گنجور

شمارهٔ ۶۶

شهی که ملک تفاخر کند به گوهر او
برید عالم غیب است رای انور او
خدایگان ملوک زمانه نصرت دین
که بوسه جای سپهرست دست وخنجر او
سر ملوک ابوبکربن محمد آنک
مزین است رواق فلک ز منظر او
پناه دولت عباسیان که مهر و سپهر
برند وقت حوادث پناه با در او
سهیل گوشه نشینی بود به دولت او
سماک نیزه گذاری بود ز لشکر او
شهنشهی که سراسر صحیفه های فلک
به روز عرض بود یک ورق ز دفتر او
هلال حلقه شود روز عید در میدان
به پیش رمح فلک سای ملک پرور او
بر سر فرازی از آن مایه در گذشت که نیز
همای سایه تواند فکند بر سر او
جهان چو خطبه به نامش کند کواکب سعد
کنند درج سعادت نثار منبر او
ز بزم او چو معطر شود مشام جهان
فلک عرق کند از شرم گوی مجمر او
همیشه نصرت و تایید پیش رو باشد
به هر طرف که بود رایت مظفر او
بماند دشمن دجال صورتش در گل
چو خر ز صاعقه گرز گاو پیکر او
به زیر پرده ایام هیچ راز نماند
که همچو روز نشد بر دل منور او
به دور عالم از این آب و خاک ترکیبی
نکرده اند به از طینت مطهر او
کسی که در خور ملک است اوست در عالم
کنون بگوی که ملکی کجاست در خور او؟
خدایگانا دانی که کیست طالب ملک؟
کسی که غزو و غنیمت یکی بود بر او
به یاد ملک چو آب حیات نوش کند
اگر زخون عدو پر کنند ساغر او
فلک مشام کسی خوش کند به بوی مراد
که خاک معرکه باشد عبیر و عنبر او
عروس ملک گرامی ترست از آنک سزد
برون ز گوهر شمشیر شاه زیور او
مدار دولت و دین بر محیط آن فلک است
که رمح خطی شاه است خط محور او
تورا به یک حرکت کشوری درافزاید
چرا سیه نکنی بر عدوت کشور او
اگر چه خصم تو دعوی سلطنت دارد
زمانه گرد برآرد ز تخت و افسر او
توراست حجت قاطع به دست یعنی تیغ
چگونه پیش رود دعوی مزور او؟
عدو اگر چه نماید چو خار سر تیزی
شود چو غنچه به بادی دریده مِغفَر او
کسی که خاک جناب تو نیست بالینش
برون ز خاک نسازد زمانه بستر او
همیشه تا دول اندر جهان کون و فساد
بود مسخَّر دوران چرخ و اختر او
به عون و عصمت حق دولتت چنان بادا
که چرخ از بُن دندان شود مسخر او

