی که به خاطر خودسری و تکبر، سرش را به سمت آسمان بلند کند، هیچگاه به مقام والای تو نخواهد رسید.
پیشگاهت گر دنان را داده تمکین وجود
تا کنند از خاک درگاه تو تزیین جباه
هوش مصنوعی: اگر درگاه تو به افراد پست و حقیر اجازه داده است که وجود خود را به رخ بکشند، پس آنها هم از خاک درگاه تو برای زیبایی و زینت استفاده میکنند.
گر ملوک هفت کشور بر درت حاضر شوند
از مثال بارگاهت حشمت اند و زند و جاه
هوش مصنوعی: اگر پادشاهان هفت کشور هم به درگاه تو بیایند، باز هم عظمت و شکوه بارگاه تو برتر و بیشتر از مقام و قدرت آنها خواهد بود.
و ر به رجعت با جهان آیند افریدون و جم
پرده دارت ندهد ایشان را درون پرده راه
هوش مصنوعی: افریدون و جم دوباره به جهان بازخواهند گشت، اما پردهدار (سرنوشت) اجازه نمیدهد که آنها را در پس پرده (رازها و سرنوشتها) راهی کند.
بر وضوح دعوی من آسمانت چاکرست
گر گواه عدل خواهی عدل شاه آنک گواه
هوش مصنوعی: اگر به روشنی ادعای من توجه کنی، آسمان تو را خدمتگزار خود میداند. اگر خواهان عدالت هستی، عدالت شاه را در نظر بگیر که خود گواه آن است.
این که می بوسند خاک درگهت را انس و جان
از جلال توست گویی یا ز قدر پادشاه
هوش مصنوعی: اینکه مردم خاک درگاه تو را میبوسند، نشاندهندهی عشق و ارادت آنها به جلال و عظمت توست، گویی که آن جایگاه، همانند مقام یک پادشاه با ارزش و قدرتمند است.
خسرو خورشید فر کیخسرو گیتی ستان
شاه کیوان قدر گردون منصب انجم سپاه
هوش مصنوعی: این بیت به صفات و ویژگیهای یک پادشاه بزرگ و قدرتمند اشاره دارد. شاعر به توصیف شخصیتی میپردازد که مانند خورشید درخشان است و در جهان پنهاور به عنوان فرمانروایی بزرگ شناخته میشود. او را از نظر مقام و منزلت، به ستارگان و کهکشانها تشبیه میکند و به اهمیت و شکوه این شخصیت در میان مردم اشاره دارد. به طور کلی، این بیت نشاندهنده عظمت و قدرت یک پادشاه فرزانه است.
انک گر اسبش ز راه کهکشان آخور کند
خوشه گندم شود در آخور خورشید کاه
هوش مصنوعی: اگر اسبش را از راه کهکشان دور کند، خوشه گندم در آخور خورشید تبدیل به کاه خواهد شد.
صدمه پاسش کزان سوی جهان صد میل رفت
در دو چشم آفرینش کرد کحل انتباه
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چشمان انسان اشاره دارد که به واسطهٔ خاصیت آفرینش، میتواند تأثیر عمیقی بر جهان اطرافش بگذارد. این چشمها مانند کحلی هستند که بر روی چهرهٔ زیبایی قرار گرفته و توجه و جلب نظر دیگران را به خود معطوف میکنند.
شاد باش ای شاه حیدر رتبت بوبکر نام
دیرمان ای خسرو دریا دل کان دستگاه
هوش مصنوعی: ای شاه حیدر، خوش باش! تو دارای مقام و جایگاهی بزرگ هستی و همچون ابوبکر، نامت همیشه در تاریخ خواهد ماند. ای پادشاه بزرگ و با دل شجاع، تو دارای دینی استوار و قدرتی عظیم هستی.
گرچه در دولت رسیدی تو به جایی کز شرف
درگهت را عرصه آفاق زیبد پیشگاه
هوش مصنوعی: هر چند که به موفقیتی دست یافتهای که شایستهی بزرگی و مقام توست، اما باید بدانیم که جایگاه و عزت تو باید در دنیای وسیعتری شناخته شود.
باش کاین رتبت به نسبت با جلال قدر تو
اول عهد از خروج یوسف است از قعر چاه
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که مقام و جایگاه تو، در مقایسه با عظمت و شکوهی که داری، در آغاز به مانند زمانی است که یوسف از عمق چاه به اوج شکوه و عزت خود دست یافت. به عبارت دیگر، به توفیق و اعتبار تو در جامعه، به عنوان یک بازگشت به شرایطی که یوسف پس از رنج و سختی به آن رسید، اشاره دارد.
تا جهان بر پای باشد در جهان بر پای باش
باده نوش و جام گیر و جان فزای و خصم کاه
هوش مصنوعی: تا وقتی که دنیا برقرار است، تو نیز در این دنیا باش. از نوشیدن می لذت ببر و جام را بگیر، زندگی را شاداب کن و از دشمنی کم کن.
شاد بنشین اندرین فرخنده اقبال آشیان
نام جوی و کام یاب و عیش ساز و جام خواه
هوش مصنوعی: در این روزهای خوش و خوشبخت که بر تو رو آورده، با شادی و آرامش زندگی کن، به دنبال آرزوها و خوشیهای خود باش و لذت ببَر.

ظهیر فاریابی