گنجور

شمارهٔ ۱۱

ای وطن‌پرورِ ایرانیِ با مَسلَک و هوش
هان مکن جوش و خروش
پندهای منِ با تجربه بنمای به گوش
گر تویی پند نیوش
اجنبی گر به مَثَل می‌دهدت ساغر نوش
نوش نیش است منوش
وز پیِ خستنِ او در همه اوقات بکوش
تا توان داری و توش
که عدو دوست نگردد به خدا گر نبی است
اجنبی اجنبی است
من سرگشته چو پرگار جهان گردیدم
رنج‌ها بکشیدم
پابرهنه رهِ دشت و دره را ببریدم
دست غم بگزیدم
حالتِ ملّتِ عثمانی و ژرمن دیدم
خوب و بد بشنیدم
باز برگشته و از اجنبیان نومیدم
حالیا فهمیدم
که اگر شیخ خورد گول اجانب صبی است
اجنبی اجنبی است
تو مپندار کند کار کسی بهر کسی
قدرِ بالِ مگسی
تو عَبَث منتظرِ ناله و بانگِ جَرَسی
کاروان رفت بسی
فارِسِ فارس تویی از چه نتازی فَرَسی
پیش آور نه پسی
همه دزدند در این مُلک ندیدم عسسی
یا یکی دادرسی
هر چه گویم تو مگو گفتهٔ زیرِ لبی است
اجنبی اجنبی است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای وطن‌پرورِ ایرانیِ با مَسلَک و هوش
هان مکن جوش و خروش
هوش مصنوعی: ای ایرانی وطن‌پرست و با درک، کمی آرام باش و خشم و هیجان نکن.
پندهای منِ با تجربه بنمای به گوش
گر تویی پند نیوش
هوش مصنوعی: حرف‌های من که از تجربه به دست آمده را بشنو و به آنها توجه کن، اگر تو هم مایل به دریافت پند و نصیحت هستی.
اجنبی گر به مَثَل می‌دهدت ساغر نوش
نوش نیش است منوش
هوش مصنوعی: اگر بیگانه‌ای به تو جامی بدهد که پر از شراب است، بدان که این نوشیدن با خود ضرر و تلخی به همراه دارد، پس از نوشیدن آن پرهیز کن.
وز پیِ خستنِ او در همه اوقات بکوش
تا توان داری و توش
هوش مصنوعی: به دنبال آرامش او در تمام لحظات زندگی باش و تا می‌توانی تلاش کن.
که عدو دوست نگردد به خدا گر نبی است
اجنبی اجنبی است
هوش مصنوعی: اگر دشمنی، به خدا دوست نشود، حتی اگر نبی باشد، او همچنان بیگانه است.
من سرگشته چو پرگار جهان گردیدم
رنج‌ها بکشیدم
هوش مصنوعی: من مانند یک پرگار در دنیای پر آشوب سرگردان شده‌ام و سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌ام.
پابرهنه رهِ دشت و دره را ببریدم
دست غم بگزیدم
هوش مصنوعی: با پای برهنه در دشت و دره‌ها می‌روم و در این راه به غم و اندوه دچار شدم.
حالتِ ملّتِ عثمانی و ژرمن دیدم
خوب و بد بشنیدم
هوش مصنوعی: حالت مردم عثمانی و آلمان را دیدم و خوبی‌ها و بدی‌های آن‌ها را هم شنیدم.
باز برگشته و از اجنبیان نومیدم
حالیا فهمیدم
هوش مصنوعی: حالّا متوجه شدم که از بیگانگان ناامید شده‌ام و دوباره به خویشتن بازگشته‌ام.
که اگر شیخ خورد گول اجانب صبی است
اجنبی اجنبی است
هوش مصنوعی: اگر رهبر دینی فریب بیگانگان را بخورد، نشان‌دهنده ناآگاهی و بیگانگی اوست.
تو مپندار کند کار کسی بهر کسی
قدرِ بالِ مگسی
هوش مصنوعی: به هیچ‌وجه تصور نکن که کسی برای دیگری کار می‌کند، چون ارزش کار او به اندازه‌ی بال یک مگس هم نیست.
تو عَبَث منتظرِ ناله و بانگِ جَرَسی
کاروان رفت بسی
هوش مصنوعی: تو بی‌جهت منتظر صدا و فریاد یک کاروان هستی که مدت‌هاست رفته است.
فارِسِ فارس تویی از چه نتازی فَرَسی
پیش آور نه پسی
هوش مصنوعی: تو از خودت راضی هستی و به خود می بالی، اما مگر به چه دلیل به دیگران می نازی؟ باید در مقابل دیگران humble باشی و خود را بزرگترین نپنداری.
همه دزدند در این مُلک ندیدم عسسی
یا یکی دادرسی
هوش مصنوعی: در این سرزمین، همه به نوعی در حال خیانت یا دزدی هستند و من هیچ‌گاه نگفته‌ام که کسی در مقام نگهبانی یا قضاوت وجود دارد که به این وضعیت رسیدگی کند.
هر چه گویم تو مگو گفتهٔ زیرِ لبی است
اجنبی اجنبی است
هوش مصنوعی: هر چیزی که من بگویم، تو به آرامی و بی‌صدا نباید بگویی. زیرا هر چه گفتنی باشد، متعلق به بیگانگان است و به ما مربوط نیست.