شمارهٔ ۸۶
خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود
تا دل شب بوسه گاه ما لب پیمانه بود
عقده های اهل دل را مو به مو می کرد باز
در کف مشاطه باد صبا گر شانه بود
با من و مرغ بهشتی کی شود هم آشیان
آن نظر تنگی که چشمش سوی آب و دانه بود
سوخت از یک شعله آخر شمع را پا تا به سر
برق آن آتش که در بال و پر پروانه بود
فرق شهر و دشت از نقص جنون کی می گذاشت
راستی مجنون اگر مانند من دیوانه بود
خانه آباد ما را کرد در یک دم خراب
جور و بیدادی که در این کشور ویرانه بود
هر کرا از جنس این مردم گرفتم یار خویش
دیدم از ناآشنایی محرم بیگانه بود
روزگار او را نسازد پست همچون فرخی
هر که با طبع بلند و همت مردانه بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود
تا دل شب بوسه گاه ما لب پیمانه بود
هوش مصنوعی: روز خوشی است که ما در خانهی می بیکار باشیم و تا آخر شب، لبهای ما بر کنار پیمانه بوسه بزند.
عقده های اهل دل را مو به مو می کرد باز
در کف مشاطه باد صبا گر شانه بود
هوش مصنوعی: بخشش و توجه باد صبا به دلهای عاشق و دلسوخته، مانند آرایشگری است که با دقت و حوصله به رفع مشکلات و گرههای درونی آنها میپردازد. این باد با لطافت و مهارت، احساسات و رازهای نهفته در دلهای آنان را آشکار میکند و به آنها آرامش و زیبایی میبخشد.
با من و مرغ بهشتی کی شود هم آشیان
آن نظر تنگی که چشمش سوی آب و دانه بود
هوش مصنوعی: کسی که دیدش فقط به سمت آب و دانه محدود است، چگونه میتواند با من و پرندهی بهشتی همخانه شود؟
سوخت از یک شعله آخر شمع را پا تا به سر
برق آن آتش که در بال و پر پروانه بود
هوش مصنوعی: شمعی که به پایان رسیده و شعلهاش خاموش شده، به خاطر یک جرقه باقیمانده سوخته است. این در حالی است که نور آتش پروانه را که در بال و پرش داشت، هم میسوزاند.
فرق شهر و دشت از نقص جنون کی می گذاشت
راستی مجنون اگر مانند من دیوانه بود
هوش مصنوعی: تفاوت میان شهر و دشت از کمبود دیوانگی چقدر است؟ اگر مجنون واقعاً مانند من دیوانه بود، چه میشد؟
خانه آباد ما را کرد در یک دم خراب
جور و بیدادی که در این کشور ویرانه بود
هوش مصنوعی: در یک لحظه، خانه خوشبختی ما به ویرانی تبدیل شد، به خاطر ظلم و injustices که در این سرزمین خراب وجود داشت.
هر کرا از جنس این مردم گرفتم یار خویش
دیدم از ناآشنایی محرم بیگانه بود
هوش مصنوعی: کسانی که از این نوع مردم به دوستی خود انتخاب کردم، متوجه شدم که بیخبر از آنها، به نوعی با strangers ارتباط برقرار کردهام.
روزگار او را نسازد پست همچون فرخی
هر که با طبع بلند و همت مردانه بود
هوش مصنوعی: دنیا نمیتواند کسی را به پایین بکشد و حقیر کند که دارای روحیهای بلند و ارادهای قوی باشد.