گنجور

شمارهٔ ۳۵ - به میرزا احمد صفائی نوشته

احمد؛ اگر یک روز در دعا کوتاهی کنی، به مرتضی علی و همان خدای که می پرستی قلبا از تو خواهم رنجید. وقت کوتاهی نیست. و همچنین ملاباشی، و می دانم اهمال نمی کند. اهمال معنی ندارد. غیر از خدا به که پناه جوئیم و چاره کار دنیا و آخرت خواهیم؟ و دیدی خسته هم خاموش نخواهد بود. در فکر رفتن من باش. اگر یک شتر خوب انشاء الله بخری بهتر است که کسی اخلال نکند. صلاح صلاح تست من باید بعد از سیزده عید بروم. هر طور مرا روانه می کنی خوب است. حتما باید رفت. کاغذها را فرستادم، قایم کن تا من بیایم هر کس بپرسد بگو خیر و سلامت و صفاست. با نایب و حضرات خیلی گرم تر از پیشتر بگیر و مراوده کن. من هم انشاء الله بعد از تخفیف درد گوش می آیم.

نمی خواهم نوروز در خور باشم. خیالت شب و روز در تدارک مال و رفتن من باشد و دعای فرج نوعی که گفتم در این کار به خیال من حرکت نمای اگر کسی روانه سمنان باشد معقولانه به برادرت بنویس: یغما، اول ماقال جز آمدن خیالی نداشت، مکرر شتر کرایه کرد، اخلال روی داد. ناچار به تعویق افتاد، الان هم در تدارک است و می خواهد مال بخرد، شاید ان شاء الله این سفر به مقصد برسد، و بنویس نایب بسیار خوب راه می رود و رفتار می کند. تفصیل را یغما باز خواهد گفت و همچنین حضرات خویشان کمال صفا دارند. شما و برادرها هم در پاس صفا بکوشید. حرره یغما.

شمارهٔ ۳۴: قبله محبان آخوند ملاغلام حسین، شنیدم تنخواهی نورچشمی فتحعلی پیش شما دارد. اول خواهشمندم در صورت سهولت و مجال معامله فرمائید که خیری بدان در افزاید، و اگر گرفتاری مانع احتمال این زحمت باشد، به استحضار و صوابدید گرامی سروران مکرم حاجی عبدالرزاق و حاجی میر کاظم و فرزندی میرزا احمد با مردی معتبر، به قید بیع شرط درست عیار شرعی، هر مبلغ میرزا احمد معین نماید معامله فرمائید. حبس مال مردم اگرچه شرعا برآن نیز محملی توان بست برای مثل شما مردی عقل پذیر شرع پسند به همه حساب درست نیست.شمارهٔ ۳۶ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: احمد، محمد علی استیفای خاکبوس خداوند طوس فرمود. ظهر بیست و یکم است. رنج جسمانی نیست. از غره شوال تا پنجم ماه اندیشه افت و انداز بازگشت دادیم، تا خواست پاک یزدان چه باشد. قبض تریاک، یبس روزه، خشکیهای سودا، افسردگی های پیری، زیان حرارت ذاتی، و تیمارهای کوری و کری و نادانی و گیجی، دست بهم کرده پاک درهم خوشیده ام. خاک وجودم گوئی یک قطعه سنگ است.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

احمد؛ اگر یک روز در دعا کوتاهی کنی، به مرتضی علی و همان خدای که می پرستی قلبا از تو خواهم رنجید. وقت کوتاهی نیست. و همچنین ملاباشی، و می دانم اهمال نمی کند. اهمال معنی ندارد. غیر از خدا به که پناه جوئیم و چاره کار دنیا و آخرت خواهیم؟ و دیدی خسته هم خاموش نخواهد بود. در فکر رفتن من باش. اگر یک شتر خوب انشاء الله بخری بهتر است که کسی اخلال نکند. صلاح صلاح تست من باید بعد از سیزده عید بروم. هر طور مرا روانه می کنی خوب است. حتما باید رفت. کاغذها را فرستادم، قایم کن تا من بیایم هر کس بپرسد بگو خیر و سلامت و صفاست. با نایب و حضرات خیلی گرم تر از پیشتر بگیر و مراوده کن. من هم انشاء الله بعد از تخفیف درد گوش می آیم.
هوش مصنوعی: احمد عزیز، اگر یک روز در دعا فراموشی کنی، من از سوی مرتضی علی و خدایی که می‌پرستی ناراحت خواهم شد. زمان برای کوتاهی نیست و می‌دانم که تو اهمال نمی‌کنی، چون این به هیچ عنوان معنا ندارد. به جز خدا، به که باید پناه ببریم و برای حل مشکلات دنیا و آخرت به کجا برویم؟ حتی در سختی‌ها هم نمی‌توانیم سکوت کنیم. به فکر رفتن من باش. اگر بتوانی یک شتر خوب بخری، بهتر است که کسی مزاحمت ایجاد نکند. بعد از سیزده عید بهترین گزینه این است که بروم، هر راهی که برای رفتنم در نظر می‌گیری خوب است. حتما باید حرکت کنم. کاغذها را فرستادم، لطفا آنها را نگه‌دار تا من بیایم و هر کسی پرسید، بگو همه چیز خوب و آرام است. با نایب و دیگران بیشتر از قبل ارتباط برقرار کن. من هم ان‌شاءالله بعد از کاهش درد گوشم می‌آیم.
نمی خواهم نوروز در خور باشم. خیالت شب و روز در تدارک مال و رفتن من باشد و دعای فرج نوعی که گفتم در این کار به خیال من حرکت نمای اگر کسی روانه سمنان باشد معقولانه به برادرت بنویس: یغما، اول ماقال جز آمدن خیالی نداشت، مکرر شتر کرایه کرد، اخلال روی داد. ناچار به تعویق افتاد، الان هم در تدارک است و می خواهد مال بخرد، شاید ان شاء الله این سفر به مقصد برسد، و بنویس نایب بسیار خوب راه می رود و رفتار می کند. تفصیل را یغما باز خواهد گفت و همچنین حضرات خویشان کمال صفا دارند. شما و برادرها هم در پاس صفا بکوشید. حرره یغما.
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم که نوروز در خور من باشد. به این فکر باش که شب و روز مشغول تهیه مال و رفتن من هستی و دعای فرج که گفتم در این موضوع به خیال من اثر بگذارد. اگر کسی به سمنان برود، به برادر خود بنویس: یغما، تا به حال فقط به فکر آمدن بوده و بارها شتر کرایه کرده، اما به دلیل مشکلات پیش آمده، سفرش به تأخیر افتاده است. الان هم در حال آماده‌سازی است و می‌خواهد مالی بخرد، ان شاء الله این سفر به خوبی انجام شود. همچنین بنویس که نایب خوبی در راه است و رفتار خوبی دارد. یغما در جزئیات بیشتر توضیح خواهد داد و همچنین خویشاوندان در کمال صفا هستند. شما و برادرانتان هم تلاش کنید تا صفا را پاس دارید. حرره یغما.