گنجور

شمارهٔ ۶۷

ای مهر و مه نتیجه رای منیر تو
حل کرده عقدهای فلک را ضمیر تو
فخر ملوک نصرت دین بیشکین تویی
کایزد برای نصرت دین شد نصیر تو
وان بدر ازهری که مُقدَّر شد از ازل
تا حشر در منازل دولت مسیر تو
وان بحر زاخری که ز روی مناسبت
در پای اخضرست کمینه غدیر تو
سرمایه بحار و معادن بود حقیر
گر نسبتش کنی به عطای حقیر تو
شد مکرمت ملازم ذات تو بهر آنک
تو ناگزیر اویی و او ناگزیر تو
نقاش وهم اگر چه که استاد حاذق است
ننگاشت بر صحیفه امکان نظیر تو
اهل زمین اگر چه اسیر زمانه اند
اینک زمانه با همه شوکت اسیر تو
گردون که پیش موکب جاهت سپر کش ست
هردم سپر بیفکند از سهم تیر تو
آن را که سر دوباره بروید چو گندنا
لرزان بود ز خنجر چون برگ سیر تو
حیفی بود از آنجا که راستی ست
جز تیر اگر شود سوی دشمن سفیر تو
جمشید راستینی،از آن لاف می زند
خورشید روز و شب ز کلاه و سریر تو
سلطان نشان عهدی از آن می رود به طوع
مریخ زیر رایت کمتر امیر تو
گردون بدین قدر ز تو راضی که نام او
در سلک بندگان تو آرد دبیر تو
دانم که هست انجم سیاره را رجوع
لیکن به قول حاجب و رای وزیر تو
صاحب قبول صفه روحانیان شده ست
بخت جوان به تربیت رای پیر تو
ثابت نمی شود به براهین عقل و شرع
هر دعویی که آن نبود دلپذیر تو
خلق تو را نسیم عبیرست لا جرم
شد جیب چرخ پر زنسیم عبیر تو
دانند همگان که ظهیر آن توست لیک
او را چه قدر؟بس بود ایزد ظهیر تو
تو دستگیر خلق خدایی درن جهان
بادا خدای در دو جهان دستگیر تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مهر و مه نتیجه رای منیر تو
حل کرده عقدهای فلک را ضمیر تو
هوش مصنوعی: ای خورشید و ماه، نتیجهٔ اندیشهٔ روشن تو، گره‌های آسمان را با فهم و اندیشه‌ی تو باز کرده است.
فخر ملوک نصرت دین بیشکین تویی
کایزد برای نصرت دین شد نصیر تو
هوش مصنوعی: تو به راستی باعث افتخار پادشاهان و یاری‌کننده دین هستی، چرا که خداوند برای یاری دین به تو وفادار شده است.
وان بدر ازهری که مُقدَّر شد از ازل
تا حشر در منازل دولت مسیر تو
هوش مصنوعی: این درخشان‌ترین بدر، که سرنوشتش از آغاز تا پایان در مسیر حکومت تو تعیین شده است.
وان بحر زاخری که ز روی مناسبت
در پای اخضرست کمینه غدیر تو
هوش مصنوعی: این آبگیر بزرگ که به خاطر مناسبت در کنار سبزه‌ها قرار دارد، همانند غدیر توست.
سرمایه بحار و معادن بود حقیر
گر نسبتش کنی به عطای حقیر تو
هوش مصنوعی: اگر به مقایسه بپردازیم، سرمایه و ثروت به دست آمده از منابع طبیعی و زمین بسیار ناچیز و کم ارزش است در برابر نعمتی که تو به دیگران می‌دهی.
شد مکرمت ملازم ذات تو بهر آنک
تو ناگزیر اویی و او ناگزیر تو
هوش مصنوعی: احسان و بزرگواری همواره همراه وجود توست، زیرا تو ناگزیر به وجود او هستی و او نیز ناگزیر به وجود توست.
نقاش وهم اگر چه که استاد حاذق است
ننگاشت بر صحیفه امکان نظیر تو
هوش مصنوعی: نقاش خیال هرچند که مهارت زیادی دارد، نتوانسته است مانند تو را بر روی صفحه وجود بکشد.
