گنجور

شمارهٔ ۲۷

چه پرتو است که اقبال در جهان افکند؟
چه غلغل است که دولت در آسمان افکند؟
غبار موکب شاه است یا نسیم بهشت؟
که بوی امن و امان در مشام جان افکند؟
همای رایت او سر به سدره در ناورد
عجب که سایه برین تیره آشیان افکند
چه منتی است که بر گردن زمین وزمان
طلوع رایت ورای خدا یگان افکند
سپهر عصمت تایید شاه نصرة دین
که در جهان کف او نام بحر و کان افکند
جهانگشای ابو بکر بن محمد آنک
به تیغ رخنه در ارواح انس و جان افکند
شکوه سایه شمشیر او زبدو وجود
زمانه را تب لرز اندر استخوان افکند
عدو اگر چه یقین می شناخت هستی خود
خیال تیغ شهش باز در گمان افکند
ایا شهی که به یک فتح باب همت تو
جهانیان را در موج آسمان افکند
تویی که عدل تو در چار سوی کون وفساد
ندای عافیت و مژده امان افکند
گشاده دید در امن و عافیت بر خود
کسی که چشم برین فرخ آسمان افکند
هرآنکس که ندانست قدر نعمت تو
بسان آدمش ابلیس از جنان افکند
نخست موج که دریای دولت تو بزد
به جملگی خس و خاشاک بر کران افکند
مخالفان تو را هر یکی به نوع دگر
زمانه در فتن آخر الزمان افکند
یکی بمرد ویکی را فلک به خنجر تو
گلو برید و یکی را زخان و مان افکند
عدوی ملک تو آن شب زعمر دست بشست
که طالعت نظر سعد بر جهان افکند
چو خنجر تو همه ابررحمت است چرا
هزار صاعقه در راه دشمنان افکند
تویی که دولت تو آن فراخ حوصله است
که هر دو کون به یک لقمه در دهان افکند
ملوک سر بنهادند زیر آن گوهر
که زیر پای تو اقبال رایگان افکند
گرت عزیمت روم است و گر هوای عراق
برو که فتح تو سایه بر این و آن افکند
زمانه جای نزولت به اقسرا پرداخت
ستاره نزل قدومت به اصفهان افکند
همیشه تا که نپیچد کسی عنان فلک
چو اسب،جور و جفا را به زیر ران افکند
به کام خویش بران مرکب نشاط و طرب
که بخت با تو عنان راست در عنان افکند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه پرتو است که اقبال در جهان افکند؟
چه غلغل است که دولت در آسمان افکند؟
هوش مصنوعی: چه نوری است که خوشبختی در عالم منتشر کرده؟ چه نوایی است که ثروت و کامیابی در آسمان ایجاد کرده؟
غبار موکب شاه است یا نسیم بهشت؟
که بوی امن و امان در مشام جان افکند؟
هوش مصنوعی: آیا بوی خوشی که به مشام می‌رسد، از گرد و غبار دربار شاه است یا نسیمی از بهشت؟ این عطر آرامش و امنیت را در روح انسان پراکنده می‌کند.
همای رایت او سر به سدره در ناورد
عجب که سایه برین تیره آشیان افکند
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که نماد بلندی و عظمت اوست، به درخت سدر نزدیک نشده است. عجیب است که سایه‌اش بر این آشیانه تاریک افتاده است.
چه منتی است که بر گردن زمین وزمان
طلوع رایت ورای خدا یگان افکند
هوش مصنوعی: این جمله به معنای تقدیر و افتخاری بزرگ است که بر دوش زمین و زمان قرار گرفته است، زیرا پرچم و نماد خداوند یکتا در آن بلند می‌شود. این نشان‌دهنده مقام والای توحید و قدرت الهی است که در سراسر جهان منتشر می‌شود.
سپهر عصمت تایید شاه نصرة دین
که در جهان کف او نام بحر و کان افکند
هوش مصنوعی: آسمان پاکی و عصمت، حمایت‌کننده‌ی شاهی است که دین را یاری می‌کند و در جهان، نام او مانند دریایی پهناور است.
جهانگشای ابو بکر بن محمد آنک
به تیغ رخنه در ارواح انس و جان افکند
هوش مصنوعی: ابو بکر بن محمد، که جهانگشا است، با شمشیر خود به جان‌ها و روح‌های انسان‌ها نفوذ کرده و اثر گذاشته است.
شکوه سایه شمشیر او زبدو وجود
زمانه را تب لرز اندر استخوان افکند
هوش مصنوعی: سایه شمشیر او چنان قوت و威تی دارد که وجود زمانه را به شدت می‌لرزاند و لرزشی عمیق در استخوان‌ها به وجود می‌آورد.