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شهی که ملک تفاخر کند به گوهر او
برید عالم غیب است رای انور او
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی به جواهرات خود ببالد و به آنها افتخار کند، باید بداند که عالم غیب و رازهای عظیم در اختیار او نیست و تنها حقایق روشن و نورانی او از آن اوست.
خدایگان ملوک زمانه نصرت دین
که بوسه جای سپهرست دست وخنجر او
هوش مصنوعی: قدرت‌های زمان، حامی دین هستند و جایگاه آن‌ها مانند آسمان بلند است. دست و شمشیر آن‌ها نماد قدرت و قهرمانی‌ست.
سر ملوک ابوبکربن محمد آنک
مزین است رواق فلک ز منظر او
هوش مصنوعی: سربازان ابوبکر بن محمد، با عظمت و بزرگی خود، آسمان را به جلوه‌ای زیبا و دلنشین درآورده‌اند.
پناه دولت عباسیان که مهر و سپهر
برند وقت حوادث پناه با در او
هوش مصنوعی: پناهگاه و حمایت عباسیان با احترامی که دارند، در زمان بروز مشکلات و حوادث، نزد خداوند است و او تنها پناهگاهی است که می‌توان به آن تکیه کرد.
سهیل گوشه نشینی بود به دولت او
سماک نیزه گذاری بود ز لشکر او
هوش مصنوعی: سهیل فردی گوشه‌نشین و دور از هیاهوی جامعه بود، در حالی که سماک، نیزه‌داری شجاع و قدرتمند از سپاهش به شمار می‌رفت.
شهنشهی که سراسر صحیفه های فلک
به روز عرض بود یک ورق ز دفتر او
هوش مصنوعی: شاهی که کل صفحات آسمان به خاطر او بر افراشته شده، تنها یک ورق از دفاتر اوست.
هلال حلقه شود روز عید در میدان
به پیش رمح فلک سای ملک پرور او
هوش مصنوعی: در روز عید، هلال ماه مانند حلقه‌ای در میدان قرار می‌گیرد و به نمایش زیبای طبیعت و آسمان شاهانه اشاره می‌کند.
بر سر فرازی از آن مایه در گذشت که نیز
همای سایه تواند فکند بر سر او
هوش مصنوعی: در اوج بلندی از آن امکانات و نعمت‌ها گذشت که حتی پرنده‌ای بزرگ نیز می‌تواند سایه‌اش را بر سر او بیفکند.
جهان چو خطبه به نامش کند کواکب سعد
کنند درج سعادت نثار منبر او
هوش مصنوعی: دنیا مانند خطبه‌ای است که با نام او آغاز می‌شود و ستاره‌های خوشبختی، سعادت را به منبر او هدیه می‌کنند.
ز بزم او چو معطر شود مشام جهان
فلک عرق کند از شرم گوی مجمر او
هوش مصنوعی: وقتی که بزم او خوشبو و معطر شود، تمام جهان خوشبو می‌شود و حتی آسمان هم از شرم حضور او عرق می‌کند.
همیشه نصرت و تایید پیش رو باشد
به هر طرف که بود رایت مظفر او
هوش مصنوعی: همواره یاری و پشتیبانی در جلو باشد و در هر سمتی که پرچم پیروزی او باشد، راه را هموار کند.
بماند دشمن دجال صورتش در گل
چو خر ز صاعقه گرز گاو پیکر او
هوش مصنوعی: دشمن دجال مانند خر در گلی خواهد ماند، شبیه کسی که از صاعقه‌ای به شدت آسیب دیده و به حالت نابودی رسیده است.
به زیر پرده ایام هیچ راز نماند
که همچو روز نشد بر دل منور او
هوش مصنوعی: در زیر سایه زمان، هیچ رازی باقی نمانده است، چرا که مانند روز، حقیقت روشن و واضح بر دل من روشن شده است.
به دور عالم از این آب و خاک ترکیبی
نکرده اند به از طینت مطهر او
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ چیزی به خوبی و پاکی ذات او خلق نشده است.
کسی که در خور ملک است اوست در عالم
کنون بگوی که ملکی کجاست در خور او؟
هوش مصنوعی: کسی که شایسته داشتن مقام و سلطنت است، در این دنیا وجود دارد. حالا بگو، نشانی از پادشاهی که با او هم‌سطح باشد، کجاست؟
خدایگانا دانی که کیست طالب ملک؟
کسی که غزو و غنیمت یکی بود بر او
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، آیا می‌دانی که چه کسی خواهان حکومت است؟ او کسی است که برایش جنگ و غنیمت یکسان است.
به یاد ملک چو آب حیات نوش کند
اگر زخون عدو پر کنند ساغر او
هوش مصنوعی: وقتی که او به یاد ملکش آب حیات بنوشد، حتی اگر جام او از خون دشمن پر شود، تاثیری بر او نخواهد داشت.
فلک مشام کسی خوش کند به بوی مراد
که خاک معرکه باشد عبیر و عنبر او
هوش مصنوعی: آسمان بوی خوشی را به کسی می‌دهد که در میدان و عرصه حضور داشته باشد، زیرا خاک آنجا عطر و بوی خوش خود را دارد.
عروس ملک گرامی ترست از آنک سزد
برون ز گوهر شمشیر شاه زیور او
هوش مصنوعی: عروس ملک ارزشمندتر است زیرا که باید از جمله جواهرات یا زیورآلاتی که متعلق به شاه است، جدا شود.
مدار دولت و دین بر محیط آن فلک است
که رمح خطی شاه است خط محور او
هوش مصنوعی: سرنوشت و اعتبار دولت و دین به دور آن آسمان می‌چرخد که نوار سلطنت شاه همچون محور دایره‌ای است.
تورا به یک حرکت کشوری درافزاید
چرا سیه نکنی بر عدوت کشور او
هوش مصنوعی: به خاطر یک اقدام می‌توانی بر کشور دشمن پیروز شوی، پس چرا نباید بر دشمنی او غلبه کنی و آن را تیره و تار کنی؟
اگر چه خصم تو دعوی سلطنت دارد
زمانه گرد برآرد ز تخت و افسر او
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن تو ادعای قدرت و سلطنت می‌کند، اما زمانه او را از تخت و مقامش به زیر می‌آورد.
توراست حجت قاطع به دست یعنی تیغ
چگونه پیش رود دعوی مزور او؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر تو حجت و دلیلی قوی و روشن در دست داشته باشی، مانند تیغی که به‌راحتی می‌تواند در دعوای نادرست و بی‌پایه پیش برود، پس چگونه می‌توان با حق و حقیقت دچار چالش شد؟ در واقع، این بیانگر قدرت و اثربخشی دلیل و حقیقت در مواجهه با ادعاهای نادرست است.
عدو اگر چه نماید چو خار سر تیزی
شود چو غنچه به بادی دریده مِغفَر او
هوش مصنوعی: دشمن اگرچه ظاهرش مانند خاری تیز و آزاردهنده است، اما در واقع مانند غنچه‌ای vulnerable و آسیب‌پذیر در برابر وزش باد است.
کسی که خاک جناب تو نیست بالینش
برون ز خاک نسازد زمانه بستر او
هوش مصنوعی: کسی که در دنیای تو و در خدمت تو نیست، زمانه برای او آرامشی فراهم نمی‌کند و او در سختی و رنج خواهد بود.
همیشه تا دول اندر جهان کون و فساد
بود مسخَّر دوران چرخ و اختر او
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که تغییر و تباهی در جهان وجود دارد، انسان‌ها تحت تأثیر زمان و ستارگان قرار دارند.
به عون و عصمت حق دولتت چنان بادا
که چرخ از بُن دندان شود مسخر او
هوش مصنوعی: باشد که به یاری و حمایت خداوند، مقام و قدرت تو به قدری باشد که حتی چرخ روزگار نیز تحت کنترل تو قرار گیرد.