گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

طوطی که چو من شُهره به شیرین‌سخنی بود
با قندِ تو لب‌بسته ز شکّرشکنی بود
لعلِ تو که خاصیتِ یاقوتِ روان داشت
دل‌خون‌کنِ مرجان و عقیقِ یمنی بود
چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت
آن گل که جگرگوشهٔ نازک‌بدنی بود
در عشق اگر فقر و غنا نیست مؤثر
پس قسمت فرهاد چرا کوهکنی بود
آلت‌شدگانی که یکی خانه ندارند
جانبازیشان از چه ز حب‌الوطنی بود
گر از غم این زندگی تلخ نمردیم
انصاف توان داد که از بی‌کفنی بود
هم خیر بشر خواهد و هم صلح عمومی
از روز ازل مسلک طوفان علنی بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طوطی که چو من شُهره به شیرین‌سخنی بود
با قندِ تو لب‌بسته ز شکّرشکنی بود
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که مانند من در سخن‌وری و شیرینی زبان معروف بود، به خاطر تلخیِ شیرینی تو، لب‌هایش را بسته و نمی‌تواند چیزی بگوید.
لعلِ تو که خاصیتِ یاقوتِ روان داشت
دل‌خون‌کنِ مرجان و عقیقِ یمنی بود
هوش مصنوعی: مُروارید تو که همانند یاقوتی زنده و قیمتی است، قلب را جریحه‌دار می‌کند و مانند مرجان و عقیق یمنی احساسات را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت
آن گل که جگرگوشهٔ نازک‌بدنی بود
هوش مصنوعی: چون غنچه‌ای که از غم و نگرانی دلم شکسته شده، آن گلی که برنده و لطیف بود باعث این درد و زخم به دلم شد.
در عشق اگر فقر و غنا نیست مؤثر
پس قسمت فرهاد چرا کوهکنی بود
هوش مصنوعی: اگر در عشق تفاوتی بین فقیر و غنی وجود ندارد، پس چرا فرهاد با وجود دشواری‌های زندگی و فقر، کوه را می‌شکافت؟
آلت‌شدگانی که یکی خانه ندارند
جانبازیشان از چه ز حب‌الوطنی بود
هوش مصنوعی: افرادی که هیچ‌خانه و جایی ندارند، چگونه می‌توانند ادعای عشق به وطن داشته باشند؟
گر از غم این زندگی تلخ نمردیم
انصاف توان داد که از بی‌کفنی بود
هوش مصنوعی: اگر از غم و اندوه این زندگی تلخ نمردیم، می‌توان گفت که به خاطر بی‌کفنی و نداشتن چیزهایی که نیاز داریم، زنده‌ایم.
هم خیر بشر خواهد و هم صلح عمومی
از روز ازل مسلک طوفان علنی بود
هوش مصنوعی: از آغاز خلقت، همواره خیر و نیکی برای انسان‌ها و صلح عمومی در نظر بوده است، و مسیر این هدف‌ها به‌طور آشکار مانند طوفانی بوده است.