گنجور

شمارهٔ ۲۷

فدایت شوم؛ مرا بر استاد قادر قاهر شیخ طاهر در اوامر و نواهی دستی نیست، و گفت رهی را در ضمیر مهر نظیرش اگر همه لابه و نیاز، نشستی نه، ارقام پی رسوم عروس کابینی است، و شاهد پی آذین جز به تذکره و تاکید اشرف والاخطاب معهود به خط ایشان و خاتم خدام انوشه که جهانش زیر نگین باد و آسمانش جز و زمین مرشح و موشح نخواهد شد. از دارالخلافه تا جندق صد و بیست فرسنگ است و من بنده را از کاوش و چالش بد پسندان میدان تحمل و توان تنگ.

اکنون که محض رحمت و کرم رای عنایت پیرای خدام اجل امجد والابر منع ستم بارگان و استخلاص و آرامش ما بیچارگان تعلق گرفت، هر چند زودتر این خطاب کریم که ترجمان کتاب آسمانی است، از صدر جلالت صادر و بهابخش دیده سرکار مخاطب گردد، به کرم نزدیک تر خواهد بود.

مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است

اجزای پارسی را حسب الامر حضرت والا گرفتم. اگر یک دسته کاغذ خوش قلم که رهی با این دست بسته و خامه شکسته بر آن خطی تواند کشید التفات افتد، کاری به جای خود خواهد بود. زیاده زحمت نمی دهم و استدعای زحمت نمی کنم. همان عوارف بی منت و ایادی بی ضنت سرکار که گویای حال بندگان است و دخیل آمال پرستندگان محرک بس. حرره العبدابوالحسن یغما.

شمارهٔ ۲۶: قربان مبارک حضورم شوم: روز شرفیابی پس از تشریف خدام اجل امجد اکرم ولی النعم، به میمون محضر نواب مالک رقاب اعظم والا ولیعهد روحی فداه؛ سیدی علوی گوهر از معارف سادات اخوی به دولت منزل خدام خداوند نعمت مقامت جست، و از آیات نشستن آثار اقامتی دیر انجام پیدا بود. وجود آلوده و شهود پالوده خود را قابل حضورش ندیدم. بی اجازت سرکار اجل والا در خدمت جناب حکیم زحمت به دوده درویش راستین حاجی نیاز بردیم، معلوم شد نواب اشرف امجد والا سیف الدوله درنگی دراز دامان را به تجریش فرموده.شمارهٔ ۲۸: فدای مبارک حضورت شوم، حامل ذریعت می گوید: مهد علیا سترکبری والده ماجده سپهر برین را مهین ماه نوجهان کهن را بهین شاه نو ولیعهد روحی فداه، والده محترمه مرحومه خود را حجاز سپار و حج گزاری همی جوید. ملاباقر پدر حامل، مردی پاکدامن، نیک اعتقاد، با پرهیز، ظاهر صلاح، خداترس، فقیر، هیچ علاقه، چنانچه این نیت صادق و عزم اندیش این عزیمت هستند، ملای مزبور را در تقدیم خدمت مذکور، اهلیت و استحقاقی تمام است. در پانزده تومان نیز قانع و سپاسدار است.

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فدایت شوم؛ مرا بر استاد قادر قاهر شیخ طاهر در اوامر و نواهی دستی نیست، و گفت رهی را در ضمیر مهر نظیرش اگر همه لابه و نیاز، نشستی نه، ارقام پی رسوم عروس کابینی است، و شاهد پی آذین جز به تذکره و تاکید اشرف والاخطاب معهود به خط ایشان و خاتم خدام انوشه که جهانش زیر نگین باد و آسمانش جز و زمین مرشح و موشح نخواهد شد. از دارالخلافه تا جندق صد و بیست فرسنگ است و من بنده را از کاوش و چالش بد پسندان میدان تحمل و توان تنگ.
هوش مصنوعی: من به شما احترام می‌گذارم؛ اما نمی‌توانم در دستورات و خواسته‌های استاد بزرگوار شیخ طاهر تأثیری داشته باشم. اگر کسی به عشق و محبت درونش توجه کند، هرچند میلیون‌ها درخواست و نیاز داشته باشد، نمی‌تواند همگی را برآورده کند. مسائل و موارد مربوط به زندگی مانند قوانین مشخصی است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین مدارک و شواهدی که نشان‌دهنده اهمیت و مرتبه ایشان است، تنها با یادآوری و تأکید بر نوشته‌ها و امضاهای معتبر ایشان قابل اثبات است. فاصله‌ای زیاد از مرکز حکومت تا جندق وجود دارد و من، شخصی عادی، از مشکلات و چالش‌ها نمی‌توانم تحمل و توان لازم را داشته باشم.
اکنون که محض رحمت و کرم رای عنایت پیرای خدام اجل امجد والابر منع ستم بارگان و استخلاص و آرامش ما بیچارگان تعلق گرفت، هر چند زودتر این خطاب کریم که ترجمان کتاب آسمانی است، از صدر جلالت صادر و بهابخش دیده سرکار مخاطب گردد، به کرم نزدیک تر خواهد بود.
هوش مصنوعی: حال که به واسطه رحمت و لطف الهی، لطفی شامل حال ما بیچارگان شده و از ستم ستمگران رهایی یافته‌ایم، انتظار داریم که این پیام رحمت، که ترجمه‌ای از کتاب آسمانی است، هر چه زودتر از مقام بلند صادر شود و به دیده‌ی سرکار مخاطب برسد، زیرا این کار به لطف و کرم نزدیک‌تر خواهد بود.
مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است
هوش مصنوعی: مگذار که آسیب‌ها و خسارت‌هایم به خودم آسیب برساند، چون روزگار به خاطر اعتماد به مهرت مرا در سختی رها کرده است.
اجزای پارسی را حسب الامر حضرت والا گرفتم. اگر یک دسته کاغذ خوش قلم که رهی با این دست بسته و خامه شکسته بر آن خطی تواند کشید التفات افتد، کاری به جای خود خواهد بود. زیاده زحمت نمی دهم و استدعای زحمت نمی کنم. همان عوارف بی منت و ایادی بی ضنت سرکار که گویای حال بندگان است و دخیل آمال پرستندگان محرک بس. حرره العبدابوالحسن یغما.
هوش مصنوعی: اجزای مورد نظر را طبق دستور حضرت عالی دریافت کردم. اگر بتوانم با این دست که ضعیف و ابزار نوشتنم شکسته است، چند خط خوش بر روی کاغذ بزنم، ممکن است توجه شما را جلب کند. نمی‌خواهم زحمتی ایجاد کنم و درخواستی نیز ندارم. همان نوشته‌های بی‌ادعا و بدون هیچ چشم‌داشتی که بیانگر حال مریدان است و برای آرزوهای پرستندگان انگیزه‌ای به شمار می‌آید، کافی است. عبد ابوالحسن یغما.