شمارهٔ ۱۳
شاهی که شیر پیش حسامش چو روبه است
فرمان ده جهان عضدالدین طُغَنشَه است
آن خسروی که خسرو اجرام آسمان
در تحت حکم او چو مقیمان در گه است
از بهر جذب خنجر بیجاده رنگ اوست
در آخر مَجِرّه اگر پرّه کَه اوست
شاها طراز رایت ونقش نگین تو
تا روز حشر آیت نصرٌ من الله است
رای تو بر محیط فلک خیمه زد چنانک
گویی که آفتاب دو یا آسمان ده است
در روزگار عدل تو عالم ز خرمی
گویی که طبع زیرک یا عیش ابله است
دریا به قبضه کف گوهر نشان توست
آری بلور نیز به گوهر مشبه است
پیش سرای پرده قدر تو فی المثل
این برکشیده منظر گردون چو خرگه است
شد صبح دشمنان تو از خون دل شفق
وز روز دولت تو هنوز این سحر گه است
وقتی که باز قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک همچو ابره است
ازرده بود طبع جهان از قضای بد
امروز در حمایت عدل مرفه است
بر دست نیست با تو فلک از برای آنک
مختار بود دائم و امروز مکره است
زان روز باز حادثه را سر فرو شده ست
کاگاه شد که دیده حزم تو آگه است
عمری زمانه را سر دندان نشد سپید
و امروز صوت خنده او جمله قهقه است
از روز و شب مشهره دوخت روزگار
بر قد کبریای تو وان نیز کوته است
هرشه که رخ زپیل نتابید روز رزم
در پیش حمله تو چو اندر عِری شه است
رای تو نسخت ملکوت است و هر چه هست
دانسته ای مگر که یکی لفظ و آن به است
نوروز و عید هردو به خدمت شتافتند
با آنک دولت تو ز هر دو منزه است
نوروز را جلال تو فرخنده با دو عید
از طلعت خجسته که او نیز همره است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاهی که شیر پیش حسامش چو روبه است
فرمان ده جهان عضدالدین طُغَنشَه است
هوش مصنوعی: پادشاهی که در برابر دلیریها و قدرتهای بزرگ مانند شیر، به مانند روباهی کوچک به نظر میرسد، در واقع فرماندهی با اقتدار و نیرومند به نام "عضدالدین طغنشاه" است.
آن خسروی که خسرو اجرام آسمان
در تحت حکم او چو مقیمان در گه است
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که همچون فرمانروای واقعی بر ستارگان آسمان تسلط دارد، مانند ساکنان یک مکان در دست او هستند.
از بهر جذب خنجر بیجاده رنگ اوست
در آخر مَجِرّه اگر پرّه کَه اوست
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن شمشیر، رنگ او به کار میآید. اگر در نهایت مسیری پیدا شود، او را به خاطر داشته باش.
شاها طراز رایت ونقش نگین تو
تا روز حشر آیت نصرٌ من الله است
هوش مصنوعی: ای پادشاه، پرچم تو و نقش انگشتری تو تا روز قیامت نشانهای از یاری خداوند است.
رای تو بر محیط فلک خیمه زد چنانک
گویی که آفتاب دو یا آسمان ده است
هوش مصنوعی: تو به گونهای بر سرنوشت و جهانیان حاکمیتی برقرار کردهای که گویی آفتاب یا آسمان از آن توست.
در روزگار عدل تو عالم ز خرمی
گویی که طبع زیرک یا عیش ابله است
هوش مصنوعی: در زمانی که تو انصاف و عدالت را برقرار کردهای، به نظر میرسد که دنیا پر از شادی و خوشبختی است، به طوری که یا عقل و هوش در کار است یا خوشیها فقط برای نادانان است.
دریا به قبضه کف گوهر نشان توست
آری بلور نیز به گوهر مشبه است
هوش مصنوعی: دریا در چنگال توست و به زیبایی تو نشان میدهد. حتی بلور هم به خاطر زیباییاش شبیه گوهر است.
پیش سرای پرده قدر تو فی المثل
این برکشیده منظر گردون چو خرگه است
هوش مصنوعی: در برابر خانهای که پردهی آن را بالا زدهاند، ارزش و مقام تو مانند این است که در آسمان، منظرهای زیبا نمایان باشد؛ مانند کلبهای که در آن زندگی میشود.
شد صبح دشمنان تو از خون دل شفق
وز روز دولت تو هنوز این سحر گه است
هوش مصنوعی: صبح دشمنان تو از اشک و غم دل برمیخیزد و در حالیکه روزگار تو هنوز در این صبحگاه ادامه دارد.
وقتی که باز قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک همچو ابره است
هوش مصنوعی: وقتی که بار دیگر خشم تو به اوج میرسد، قدرت و عظمت آسمان همچون ابرها ناتوان میشود.
ازرده بود طبع جهان از قضای بد
امروز در حمایت عدل مرفه است
هوش مصنوعی: دنیا از سرنوشت ناخوشایند امروز ناراحت و آزرده خاطر بود، اما اکنون در سایه عدالت، آرامش و رفاه یافته است.
بر دست نیست با تو فلک از برای آنک
مختار بود دائم و امروز مکره است
هوش مصنوعی: فلک (آسمان) به خاطر آنکه تو آزاد و مختار هستی، در دست تو نیست و امروز به دنبال مکر و فریب است.
زان روز باز حادثه را سر فرو شده ست
کاگاه شد که دیده حزم تو آگه است
هوش مصنوعی: از آن روز که حادثهای به وقوع پیوسته، دیگر نگران نباش. زیرا آگاهی و هوشیاری تو نسبت به آن اتفاق، تو را از هرگونه خطر و نامعلومی مطمئن میسازد.
عمری زمانه را سر دندان نشد سپید
و امروز صوت خنده او جمله قهقه است
هوش مصنوعی: زندگیام را در دنیایی سپری کردم که هیچوقت به آرامش و خوشحالی نرسید و حالا صدای خندهاش به طور کامل تبدیل به صدای غم و ناامیدی شده است.
از روز و شب مشهره دوخت روزگار
بر قد کبریای تو وان نیز کوته است
هوش مصنوعی: روز و شب برای تو به عنوان یک نشانه مشخص شدهاند، در حالی که زمان نمیتواند به عظمت و بزرگی تو برسد، و این نیز بسیار کوتاه است.
هرشه که رخ زپیل نتابید روز رزم
در پیش حمله تو چو اندر عِری شه است
هوش مصنوعی: هر شاهی که در میدان نبرد چهرهاش از ترس زرد شود، مانند زمانیکه در حالت ضعف و آسیبناکی به نظر میرسد، در روز نبرد قدرتی برای مقاومت در برابر حملات تو نخواهد داشت.
رای تو نسخت ملکوت است و هر چه هست
دانسته ای مگر که یکی لفظ و آن به است
هوش مصنوعی: رأی تو مانند نوشتهای از عالم بالا است و تمام چیزها را میدانی، مگر اینکه یکی از کلمات وجود دارد که برتر است.
نوروز و عید هردو به خدمت شتافتند
با آنک دولت تو ز هر دو منزه است
هوش مصنوعی: نوروز و عید هر دو به خدمت تو آمدند در حالی که خوشبختی و سعادت تو از هر دو جدا و بینیاز است.
نوروز را جلال تو فرخنده با دو عید
از طلعت خجسته که او نیز همره است
هوش مصنوعی: نوروز را با عظمت تو جشن گرفتهایم، با دو عید که به خاطر چهرهات خوشیمن است و او نیز در کنار ماست.