گنجور

شمارهٔ ۲۲

چو سنبل تو سر از برگ یاسمین بر زد
غمت به ریختن خونم آستین بر زد
رخ تو از عرق و نازکی بدان ماند
که ابر قطره باران به یاسمین بر زد
چو پیش روی تو زلفت نقاب پره کشد
امیر زنگ تو گویی به شاه چین بر زد
دلم به مجلس وصلت رسید بار نیافت
بتافت رو و بر ابرو هزار چین بر زد
دمی به وصل تو گفتم که شادمانه شوم
غم فراق تو ناگه سر از زمین بر زد
خلاص جان من از هجر تو یقین شده بود
و لیک دود شک از روزن یقین بر زد
دلم به شیشه آمال خویش سنگ نیاز
زبهر عشق تو دلدار نازنین بر زد
سپاه عشق تو چون بر دلم کمین بگشاد
ثنای صدر معالی بدان کمین بر زد
چو تشنه ای که زند ناگهان به آب زلال
دلم به مدح خداوند مجددین بر زد
محمد بن علی اشعث آنک همت او
سرای پرده به ایوان هفتمین بر زد
بر آستانه او تا فلک نهاد جبین
هزار لمعه نورش سر از جبین بر زد
بزرگ فدرا ! آنی که در کمال هنر
فلک تو را به سر کل عالمین بر زد
از آن وضیع و شریفت به جان خریدارند
که مُهر مُهر تو گردون به هر نگین بر زد
گرفت باز به مهر آسمان تو را در بر
زمانه با تو اگر یک نفس به کین بر زد
دروغ گفته نیامد که هم درین حسرت
فلک هزار دم سرد با انین بر زد
مخالف تو به مکر زمانه دل در بست
چنانک تکیه مقامر به کعبتین بر زد
ز باد سرد حسودت سپهر گرم دماغ
به زیر جبه مصقول پوستین بر زد
بدان خدای که در صحن خلد خال جمال
به دست لطف به رخسار حور عین بر زد
گشاد عقد مودت به عهد صاحب شرع
وزان سپس گره محکم متین بر زد
عنایتش علم ساکنان گردون را
طراز اِنّ علیکم لحافظین بر زد
برای شربت دلهای تشنه در جنّت
نواله او به می و شیر و انگبین بر زد
که از تعطّش آب زلال همّت او
همای ملک بسی پر به پارگین بر زد
همیشه تا مدد عقل گیردش دامن
هر آنک سر زگریبان اربعین بر زد
فنا ز دامن عمر تو دست کوته باد
که آستین، فلک از بهر دفع این بر زد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو سنبل تو سر از برگ یاسمین بر زد
غمت به ریختن خونم آستین بر زد
هوش مصنوعی: وقتی گل سنبل سر از برگ یاسمین بیرون آورد، غم تو باعث شد تا آستین من پر از خون شود.
رخ تو از عرق و نازکی بدان ماند
که ابر قطره باران به یاسمین بر زد
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو به شدت لطیف و زیباست، مانند این که قطره‌ای باران به گل یاسمن نشسته باشد.
چو پیش روی تو زلفت نقاب پره کشد
امیر زنگ تو گویی به شاه چین بر زد
هوش مصنوعی: وقتی زلف‌های تو مثل نقابی بر چهره‌ات بیفتد، در این حال گویی به شازده‌ای چون چین به اوج زیبایی رسیده‌ای.
دلم به مجلس وصلت رسید بار نیافت
بتافت رو و بر ابرو هزار چین بر زد
هوش مصنوعی: دل من به حالتی رسید که دیگر نمی‌توانم در برابر زیبایی‌ات تاب بیاورم. با لحنی زیبا و ابروهایی که هزاران نقش و نگار روی آن نقش بسته است، به من نگاهی کن.
دمی به وصل تو گفتم که شادمانه شوم
غم فراق تو ناگه سر از زمین بر زد
هوش مصنوعی: لحظه‌ای که برای وصل تو خوشحال بودم، ناگهان غم دوری‌ات به سراغم آمد و احساس شادی‌ام را از بین برد.
خلاص جان من از هجر تو یقین شده بود
و لیک دود شک از روزن یقین بر زد
هوش مصنوعی: دل من به طور مسلم از جدایی تو رهایی یافته بود، اما در عین حال، دود تردید از ناحیه یقین به سرعت وارد شد.
دلم به شیشه آمال خویش سنگ نیاز
زبهر عشق تو دلدار نازنین بر زد
هوش مصنوعی: دل من به آرزوهایم مانند شیشه‌ای شکننده است و در عشق تو، ای دلدار نازنین، سنگی به آن می‌زنم.
سپاه عشق تو چون بر دلم کمین بگشاد
ثنای صدر معالی بدان کمین بر زد
هوش مصنوعی: عشق تو مثل یک سپاه به دل من حمله کرد و با ستایش از مقام بلند تو، به این حمله شدت بخشید.
