شمارهٔ ۱۱۲
باز طوفان بلا لجهٔ خون میخواهد
آنچه زین پیش نمیخواست، کنون میخواهد
آنکه بنشاند به این روز سیه ایران را
بر سر دار مجازات نگون میخواهد
عاقل کام طلب ره رو آزادی نیست
راه گم کرده صحرای جنون میخواهد
نوشداروی مجازات که درمان دل است
مفتی و محتسب و عالی و دون میخواهد
دست هر بیسروپایی نرسد بر خط عشق
مرد از دایره عقل برون میخواهد
خاک این خطه اگر موج زند همچو سراب
تشنه کامیست که از جامعه خون میخواهد
فرخی گر همه ناچیز ز بیچیزی شد
فقر را باز ز هرچیز فزون میخواهد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز طوفان بلا لجهٔ خون میخواهد
آنچه زین پیش نمیخواست، کنون میخواهد
هوش مصنوعی: طوفان سختی دوباره به راه افتاده و حالا میخواهد چیزی را که قبلاً نمیخواست، اکنون طلب میکند.
آنکه بنشاند به این روز سیه ایران را
بر سر دار مجازات نگون میخواهد
هوش مصنوعی: کسی که ایران را به این وضعیت بد و سخت رسانده، خواهان سرکوب و مجازات مردم است.
عاقل کام طلب ره رو آزادی نیست
راه گم کرده صحرای جنون میخواهد
هوش مصنوعی: انسان خردمند برای نیل به خواستههای خود به دنبال آزادی نمیگردد؛ بلکه گمراهی در دشت جنون را میخواهد.
نوشداروی مجازات که درمان دل است
مفتی و محتسب و عالی و دون میخواهد
هوش مصنوعی: درمان واقعی دل نیاز به نوشداروی مجازاتی دارد که باید هم از سوی انسانهای بزرگ و هم از افراد عادی و در سطوح مختلف تأمین شود.
دست هر بیسروپایی نرسد بر خط عشق
مرد از دایره عقل برون میخواهد
هوش مصنوعی: کسی که در عشق حقیقی است، نمیتواند به آسانی به آن دست پیدا کند و افراد بیتجربه و بیفهمی نمیتوانند به درک و عمق این احساس برسند. این عشق فراتر از دایره عقل و فکر معمولی است و نیاز به درک و شناخت عمیقتری دارد.
خاک این خطه اگر موج زند همچو سراب
تشنه کامیست که از جامعه خون میخواهد
هوش مصنوعی: اگر خاک این سرزمین به حرکت بیفتد، مانند سراب تشنه ای است که فقط از جامعه خون میطلبد.
فرخی گر همه ناچیز ز بیچیزی شد
فقر را باز ز هرچیز فزون میخواهد
هوش مصنوعی: اگر فرخی (شاعر) همه چیز را ناچیز بداند و از بیچیزی رنج ببرد، فقر به او نشان میدهد که از هر چیز دیگری بیشتر باید طلب کند.