گنجور

شمارهٔ ۱۰ - چکامه وطنی

مرا بارد از دیدگان اشک خونی
بر احوال ایران و حال کنونی
غریقم سراپای در آب و آتش
ز آه درونی ز اشک برونی
زبان آوران وطن را چه آمد
که لب بسته خو کرده با این زبونی
چه شد ملتی را که یزدان ز قدرت
همی داد بر اهل عالم فزونی
چنین گشته خونسرد و افسرده آنسان
که گویی کند دیوشان رهنمونی
نه گوشی است ما را که سازیم اصغا
زنای وطن صوت آن یرحمونی
نه چشمی که بینیم خوار اوفتاده
درفش کیان از کیان در نگونی
وزیری که باید مقام وطن را
رساند به اعلی رهاند ز دونی
کند مستبدانه کار و نداند
بود مملکت کنستی توسیونی
وکیلی که باید پی حفظ ملت
کند بی‌قراری کند بی‌سکونی
دم نزع ایران کند با تفنن
به تقلیل تکثیر رأی آزمونی
سرافراز سرکرده‌ای را که باید
به هیجا قشون را نماید ستونی
سرآورده یکسر به طغیان و دارد
چو حیوان سرکش هوای حرونی
خلیل وطن را ز نمرودیان بین
به جان آتش از دردهای درونی
مگر آب شمشیر ابناء ایران
کند کار فرمان یا نار کونی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا بارد از دیدگان اشک خونی
بر احوال ایران و حال کنونی
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک‌های غم‌انگیزی بر وضعیت ایران می‌ریزد و حال حاضر آن را تأثر می‌کند.
غریقم سراپای در آب و آتش
ز آه درونی ز اشک برونی
هوش مصنوعی: احساسات عمیق و درونی من مرا به شدت آزار می‌دهد و در عین حال، درد و رنجی که از درون دارم باعث می‌شود که مانند یک موجود غریب در میان آب و آتش احساس کنم. اشک‌هایی که از چشمانم می‌ریزند، نشانه‌ای از همین درد درونی هستند.
زبان آوران وطن را چه آمد
که لب بسته خو کرده با این زبونی
هوش مصنوعی: زبان‌آوران وطن چه شده است که به سکوت عادت کرده‌اند و با این خاموشی کنار آمده‌اند؟
چه شد ملتی را که یزدان ز قدرت
همی داد بر اهل عالم فزونی
هوش مصنوعی: چه شده است به ملتی که خداوند به قدرت خویش بر دنیا برتری و پیشرفت عطا کرده است؟
چنین گشته خونسرد و افسرده آنسان
که گویی کند دیوشان رهنمونی
هوش مصنوعی: او به قدری بی‌حال و غمگین شده که انگار برای دیوها و موجودات ناپاک راهنمایی می‌کند.
نه گوشی است ما را که سازیم اصغا
زنای وطن صوت آن یرحمونی
هوش مصنوعی: گوشی نیست که به صدای وطن گوش کند و فقط به حال دل ما رحم کند.
نه چشمی که بینیم خوار اوفتاده
درفش کیان از کیان در نگونی
هوش مصنوعی: چشمی که به تماشای پرچم سلطنت ایران افتاده، دیگر نمی‌تواند به عظمت آن ببیند؛ زیرا در حال حاضر در وضعیت نابسامانی قرار دارد.
وزیری که باید مقام وطن را
رساند به اعلی رهاند ز دونی
هوش مصنوعی: وزیری که باید منزلت کشور را به اوج برساند، باید از پستی و حقارت دوری کند.
کند مستبدانه کار و نداند
بود مملکت کنستی توسیونی
هوش مصنوعی: مستبدانه کار می‌کند و نمی‌داند که کشور را به چه حالی می‌فروشد.
وکیلی که باید پی حفظ ملت
کند بی‌قراری کند بی‌سکونی
هوش مصنوعی: وکیلی که مسئولیت محافظت از ملت را بر عهده دارد، باید همیشه در تلاش و جنب و جوش باشد و از آرامش دور باشد.
دم نزع ایران کند با تفنن
به تقلیل تکثیر رأی آزمونی
هوش مصنوعی: در شرایط کنونی، ایران به آرامی و با احتیاط، در حال کاهش دادن تنوع و تعدد آرا و نظریات مردم در یک فرآیند آزمون و بررسی است.
سرافراز سرکرده‌ای را که باید
به هیجا قشون را نماید ستونی
هوش مصنوعی: سردار بزرگی را توصیف می‌کند که باید سپاه را به‌گونه‌ای مدیریت کند که همواره منظم و استوار باشد.
سرآورده یکسر به طغیان و دارد
چو حیوان سرکش هوای حرونی
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف کسی می‌پردازد که به شدت در حال شورش و طغیان است و مانند حیوانی سرکش، میل و اشتیاقی به رفتارهای نامتعادل و بی‌پروا دارد. این فرد تحت تأثیر احساسات شدید و ناپایدار قرار گرفته و به سوی کارهایی می‌رود که ممکن است تبعات منفی به همراه داشته باشد.
خلیل وطن را ز نمرودیان بین
به جان آتش از دردهای درونی
هوش مصنوعی: خلیل، وطن را مانند نمرودیان که به آتش دچار می‌شوند، با تمام وجودش احساس می‌کند و از دردهای درونی‌اش رنج می‌برد.
مگر آب شمشیر ابناء ایران
کند کار فرمان یا نار کونی
هوش مصنوعی: آیا آب به مانند شمشیر، فرزندان ایران را وادار به اجرای دستور می‌کند یا آنکه در آتش درونی خاموش می‌شوند؟

حاشیه ها

1401/10/04 13:01
کژدم

منظور از کنستی‌توسیون (Constitution) همان مشروطه است.