گنجور

شمارهٔ ۲۳

قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد
رایت اسلام سر کشید به فرقَد
شاه جهان شهریار عالم عادل
خسرو غازی طغانشه بن موید
آنک مرکب کند صواعق قهرش
خاصیت زهر در دماغ طبر زد
وانک نشیند بعون بازوی تیغش
خنجر سوسن به جای تیغ مهند
از فزغ قهر و شدت غضب او
در دل کان پاره های خون معقد
زهره سنگ از نهیب او چو برآمد
گردش چرخش لقب نهاد زمرد
ای به ترقی ورای چار عناصر
جاه تو گسترده چار بالش و مسند
رای تو در یک نظر مشاهده کرده
نقش قضا و قدر ز تخته ابجد
دل که چو درّی ست در هوای تو صافی
از کرمت سرخ روی گشت چو بسد
از دم سرد حسود تو به طبیعت
جرم هوا بفسرد چو صرح مُمَرّد
منشی حکمت نعوذ بالله اگر هیچ
بر ورق حال من کشد قلم رد
روز وجودم چو روزنامه خصمت
گردد از احداث روزگار مسوّد
گر بمثل اره بر سرم نهد ای شاه
گردش ایام چون حروف مشدد
دست اجل تا که در نیاردم از پای
در نکشم سر زخط مدح تو چون مد
گرچه درین شعر یک دو قافیه ذالست
نی غرض از شعر قافیه ست مجرد
خاصه چو این جنس گفته اند بزرگان
عذر من از راه اقتداست ممهد
تا عرق خد نیکوان بود از لطف
راست چو بر برگ گل گلاب مصعد
همچو می از قطره های خون جگر باد
خصم تو را از سموم غم ،عرق خد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد
رایت اسلام سر کشید به فرقَد
هوش مصنوعی: به کمک تلاش و زحمت پادشاه، قصر هدی بنا شده است و پرچم اسلام بر فراز آن برافراشته شده است.
شاه جهان شهریار عالم عادل
خسرو غازی طغانشه بن موید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی والا و قدرتمند می‌پردازد. شخصی را به عنوان شاه جهان و حاکم عادل معرفی می‌کند که سالار و فرمانده‌ای دلاور است. به نوعی، قدرت و عدالت این فرد در عنوان‌هایش نمایان است و او را به عنوان رهبری بزرگ و محترم در میان مردمش معرفی می‌کند.
آنک مرکب کند صواعق قهرش
خاصیت زهر در دماغ طبر زد
هوش مصنوعی: صاعقه‌های خشم او مانند زهر برای دشمنانش عمل می‌کند و آثار ویرانگری به جا می‌گذارد.
وانک نشیند بعون بازوی تیغش
خنجر سوسن به جای تیغ مهند
هوش مصنوعی: اگر کسی به خنجر سوسن تکیه کند، نشان دهنده تکیه به قدرت و زیبایی است که جای تیغ تند و برنده را گرفته است. این به معنای روی آوردن به ظرافت و لطافت به جای استفاده از زور و قدرت خشن است.
از فزغ قهر و شدت غضب او
در دل کان پاره های خون معقد
هوش مصنوعی: از شدت خشم و قهری که در دل او وجود دارد، پاره‌های خون در دل به تپش می‌افتند.
زهره سنگ از نهیب او چو برآمد
گردش چرخش لقب نهاد زمرد
هوش مصنوعی: زهره (ستاره‌ای در آسمان) وقتی که از صدای نیرومند او به حرکت آمد، به گردشی در آسمان افتاد و به همین خاطر لقب زمرد را به خود گرفت.
ای به ترقی ورای چار عناصر
جاه تو گسترده چار بالش و مسند
هوش مصنوعی: تو که از مرزهای四 عنصر فراتر رفته‌ای، جاه و مقام تو همچون چهار بال و تختی گسترده است.
رای تو در یک نظر مشاهده کرده
نقش قضا و قدر ز تخته ابجد
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو، تصاویر مقدر و سرنوشت را بر روی تخته‌ی الفبا دیدم.
دل که چو درّی ست در هوای تو صافی
از کرمت سرخ روی گشت چو بسد
هوش مصنوعی: دل مانند دُرّی است که در آرزوی تو، زلال و خالص شده و به خاطر لطف و کرمت، چهره‌اش به سرخی گراییده است.
از دم سرد حسود تو به طبیعت
جرم هوا بفسرد چو صرح مُمَرّد
هوش مصنوعی: از نفوذ منفی حسادت تو، طبیعت و شرایط پیرامون دچار فساد و زوال می‌شود، همچون بنایی که از فلز نرم ساخته شده، و به راحتی آسیب می‌بیند.
منشی حکمت نعوذ بالله اگر هیچ
بر ورق حال من کشد قلم رد
هوش مصنوعی: اگر دفتری از حکمت به وجود بیاید و قلم حال و وضعیت من را بر روی آن بنویسد، باید از آن پناه برد.
روز وجودم چو روزنامه خصمت
گردد از احداث روزگار مسوّد
هوش مصنوعی: روزهایی که وجودم به روزنامه‌ای تبدیل می‌شود، که خبرهای بدی از دشمنی‌های زمانه را منعکس می‌کند.
گر بمثل اره بر سرم نهد ای شاه
گردش ایام چون حروف مشدد
هوش مصنوعی: اگر مانند اره بر سرم بگذاری، ای پادشاه، گردش روزگار همانند حروف مشدد است.
دست اجل تا که در نیاردم از پای
در نکشم سر زخط مدح تو چون مد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دست سرنوشت به من نزدیک نشود، از پا نمی‌افتم و سرم را از تو به خاطر مدح‌گویی دور نمی‌کنم.
گرچه درین شعر یک دو قافیه ذالست
نی غرض از شعر قافیه ست مجرد
هوش مصنوعی: هرچند در این شعر تعدادی قافیه وجود دارد، هدف اصلی از سرودن شعر فقط قافیه‌بندی نیست.
خاصه چو این جنس گفته اند بزرگان
عذر من از راه اقتداست ممهد
هوش مصنوعی: بیشتر به این موضوع اشاره شده که وقتی بزرگان درباره‌ی این نوع از چیزها صحبت می‌کنند، من به خاطر عاشقانه‌ام از آنها پیروی می‌کنم و این پیروی من را توجیه می‌کند.
تا عرق خد نیکوان بود از لطف
راست چو بر برگ گل گلاب مصعد
هوش مصنوعی: تا وقتی که لطف خداوند بر نیکوکاران جاری باشد، مانند گلابی است که بر روی برگ گل می‌چکد.
همچو می از قطره های خون جگر باد
خصم تو را از سموم غم ،عرق خد
هوش مصنوعی: مانند شرابی که از چکیده‌های خون دل ساخته شده، دشمن تو را از زهرهای غم، عرق و رنج می‌سوزاند.