عدو اگر چه یقین می شناخت هستی خود
خیال تیغ شهش باز در گمان افکند
هوش مصنوعی: هرچند دشمن به خوبی می‌داند که وجودش به خطر افتاده، اما همچنان در خیال خود با تصور قدرت و خطر تیغ پادشاه، خود را از ترس می‌لرزد.
ایا شهی که به یک فتح باب همت تو
جهانیان را در موج آسمان افکند
هوش مصنوعی: آیا پادشاهی که با یک اقدام بزرگ، جهانیان را به حالتی شگفت‌انگیز و هیجان‌انگیز در آسمان انداخته است؟
تویی که عدل تو در چار سوی کون وفساد
ندای عافیت و مژده امان افکند
هوش مصنوعی: تو هستی که عدالت تو در همه جا منتشر شده و فساد را نادیده می‌گیرد و در نتیجه، پیام‌آور سلامتی و امنیت است.
گشاده دید در امن و عافیت بر خود
کسی که چشم برین فرخ آسمان افکند
هوش مصنوعی: کسی که در محیطی آرام و بی‌خطر زندگی می‌کند، باید به دور و برش توجه داشته باشد و به آسمان خوشی‌ها و سعادت نگاه کند.
هرآنکس که ندانست قدر نعمت تو
بسان آدمش ابلیس از جنان افکند
هوش مصنوعی: هر کسی که ارزش نعمت تو را ندانست، مانند آدمی است که ابلیس را از بهشت بیرون کرد.
نخست موج که دریای دولت تو بزد
به جملگی خس و خاشاک بر کران افکند
هوش مصنوعی: اولین موجی که از دریای خوشبختی و prosperity تو شکل گرفت، تمام زباله‌ها و چیزهای ناچیز را به کنار انداخت.
مخالفان تو را هر یکی به نوع دگر
زمانه در فتن آخر الزمان افکند
هوش مصنوعی: دشمنان تو هر کدام به شیوه‌ای متفاوت، در این زمانه دچار مشکلات و فتنه‌های آخرالزمان شدند.
یکی بمرد ویکی را فلک به خنجر تو
گلو برید و یکی را زخان و مان افکند
هوش مصنوعی: یک نفر مرد و یکی دیگر به دست سرنوشت کشته شد و کسی هم بر اثر جراحت به زمین افتاد.
عدوی ملک تو آن شب زعمر دست بشست
که طالعت نظر سعد بر جهان افکند
هوش مصنوعی: دشمن تو در آن شب از عمرش دست کشید که بخت خوب تو بر زمین تابید و به دنیا نظر افکند.
چو خنجر تو همه ابررحمت است چرا
هزار صاعقه در راه دشمنان افکند
هوش مصنوعی: وقتی محبت و رحمت تو به اندازه یک خنجر تند و قاطع است، چرا باید هزاران صاعقه بر سر دشمنان فرود آوری؟
تویی که دولت تو آن فراخ حوصله است
که هر دو کون به یک لقمه در دهان افکند
هوش مصنوعی: تو آن فردی هستی که دارایی و ثروت تو به قدری زیاد است که می‌توانی هر دو سوی جهان را در یک لقمه در دهانت جای دهی.
ملوک سر بنهادند زیر آن گوهر
که زیر پای تو اقبال رایگان افکند
هوش مصنوعی: پادشاهان سرهای خود را به زیر آن گوهر نهادند، زیرا شانس و خوشبختی به طور رایگان در زیر پای تو قرار گرفته است.
گرت عزیمت روم است و گر هوای عراق
برو که فتح تو سایه بر این و آن افکند
هوش مصنوعی: اگر عزم سفر به روم داری یا قصد رفتن به عراق را در سر داری، بدان که پیروزی تو بر این و آن تأثیر خواهد گذاشت.
زمانه جای نزولت به اقسرا پرداخت
ستاره نزل قدومت به اصفهان افکند
هوش مصنوعی: زمانه به تو جایگاهی ویژه داده و همچون ستاره‌ای در آسمان، قدم‌های تو را در اصفهان تابانده است.
همیشه تا که نپیچد کسی عنان فلک
چو اسب،جور و جفا را به زیر ران افکند
هوش مصنوعی: در هر زمان که کسی نتواند کنترل آسمان و سرنوشت را به دست بگیرد، ظلم و ناراحتی را زیر پا می‌گذارد و بر آن غلبه می‌کند.
به کام خویش بران مرکب نشاط و طرب
که بخت با تو عنان راست در عنان افکند
هوش مصنوعی: با شادی و نشاط به سوی آرزوهایت برو، زیرا خوش‌شانسی را به تو داده‌اند و فرصتی خوب در اختیار داری.