شمارهٔ ۱۴ - چکامه وطنی
تا نشود جهل ما به علم مبدل
پیش ملل بندگی ماست مسجل
توده ما فاقد حقوق سیاسی است
تا نشود جهل ما به علم مبدل
ما همگی جاهل و ز دانش محروم
پیر و جوان شیخ و شاب کامل و اکمل
وین همه ناقصی است زان و مپندار
کار صحیح آید از گروهی محتل
فی المثل آن آهنی که اهل اروپا
ساخته ماشین از آن و توپ و مسلسل
در کف ما چون فتاد از عدم علم
با همه زحمت کنیم انبر و منقل
بهر چنین جهل راه چاره آنی
بهر چنان درد یک علاج معجل
نیست بجز از طریق مدرسه و کار
وین به عموم است بیدلیل مدلل
هست ز درباریان دو فرقه و دایم
دولت ما می شود از این دو مشکل
فرقه اول جسور لاکن خائن
دسته ثانی فکور اما مهمل
در وسط این دو دسته مملکت ما
گشته امورش ز چار جانب مختل
گه بردش این دوان دوان بچه ویل
گه کشدش آق کشان کشان سوی مقتل
فرقه اول نظیر فرقه ثانی
دسته ثانی مثال فرقه اول
مالیه ما که خونبهای عمومی است
در کف ارباب پارکهای مجلل
گاه رود در بهای تابلو و مبل
گاه شود صرف چلچراغ و سجنجل
آه که جای قباد و تهمتن و نیو
داد که مأوای طوس و گستهم یل
یکسره گردیده ز انحطاط عمومی
دستخوش و پایمال مشتی تنبل
کشور کسری که بود از فلک اعلی
دوده ساسان که بود از همه افضل
این شده رجاله زرنگی ادنی
وآن شده ویرانه ز غبرا اسفل
شمارهٔ ۱۳ - اوضاع داخله: در پانزده ربیع الثانی سنه هزاروسیصدوچهل هجری قمری که گویا وزارت کشور اخبار داخله را به اداره روزنامه طوفان نفرستاده بود این رباعی را:شمارهٔ ۱۵ - قسمتی از قصیده در انتقاد قرارداد وثوق الدوله: داد که دستورِ دیوخوی ز بیداد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا نشود جهل ما به علم مبدل
پیش ملل بندگی ماست مسجل
هوش مصنوعی: تا زمانی که نادانی ما به دانش تبدیل نشود، وابستگی ما به ملتها ثابت و محرز است.
توده ما فاقد حقوق سیاسی است
تا نشود جهل ما به علم مبدل
هوش مصنوعی: مردم ما از حقوق سیاسی برخوردار نیستند تا مبادا نادانی ما به دانش تبدیل شود.
ما همگی جاهل و ز دانش محروم
پیر و جوان شیخ و شاب کامل و اکمل
هوش مصنوعی: همه ما، چه پیر و چه جوان، چه عالم و چه جوان، در واقع نادان و بیخبر از دانش هستیم.
وین همه ناقصی است زان و مپندار
کار صحیح آید از گروهی محتل
هوش مصنوعی: این همه نقص و کمبود است، بنابراین گمان نکن که کار درست و کامل تنها از جمعی که در حال تأخیر هستند، به دست میآید.
فی المثل آن آهنی که اهل اروپا
ساخته ماشین از آن و توپ و مسلسل
هوش مصنوعی: مثلاً آهنی که در اروپا ساخته شده، برای ساخت ماشین، توپ و مسلسل استفاده شده است.
در کف ما چون فتاد از عدم علم
با همه زحمت کنیم انبر و منقل
هوش مصنوعی: وقتی علم و دانش از هیچ و پوچی به دست ما میرسد، حتی با تمام زحمتی که میکشیم، انگار فقط ابزارهایی چون انبر و منقل را در دست داریم.
بهر چنین جهل راه چاره آنی
بهر چنان درد یک علاج معجل
هوش مصنوعی: برای چنین نادانی، در آن لحظه راه حلی وجود دارد و برای چنین دردی، درمان فوریی فراهم است.
نیست بجز از طریق مدرسه و کار
وین به عموم است بیدلیل مدلل
هوش مصنوعی: تنها راه به دست آوردن علم و تجربه، از طریق تحصیل در مدرسه و کار کردن است و این موضوع برای همه روشن و واضح است.
هست ز درباریان دو فرقه و دایم
دولت ما می شود از این دو مشکل
هوش مصنوعی: در میان درباریان، دو گروه وجود دارند و همواره سلطنت ما به خاطر این دو گروه به چالش کشیده میشود.
فرقه اول جسور لاکن خائن
دسته ثانی فکور اما مهمل
هوش مصنوعی: گروه اول شجاع و بیپروا هستند اما به وطن خیانت میکنند؛ گروه دوم باهوش و زیرکاند اما بیعمل و بیفایده.
در وسط این دو دسته مملکت ما
گشته امورش ز چار جانب مختل
هوش مصنوعی: در میان دو گروه مختلف، اوضاع کشور ما از هر سو به هم ریخته و نامناسب شده است.
گه بردش این دوان دوان بچه ویل
گه کشدش آق کشان کشان سوی مقتل
هوش مصنوعی: گاهی او را با شوق و ذوق به جلو میبرد و گاهی او را به آرامی و با احتیاط به سمت محل خطر هدایت میکند.
فرقه اول نظیر فرقه ثانی
دسته ثانی مثال فرقه اول
هوش مصنوعی: گروه اول مانند گروه دوم است و گروه دوم نیز مشابه گروه اول میباشد.
مالیه ما که خونبهای عمومی است
در کف ارباب پارکهای مجلل
هوش مصنوعی: دارایی ما که هزینههای عمومی و عمومی میباشد، در دست صاحبان پارکهای لوکس است.
گاه رود در بهای تابلو و مبل
گاه شود صرف چلچراغ و سجنجل
هوش مصنوعی: گاهی ممکن است هزینه خرید تابلو و مبل به اندازهای باشد که با آن بتوان برای چراغهای زینتی و دیگر لوازم دکوراسیون هزینه کرد.
آه که جای قباد و تهمتن و نیو
داد که مأوای طوس و گستهم یل
هوش مصنوعی: آه، جایی که قباد و تهمتن و نیو در آن بودند، اکنون خواستهای برای طوس و گستهم، این دو پهلوان بزرگ است.
یکسره گردیده ز انحطاط عمومی
دستخوش و پایمال مشتی تنبل
هوش مصنوعی: همهجا به خاطر سقوط عمومی، تحت تأثیر و تسلط گروهی تنبل و بیتفاوت قرار گرفته است.
کشور کسری که بود از فلک اعلی
دوده ساسان که بود از همه افضل
هوش مصنوعی: کشور کسری که در بلندای آسمان قرار دارد، از نسل ساسانیان است و این دودمان از همه بهترین و برتر بوده است.
این شده رجاله زرنگی ادنی
وآن شده ویرانه ز غبرا اسفل
هوش مصنوعی: این شخص زیرک و ماهر به جایی افتاده و آنجا به وضعی نامناسب و ویرانه تبدیل شده است.