اهل زمین اگر چه اسیر زمانه اند
اینک زمانه با همه شوکت اسیر تو
هوش مصنوعی: برای همگان روشن است که انسان‌ها در دنیای پرپیچ و خم زمان به نوعی محدود و گرفتار هستند، اما حالا این زمانه است که تحت تأثیر تو و قدرت تو قرار گرفته است.
گردون که پیش موکب جاهت سپر کش ست
هردم سپر بیفکند از سهم تیر تو
هوش مصنوعی: آسمان که همیشه در برابر شکوه و عظمت تو سر به زیر می‌آورد، هر لحظه از نیروی تیر تو، سپر خود را به زمین می‌گذارد.
آن را که سر دوباره بروید چو گندنا
لرزان بود ز خنجر چون برگ سیر تو
هوش مصنوعی: اگر کسی دوباره به زندگی برگردد، مانند گندمی است که در کوه‌پایه‌ها می‌لرزد، مانند برگ سبز سیر که در دست خنجر به حرکت در می‌آید.
حیفی بود از آنجا که راستی ست
جز تیر اگر شود سوی دشمن سفیر تو
هوش مصنوعی: آشکارا ناراحت‌کننده است که صداقت و راستگویی تنها با تیر و کمان به سمت دشمنان ارسال شود.
جمشید راستینی،از آن لاف می زند
خورشید روز و شب ز کلاه و سریر تو
هوش مصنوعی: جمشید راستین به بزرگ‌منشی و توانایی‌هایش اشاره می‌کند و می‌گوید که خورشید در روز و شب به واسطه‌ی تاج و تخت تو می‌درخشد. در واقع، این جمله نشان‌دهنده‌ی عظمت و شکوه شخصیت تو است که به اندازه‌ای برجسته است که خورشید نیز به تو ارج می‌گذارد.
سلطان نشان عهدی از آن می رود به طوع
مریخ زیر رایت کمتر امیر تو
هوش مصنوعی: سلطان با نشانه‌ای از عهد و پیمان خود به سوی مریخ می‌رود و در زیر پرچم او، مقام بسیاری از امیران کمتر است.
گردون بدین قدر ز تو راضی که نام او
در سلک بندگان تو آرد دبیر تو
هوش مصنوعی: آسمان به حدی از تو خرسند است که نویسنده‌ات در میان بندگانت نام او را می‌برد.
دانم که هست انجم سیاره را رجوع
لیکن به قول حاجب و رای وزیر تو
هوش مصنوعی: می‌دانم که ستاره‌ها و سیاره‌ها در آسمان وجود دارند، اما به گفته‌ی نگهبان و نظر وزیر تو، من به آن‌ها توجه نمی‌کنم.
صاحب قبول صفه روحانیان شده ست
بخت جوان به تربیت رای پیر تو
هوش مصنوعی: خوشبختی جوان، به وسیله تربیت و هدایت افراد با تجربه و عالم فراهم شده است.
ثابت نمی شود به براهین عقل و شرع
هر دعویی که آن نبود دلپذیر تو
هوش مصنوعی: هیچ دلیلی از عقل و دین نمی‌تواند اثبات کند که ادعایی درست است، اگر آن ادعا برای تو جذاب و دلپذیر نباشد.
خلق تو را نسیم عبیرست لا جرم
شد جیب چرخ پر زنسیم عبیر تو
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو و دل‌انگیز تو، در واقع دلیل زیبایی و جاذبهٔ جهان است؛ به همین دلیل آسمان هم پر از عطر و بوی تو شده است.
دانند همگان که ظهیر آن توست لیک
او را چه قدر؟بس بود ایزد ظهیر تو
هوش مصنوعی: همه می‌دانند که ظهیر متعلق به توست، اما او چقدر ارزش دارد؟ کافی است که خداوند خود ظهیر تو باشد.
تو دستگیر خلق خدایی درن جهان
بادا خدای در دو جهان دستگیر تو
هوش مصنوعی: تو در این دنیا کمک‌رسان مردم خدایی. در دو جهان، خداوند کمک‌رسان تو خواهد بود.