گنجور

شمارهٔ ۱۲۶

در جهان کهنه از نو شور و شر باید نمود
فکر بکری بهر ابنای بشر باید نمود
سیم و زر تا هست در عالم بشر آسوده نیست
تا شویم آسوده محو سیم و زر باید نمود
خاک عالم گل شد از اشکم چه خاکی سر کنم
زین سپس فکری برای چشم تر باید نمود
در قدمگاه محبت پا منه بردار دست
یا اگر پا می گذاری ترک سر باید نمود
گر شب غم بهر ما آه سحر کاری نکرد
روز شادی شکوه از آه سحر باید نمود
تا شوند آشفته‌تر جمعی پریشان روزگار
زلف مشکین ترا آشفته‌تر باید نمود
در بیابان جنون، مجنون مرا تنها گذاشت
اندرین ره باز فکر همسفر باید نمود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهان کهنه از نو شور و شر باید نمود
فکر بکری بهر ابنای بشر باید نمود
هوش مصنوعی: در دنیای قدیمی باید دوباره هیجان و شور ایجاد کرد و برای نسل‌های آینده، باید ایده‌های نو و خلاقانه ارائه داد.
سیم و زر تا هست در عالم بشر آسوده نیست
تا شویم آسوده محو سیم و زر باید نمود
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دنیای بشر طلا و نقره وجود دارد، آرامش نخواهیم داشت. برای اینکه به آرامش برسیم، باید وابستگی به طلا و نقره را کنار بگذاریم و از آن‌ها دوری کنیم.
خاک عالم گل شد از اشکم چه خاکی سر کنم
زین سپس فکری برای چشم تر باید نمود
هوش مصنوعی: از آنجا که اشک‌های من باعث شده خاک جهان به گل تبدیل شود، دیگر چه خاکی باید بر سر کنم؟ باید فکری برای چشمان پرآبم بکنم.
در قدمگاه محبت پا منه بردار دست
یا اگر پا می گذاری ترک سر باید نمود
هوش مصنوعی: در جایی که عشق و محبت وجود دارد، پا نگذار و دستت را بردار، چون اگر وارد می‌شوی، باید همه چیز را رها کنی و دل‌سپاری کامل داشته باشی.
گر شب غم بهر ما آه سحر کاری نکرد
روز شادی شکوه از آه سحر باید نمود
هوش مصنوعی: اگر شب غم به خاطر ما کارآمدی نداشت، در روز شادی نباید از غم شب شکایت کرد.
تا شوند آشفته‌تر جمعی پریشان روزگار
زلف مشکین ترا آشفته‌تر باید نمود
هوش مصنوعی: برای آنکه دیگران را بیشتر در تنگنای احساس و سردرگمی بیندازی، باید خودت هم بیشتر درگیر چالش‌های عشق و زیبایی زلف‌های مشکین او شوی.
در بیابان جنون، مجنون مرا تنها گذاشت
اندرین ره باز فکر همسفر باید نمود
هوش مصنوعی: در بیابان جنون، مجنون مرا در این سفر تنها گذاشت، حالا باید به فکر همسفر باشم.