گنجور

شمارهٔ ۶۴

زندگانی گر مرا عمری هراسان کرد و رفت
مشکل ما را به مردن خوب آسان کرد و رفت
جغد غم هم در دل ناشاد ما ساکن نشد
آمد و این بوم را یکباره ویران کرد و رفت
پیش مردم آشکارا چون مرا دیوانه ساخت
روی خود را آن پری از دیده پنهان کرد و رفت
وانکرد از کار دل چون عقده باد مشکبوی
گردشی در چین آن زلف پریشان کرد و رفت
پیش از این‌ها در مسلمانی خدایی داشتم
بت‌پرستم آن نگار نامسلمان کرد و رفت
با رمیدن‌های وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی را با غزل‌سازی غزل‌خوان کرد و رفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زندگانی گر مرا عمری هراسان کرد و رفت
مشکل ما را به مردن خوب آسان کرد و رفت
هوش مصنوعی: زندگی در صورتی که مرا به دوران ترس و نگرانی مبتلا کرد، در نهایت با آمدن مرگ، کار را برای ما آسان کرد و رفت.
جغد غم هم در دل ناشاد ما ساکن نشد
آمد و این بوم را یکباره ویران کرد و رفت
هوش مصنوعی: غم و اندوه به دل ما جا نگرفت و تنها یک لحظه آمد، اما ویرانیِ زیادی به جای گذاشت و سپس رفت.
پیش مردم آشکارا چون مرا دیوانه ساخت
روی خود را آن پری از دیده پنهان کرد و رفت
هوش مصنوعی: مردم را به وضوح نشان داد که دیوانه‌ام کرد، ولی آن پری صورت خود را از دیدگان پنهان کرده و رفت.
وانکرد از کار دل چون عقده باد مشکبوی
گردشی در چین آن زلف پریشان کرد و رفت
هوش مصنوعی: دل را رها نکرد و مانند بویی خوش که در باد پراکنده می‌شود، در پیچ و خم آن زلف آشفته چرخید و سپس از کنار رفت.
پیش از این‌ها در مسلمانی خدایی داشتم
بت‌پرستم آن نگار نامسلمان کرد و رفت
هوش مصنوعی: قبل از این، در زمان مسلمانی‌ام، خداوندی را می‌پرستیدم، اما آن معشوق نامسلمان من را به بت‌پرستی کشاند و از پیشم رفت.
با رمیدن‌های وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی را با غزل‌سازی غزل‌خوان کرد و رفت
هوش مصنوعی: با فرارهای شجاعانه و نادر آن غزال زیبا، شاعر به سرودن شعرهایی زیبا و دلنشین مشغول شد و سپس از آنجا رفت.