گنجور

شمارهٔ ۱۸

تا دیده دلم عارِضِ آن رَشکِ پری را
پوشیده به تن جامهٔ دیوانه‌گری را
چون مردِ هنرپیشه به هر دوره ذلیل است
خوش آنکه کند پیشهٔ خود بی‌هنری را
شب تا به سحر در طلبِ صبحِ وصالت
بگرفته دلم دامنِ آهِ سحری را
در عصرِ تَمَدُّن چون تَوَحُّش شده افزون
بر دیده کشم سرمهٔ عهدِ حجری را
یاقوت مگر پیشِ لبِ لعلِ تو دم زد
کز رَشک چو من جلوه دهد خون‌جگری را
از روزِ ازل دستِ قضا قسمتِ ما کرد
رسوایی و آوارگی و دربه‌دری را
تا فرخی از سِرِّ غمِ عشق خبر شد
رجحان دهد از هر خبری بی‌خبری را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دیده دلم عارِضِ آن رَشکِ پری را
پوشیده به تن جامهٔ دیوانه‌گری را
هوش مصنوعی: دلم آنقدر تحت تأثیر زیبایی آن پری است که چشمانم را از او پوشانده‌ام و لباس دیوانگی به خودم پوشانده‌ام.
چون مردِ هنرپیشه به هر دوره ذلیل است
خوش آنکه کند پیشهٔ خود بی‌هنری را
هوش مصنوعی: انسانی که در هنر به حساب می‌آید، در هر دوره‌ای ممکن است ذلیل شود، اما بهتر است که شغل خود را در زمینه‌ای که تخصص و مهارتی در آن ندارد، انتخاب کند.
شب تا به سحر در طلبِ صبحِ وصالت
بگرفته دلم دامنِ آهِ سحری را
هوش مصنوعی: دل من در تمام شب منتظر صبح وصال تو بود و امید و آرزویم را با آه‌های دلنشین سحر سر دادم.
در عصرِ تَمَدُّن چون تَوَحُّش شده افزون
بر دیده کشم سرمهٔ عهدِ حجری را
هوش مصنوعی: در دوره‌ای که فرهنگ و تمدن گسترده شده، احساس می‌کنم که به نوعی به وحشت نزدیک شده‌ایم و در این میان، من می‌خواهم چشم‌هایم را با یادی از دوران باستان زینت دهم.
یاقوت مگر پیشِ لبِ لعلِ تو دم زد
کز رَشک چو من جلوه دهد خون‌جگری را
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت لب‌های معشوق اشاره دارد. شاعر از یاقوت صحبت می‌کند که به خاطر زیبایی لب‌های معشوق، نتواند خود را درخشان نشان دهد و احساس حسادت کند. این حسادت به مانند خون جگری است که به خاطر زیبایی و دلربایی معشوق فرود می‌آید و به وجود می‌آید. در واقع، زیبایی لب‌ها باعث می‌شود که دیگر جواهرات نتوانند جلوه‌گری کنند.
از روزِ ازل دستِ قضا قسمتِ ما کرد
رسوایی و آوارگی و دربه‌دری را
هوش مصنوعی: از روزهای نخستین، سرنوشت برای ما رسوایی و آوارگی و بی‌خانمانی را رقم زد.
تا فرخی از سِرِّ غمِ عشق خبر شد
رجحان دهد از هر خبری بی‌خبری را
هوش مصنوعی: وقتی فرخی از عمق اندوه عشق باخبر شد، ترجیح می‌دهد که از هر خبری که او را غمگین کند بی‌خبر بماند.