چو تشنه ای که زند ناگهان به آب زلال
دلم به مدح خداوند مجددین بر زد
هوش مصنوعی: مانند تشنه‌ای که ناگهان به آب زلال می‌رسد، دلم به ستایش خداوند مجددین پر از شوق و انگیزه شد.
محمد بن علی اشعث آنک همت او
سرای پرده به ایوان هفتمین بر زد
هوش مصنوعی: محمد بن علی اشعث به بلندای همت خود رسید و پرده را از مقابل ایوان هفتم کنار زد.
بر آستانه او تا فلک نهاد جبین
هزار لمعه نورش سر از جبین بر زد
هوش مصنوعی: در برابر درگاه او، تا آسمان سرم را به خاک می‌گذارم، هزاران پرتو نورش از پیشانی‌اش می‌تابد و نورش بر من می‌تابد.
بزرگ فدرا ! آنی که در کمال هنر
فلک تو را به سر کل عالمین بر زد
هوش مصنوعی: ای بزرگ فدرا! تو کسی هستی که در اوج هنر، آسمان تو را بر فراز همه جهانیان قرار داده است.
از آن وضیع و شریفت به جان خریدارند
که مُهر مُهر تو گردون به هر نگین بر زد
هوش مصنوعی: مردم به دنبال خرید و فروش شخصیت‌های خوب و بد هستند، زیرا به‌نوعی هویت و اعتبار آن‌ها به نشانه‌هایی چون مهر و نشان تعلق دارد که در واقع نشان‌دهنده جایگاه آن‌ها در زندگی است.
گرفت باز به مهر آسمان تو را در بر
زمانه با تو اگر یک نفس به کین بر زد
هوش مصنوعی: آسمان با عشق تو دوباره تو را در آغوش می‌گیرد، حتی اگر دنیا در حال دشمنی با تو باشد و فقط برای یک نفس باشد.
دروغ گفته نیامد که هم درین حسرت
فلک هزار دم سرد با انین بر زد
هوش مصنوعی: دروغی نمی‌گوید که در این حسرت، آسمان هزار بار با صدای ناله‌اش به ما جواب داده است.
مخالف تو به مکر زمانه دل در بست
چنانک تکیه مقامر به کعبتین بر زد
هوش مصنوعی: دشمن تو با نیرنگ‌های زمانه دلش را محکم کرده است، درست مثل کسی که به دو پایش تکیه کرده است.
ز باد سرد حسودت سپهر گرم دماغ
به زیر جبه مصقول پوستین بر زد
هوش مصنوعی: اینجا به توصیف وضعیتی می‌پردازد که تحت تاثیر باد سرد و حسد آسمان، شخصی به سمت آرامش و راحتی می‌رود. او با پوششی نرم و خوش‌دوخت خود را می‌پوشاند تا از این شرایط ناخوشایند در امان بماند.
بدان خدای که در صحن خلد خال جمال
به دست لطف به رخسار حور عین بر زد
هوش مصنوعی: بدان خدایی که در بهشت، با لطف خاص خود، زیبایی را بر صورت حوریان نهاده است.
گشاد عقد مودت به عهد صاحب شرع
وزان سپس گره محکم متین بر زد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با در نظر گرفتن دستورات دینی و پیروی از روش‌های شرع، رابطه‌ای عمیق و مستحکم ایجاد شد و پس از آن این ارتباط به شکل محکم‌تری گره‌خورد.
عنایتش علم ساکنان گردون را
طراز اِنّ علیکم لحافظین بر زد
هوش مصنوعی: محبت و توجه او به ما، دانش اهل آسمان‌ها را تحت تأثیر قرار داده و نشان می‌دهد که ما تحت نظر کشف و نگهداری هستیم.
برای شربت دلهای تشنه در جنّت
نواله او به می و شیر و انگبین بر زد
هوش مصنوعی: در بهشت، برای سیراب کردن دل‌های تشنه، او با می، شیر و عسل، وعده‌ای زیبا و خوشمزه قرار داد.
که از تعطّش آب زلال همّت او
همای ملک بسی پر به پارگین بر زد
هوش مصنوعی: با تشنگی به دنبال آب زلال، اراده و تلاش او باعث شد که پرنده‌ی پادشاهی در مکان خاصی به پرواز درآید.
همیشه تا مدد عقل گیردش دامن
هر آنک سر زگریبان اربعین بر زد
هوش مصنوعی: هرکس که عقلش را یاری کند و از آن کمک بگیرد، همیشه در زندگی خود موفق خواهد بود. او کسی است که می‌تواند بر مشکلات و چالش‌ها غلبه کند و از گام‌های موفقیت خود بهره‌مند شود.
فنا ز دامن عمر تو دست کوته باد
که آستین، فلک از بهر دفع این بر زد
هوش مصنوعی: زندگی تو باید از نابودی و زوال دور بماند، زیرا آسمان به خاطر جلوگیری از این امر دامن تو را محافظت کرده است.