شمارهٔ ۱۰۳
آن دسته که سرگشته سودای جنونند
پا تا به سر از دایره عقل برونند
دانی که بود رهرو آزادی گیتی
آنانکه در این بادیه آغشته بخونند
در محفل ما صحبتی از شاه و گدا نیست
دانی همگی عالی و عالی همه دونند
با پنجه برآرند زبان از دهن شیر
آنانکه ز سر پنجه تو زبونند
جویای وکالت ز موکل نبود کم
این دوره جگر سوختگان بس که فزونند
از جلوه طاوسی این خلق بترسید
کز راه دورنگی همه چون بوقلمونند
چون زاغ کشاندند سوی خانهخرابی
این خانهخرابان که به ما راهنمونند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن دسته که سرگشته سودای جنونند
پا تا به سر از دایره عقل برونند
هوش مصنوعی: افرادی که در پی دیوانگی و شیدایی هستند، به طور کامل از محدودهٔ عقل و خرد خارج شدهاند.
دانی که بود رهرو آزادی گیتی
آنانکه در این بادیه آغشته بخونند
هوش مصنوعی: میدانی چه کسانی در راه آزادی جهان پیشرو هستند؟ آنها کسانی هستند که در این مسیر، جان خود را فدای آرمانهایشان میکنند.
در محفل ما صحبتی از شاه و گدا نیست
دانی همگی عالی و عالی همه دونند
هوش مصنوعی: در جمع ما درباره هیچکس از مقامدار و بیپناه سخنی به میان نمیآید، زیرا همه در سطحی بالا هستند و در واقع همه در جایگاهی پایین قرار دارند.
با پنجه برآرند زبان از دهن شیر
آنانکه ز سر پنجه تو زبونند
هوش مصنوعی: افرادی که قدرت و شجاعت زیادی ندارند، میخواهند با قدرتی که در آنها نیست، از خطر دوری کنند و در مقابل موجودات قویتر مانند شیر، خود را به نمایش بگذارند.
جویای وکالت ز موکل نبود کم
این دوره جگر سوختگان بس که فزونند
هوش مصنوعی: در این زمان، تعداد افرادی که دچار درد و رنج شدهاند بسیار زیاد است و به همین خاطر، کسی برای حمایت و وکالت از آنها پیدا نمیشود.
از جلوه طاوسی این خلق بترسید
کز راه دورنگی همه چون بوقلمونند
هوش مصنوعی: از زیبایی و نمای ظاهری این افراد هراس داشته باشید، زیرا از دور به خاطر نفاق و دورنگی، همه مانند بوقلمون به نظر میرسند.
چون زاغ کشاندند سوی خانهخرابی
این خانهخرابان که به ما راهنمونند
هوش مصنوعی: زمانی که زاغ را به سوی خانهای ویران بردند، در واقع این خانه ویران هم به نوعی راهنمای ماست.
حاشیه ها
1404/01/24 16:03
محمود صبورنیا
نوا
باپنجه برآرند زبان از دهن شیر
آنانکه ز سر پنجه عشق تو زبونند