گنجور

شمارهٔ ۳۷

در شرع ما که قاعده اختصاص نیست
حق عوام نیز قبول خواص نیست
دیگر دم از تفاوت شاه و گدا مزن
بگزین طریقه‌ای که در آن اختصاص نیست
گفتم که انتقام ز اشراف دون بگیر
گفتی هنوز موقع کین و قصاص نیست
اینک به چنگ مرتجعین اوفتاده‌ای
آن سان که از برای تو راه خلاص نیست
از دست پافشاری خود فرخی فتاد
در ورطه‌ای که هیچ امید خلاص نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در شرع ما که قاعده اختصاص نیست
حق عوام نیز قبول خواص نیست
هوش مصنوعی: در دین ما، قانونی وجود ندارد که مختص افراد خاص باشد و حق عموم مردم نیز به رسمیت شناخته نمی‌شود.
دیگر دم از تفاوت شاه و گدا مزن
بگزین طریقه‌ای که در آن اختصاص نیست
هوش مصنوعی: دیگر درباره تفاوت بین شاه و گدا صحبت نکن. راهی را انتخاب کن که در آن هیچ گونه تمایزی وجود نداشته باشد.
گفتم که انتقام ز اشراف دون بگیر
گفتی هنوز موقع کین و قصاص نیست
هوش مصنوعی: گفتم که از افراد پست و بی‌اخلاق انتقام بگیر، گفتی هنوز زمان مناسب برای کینه‌توزی و انتقام نیست.
اینک به چنگ مرتجعین اوفتاده‌ای
آن سان که از برای تو راه خلاص نیست
هوش مصنوعی: تو در دام افرادی گرفتار شده‌ای که به عقب‌ماندگی و سنت‌ها چسبیده‌اند، به گونه‌ای که راهی برای رهایی از این وضعیت نداری.
از دست پافشاری خود فرخی فتاد
در ورطه‌ای که هیچ امید خلاص نیست
هوش مصنوعی: فرخی به خاطر اصرار و پافشاری خود به بدبختی افتاده و در وضعیتی قرار گرفته که هیچ راه نجاتی برایش وجود ندارد.