گنجور

شمارهٔ ۱۹

با بتی تا بطی از بادهٔ ناب است مرا
گاهِ پیرانه‌سری عهدِ شباب است مرا
گوش تا گوش جهان گر شودم زیر نگین
چشم بر گوشهٔ آن چشم خراب است مرا
هست از کثرت جوشیدن دریای جنون
داغ‌هایی که به دل همچو حباب است مرا
بی مَهِ روی تو، اختر شمرم تا به سحر
شب هجر تو مگر روز حساب است مرا
رنگ خونابه دهد بوی جگرسوختگی
بس که دل زآتش جور تو کباب است مرا
مایهٔ زندگی امروزه دورنگی گر نیست
بی‌درنگ از چه سوی مرگ شتاب است مرا
چشم من در پی دارایی اسکندر نیست
چشمهٔ آب خضر همچو سراب است مرا
نقش‌هایی که تو در پردهٔ گیتی نگری
همه چون واقعهٔ عالم خواب است مرا
چه کنم گر نکنم زندگی طوفانی
چون به یک چشم زدن خانه بر آب است مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با بتی تا بطی از بادهٔ ناب است مرا
گاهِ پیرانه‌سری عهدِ شباب است مرا
هوش مصنوعی: من با معبود و محبوبی همراه هستم که نوشیدنی خالصی به من می‌دهد، و در این حال، گاهی به یاد روزهای جوانی و سرخوشی‌های آن دوران می‌افتم.
گوش تا گوش جهان گر شودم زیر نگین
چشم بر گوشهٔ آن چشم خراب است مرا
هوش مصنوعی: اگر کل جهان را در اختیار داشته باشم و زیر نظر یک چشم قرار بگیرم، اما باز هم در گوشه آن چشم، وضعیت نابسامانی برای من وجود دارد.
هست از کثرت جوشیدن دریای جنون
داغ‌هایی که به دل همچو حباب است مرا
هوش مصنوعی: از شدت احساسات و هیجانات شدیدی که در دل دارم، داغ‌هایی به وجود آمده که مانند حباب هستند و هر لحظه می‌ترکند.
بی مَهِ روی تو، اختر شمرم تا به سحر
شب هجر تو مگر روز حساب است مرا
هوش مصنوعی: بدون چهره زیبایت، همه ستاره‌ها را هم به حساب نمی‌آورم مگر اینکه روزی برای جدایی‌ام از تو، حساب و کتابی باشد.
رنگ خونابه دهد بوی جگرسوختگی
بس که دل زآتش جور تو کباب است مرا
هوش مصنوعی: شعله‌های درون دل من به قدری سوزان است که بویی چون خون و جگر سوخته دارد. از شدت عشق و عذابی که از مصیبت‌های تو می‌کشم، دل‌زده و پخته شده‌ام.
مایهٔ زندگی امروزه دورنگی گر نیست
بی‌درنگ از چه سوی مرگ شتاب است مرا
هوش مصنوعی: زندگی امروزه دیگر رنگ و بویی ندارد و حالا به سرعت می‌فهمم که از کدام طرف خطر مرگ به من نزدیک می‌شود.
چشم من در پی دارایی اسکندر نیست
چشمهٔ آب خضر همچو سراب است مرا
هوش مصنوعی: چشم من به دنبال ثروت و قدرت اسکندر نمی‌گردد، چرا که چشمه آب خضر، به اندازه یک سراب فریبنده است.
نقش‌هایی که تو در پردهٔ گیتی نگری
همه چون واقعهٔ عالم خواب است مرا
هوش مصنوعی: تصویرهایی که تو در این دنیای گسترده می‌بینی، همه مانند یک خواب برای من به نظر می‌رسند.
چه کنم گر نکنم زندگی طوفانی
چون به یک چشم زدن خانه بر آب است مرا
هوش مصنوعی: چه کاری باید انجام دهم اگر زندگی‌ام دچار آشفتگی شود؟ زیرا با یک لحظه غفلت، همه چیزم می‌تواند از دست برود.