احمد، حاجی اسمعیل بیک تهرانی اشعار مرا جمع کرده، تخمین دو سه هزار بیت مزخرف و لاغ و سردو خام، چیزهای غریب مال مردم به نام من بیچاره در آن دفتر نگاشته. بارها عرض کردم پنجاه تومان به رسم نیاز می دهم که منحولات لاطایل را بیرون کنی. پنداشت که این درخواه از روی فروتنی است، در نپذیرفت و این بیچاره رسوا و زشت نام خواهد شد. ترا به خدائی که پرستشگاه تست به کاغذ و پیام و عجز و لابه و التماس و در خواست او را راضی کن و ملحقات را که بر اصل می چربد باز پرداز. جز سرداریه و چند طغرا نگارش پارسی و غزلی چند که سبک بیان گواهی دهد تتمه معیوب و مخلوط است. این پیر ناتوان را در حیات و ممات از چنگ فضیحت باز خر، و اگر انکار کند مزخرفات و ملحقات را در جزو دفتر احمد ثبت نمای. زیرا که در اشعار احمدا جز قافیه و سجع هیچ ملاحظه براعت و شیوائی و بلاغت و زیبائی نیست.
اگر فرزندی اسمعیل در انجام این کار نظری می گماشت من به کلی از قید هزار رسوائی می رستم. اینها کار مرد سخن شناس است. او و تو وابراهیم مهما امکن جهد کنید که مسکین پدر شما به شاخچه بندی این تخمه مزخرفات آلوده نماند.در آفرینش های پارسی پیکر برخی شعرها آورده طبع خاکسار منظوم و مکتوب است. به قدر دو هزار بیت در بیاض خسرو بیک یاور است، تخمین چهار هزار بیت پیش ابراهیم دستان است. نزد آقا سید حسن نقیب و میرزا احمد طبیب و آقا محمد علی پسر آقا زین العابدین خراسانی نیز به قدر دو هزار بیت کما بیش است. اشعار مرا زشت یا زیبا هر چه هست بیرون بنویسید و نسخه ای به حاجی اسمعیل بدهید. وقتی نوآموزان را به کارنامه نگاری خواهد خورد، داد از بدنامی، فریاد از رسوائی.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
احمد، حاجی اسمعیل بیک تهرانی اشعار مرا جمع کرده، تخمین دو سه هزار بیت مزخرف و لاغ و سردو خام، چیزهای غریب مال مردم به نام من بیچاره در آن دفتر نگاشته. بارها عرض کردم پنجاه تومان به رسم نیاز می دهم که منحولات لاطایل را بیرون کنی. پنداشت که این درخواه از روی فروتنی است، در نپذیرفت و این بیچاره رسوا و زشت نام خواهد شد. ترا به خدائی که پرستشگاه تست به کاغذ و پیام و عجز و لابه و التماس و در خواست او را راضی کن و ملحقات را که بر اصل می چربد باز پرداز. جز سرداریه و چند طغرا نگارش پارسی و غزلی چند که سبک بیان گواهی دهد تتمه معیوب و مخلوط است. این پیر ناتوان را در حیات و ممات از چنگ فضیحت باز خر، و اگر انکار کند مزخرفات و ملحقات را در جزو دفتر احمد ثبت نمای. زیرا که در اشعار احمدا جز قافیه و سجع هیچ ملاحظه براعت و شیوائی و بلاغت و زیبائی نیست.
هوش مصنوعی: احمد، حاجی اسمعیل بیک تهرانی، اشعار من را جمع آوری کرده و حدود دو یا سه هزار بیت بیمحتوا و بیرمق و نپخته، چیزهای عجیبی که مربوط به دیگران است را به نام من در آن دفتر نوشته است. بارها گفتهام که پنجاه تومان به عنوان نیاز میدهم تا این مزخرفات را از آنجا حذف کند. او فکر کرد که این درخواست از روی تواضع است و قبول نکرد و حالا من در معرض رسوایی و بدنامی قرار میگیرم. از تو میخواهم به خدایی که میپرستی به او بگو از طریق نامه و عجز و التماس و درخواست، او را راضی کن که الحاقات اضافی را که بر روی اصل نوشتهها سنگینی میکند، حذف کند. جز چند قطعه شعر و چند خط خوشنویسی، باقی مطالب بیمحتوا و مخلوط هستند. این پیر ناتوان را در زندگی و مرگ از این شرم و ملامت نجات بده و اگر انکار کند که نوشتههای بیمحتوا و الحاقات اضافی را در دفتر احمد ثبت کند. چرا که در اشعار احمد جز قافیه و سجع، هیچ نشانهای از بلاغت و زیبایی و شیوایی نیست.
اگر فرزندی اسمعیل در انجام این کار نظری می گماشت من به کلی از قید هزار رسوائی می رستم. اینها کار مرد سخن شناس است. او و تو وابراهیم مهما امکن جهد کنید که مسکین پدر شما به شاخچه بندی این تخمه مزخرفات آلوده نماند.در آفرینش های پارسی پیکر برخی شعرها آورده طبع خاکسار منظوم و مکتوب است. به قدر دو هزار بیت در بیاض خسرو بیک یاور است، تخمین چهار هزار بیت پیش ابراهیم دستان است. نزد آقا سید حسن نقیب و میرزا احمد طبیب و آقا محمد علی پسر آقا زین العابدین خراسانی نیز به قدر دو هزار بیت کما بیش است. اشعار مرا زشت یا زیبا هر چه هست بیرون بنویسید و نسخه ای به حاجی اسمعیل بدهید. وقتی نوآموزان را به کارنامه نگاری خواهد خورد، داد از بدنامی، فریاد از رسوائی.
هوش مصنوعی: اگر فرزندی به نام اسماعیل در این کار نظر میداد، من از هزاران رسوایی رهایی مییافتم. این کار به مردی با تجربیات برمیگردد. او و تو، ابراهیم، تلاش کنید تا پدر شما از این مزخرفات دور بماند. در آفرینشهای پارسی، برخی شعرها از طبع منقوش و مکتوب است. حدود دو هزار بیت در بیاض خسرو بیک وجود دارد و تخمین زده میشود چهار هزار بیت پیش ابراهیم دستان باشد. نزد آقا سید حسن نقیب، میرزا احمد طبیب و آقا محمد علی پسر آقا زین العابدین خراسانی هم به همین اندازه شعر هست. هرچه اشعار من زشت یا زیباست، آنها را بنویسید و نسخهای به حاجی اسماعیل بدهید. وقتی نوآموزان به کارنامهنگاری میپردازند، از بدنامی و رسوایی فریاد خواهند زد.