گنجور

شمارهٔ ۱۰ - به میرزا ابراهیم دستان و محمدعلی خطر نوشته

ابراهیم، محمدعلی: اگر از من توقع پدری و تربیت دارید این تکلیفات را حتما متحمل شوید و تخلف مکنید و بهوای نفس خود راه مروید. با سید و عامه طایفه مطاع مکرم سلطان به صفا و راستی راه بروید. از کوچکی و پند و دستوری اسمعیل سر موئی تجاوز مکنید. زبان از یاوه دربندید. محمدعلی حتما درس بخواند تا پیش خان دام اقباله نوکر شود و به عقل حرکت کند. هر دو یابوهای خود را بعد از علف یا پیش از علف حتما حکما بفروشید. بی صلاح و رضای اسمعیل قدمی برمدارید. تا من احضار نکنم حتما در سمنان بمانید.

در پاس ادب و حرمت و مکاتیه سرکار نایب زید مجده ساعی باشید. در خدمت سرکار نایب الحکومه در همه حال جاهد باشید. بد از احدی مگوئید. حتما اسب ها را بفروشید. به صوابدید میرزا اسمعیل در خرج مراقب باشید. چنانچه جز این باشد میان من و شما جاودانه تفریق خواهد شد.

و در حاشیه نامه:

هر دو را وصیت می کنم که اگر از جانب سید در سمنان یا طهران یا ولایت یا هر جا حرف خلاف و حرکت دشمنی نسبت به شما احیانا سر بزند باید حتما متحمل شوید و در صدد تلافی نباشید، رجوع کنید به میرزا اسمعیل آنچه او صلاح بیند اطاعت کنید مختار اوست . حرره یغما.

در پشت همان نامه آمده است:

فرزندهای من؛ من داخل امواتم صلاح شما با میرزا اسمعیل بطور صداقت و بندگی راه رفتن را با طایفه سرکار سلطان صلح و سازش و یگانگی است. غیر از این خلاف عقل است. من این سفر ظلم و بی حقیقتی و معادات و رشک و هرزگی مردم را به تحقیق فهمیدم. قسم می خورم بد بد بد ایشان از خوب خوب خوب اهالی این ولایت الا معدودی بهتر است.

ما که غرض و مرض و بی حسابی و بد اندیشی نسبت به احدی نداریم، چرا باید با ایشان که خویش اند و به عقل و کفایت و ثبات و کاردانی از همه بیش، خلاف بکنیم. اتفاق ما با هم عین فرزانگی است و اختلاف محض دیوانگی. هر کس می تواند بسازد و اگر اغوای مردم و فریب نفس او را قوه سازش ندهد برود، شق ثالث ندارد. حرره یغما.

شمارهٔ ۹ - به میرزا اسمعیل هنر و سایر فرزندانش نگاشته: اسمعیل ندانم کار سه یک به کجا کشید. از گرمابه و سفیدی و ترشی با پروا و پرهیز باش، و هر چه زودتر مژده تندرستی بازرسان. خسته خواهد آمد از زشت های کردار موبد با او راز مران، اندیشه خوش کن و فرزند سار با خود پذیر.شمارهٔ ۱۱: امیدگاها؛ این سال ها که اسمعیل در سمنان بود نامه به هر کس نگاشتم. کفالت بدو گذاشتم تا زودتر برساند و پاسخ نغزتر بستاند. این هنگام که به ری فرمود معلوم شد ده دوازده نامه که به سرکار آقا نگارش رفته در پای برد و عمدا ارسال نداشت، ایراد کردم تا سر مخالفت دانسته گردد. از قرار تقریرات سرد و خامش هویدا گردید که از شمار رنجشی دارد، و این حرکت بدان بوده تا من نیز برنجم و بدگمان گردم، و با وی در مخالفت همداستان شوم. زبانی آزارش نمودم که پیمان من هزار خصومت با ایشان شکسته نگردد. از کج پلاسی باز آی و تجدید صفا کن و سرگرانی های ماسلف را معذرت جوی. ولی نشنید و خشونت کرد، روی از او برتافتم.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابراهیم، محمدعلی: اگر از من توقع پدری و تربیت دارید این تکلیفات را حتما متحمل شوید و تخلف مکنید و بهوای نفس خود راه مروید. با سید و عامه طایفه مطاع مکرم سلطان به صفا و راستی راه بروید. از کوچکی و پند و دستوری اسمعیل سر موئی تجاوز مکنید. زبان از یاوه دربندید. محمدعلی حتما درس بخواند تا پیش خان دام اقباله نوکر شود و به عقل حرکت کند. هر دو یابوهای خود را بعد از علف یا پیش از علف حتما حکما بفروشید. بی صلاح و رضای اسمعیل قدمی برمدارید. تا من احضار نکنم حتما در سمنان بمانید.
هوش مصنوعی: ابراهیم، محمدعلی: اگر انتظار دارید که من نقش پدرانه‌ای داشته باشم و شما را تربیت کنم، باید این مسئولیت‌ها را بپذیرید و از تخلف اجتناب کنید و به خواسته‌های نفس خود تن ندهید. با بزرگان و افراد محترم طایفه خود به درستی رفتار کنید. از کوچک‌ترین آموزش‌ها و دستورات که اسماعیل می‌دهد، سرپیچی نکنید. زبان خود را از حرف‌های بی‌مورد دور نگه دارید. محمدعلی باید حتماً درس بخواند تا شایستگی خدمت در حضور دیگران را پیدا کند و با عقل خود عمل کند. هر دو اسب خود را بعد از چرا یا قبل از آن حتماً بفروشید. بدون مشورت و اجازه اسماعیل، قدمی برندارید. تا زمانی که من شما را صدا نزنم، حتماً در سمنان بمانید.
در پاس ادب و حرمت و مکاتیه سرکار نایب زید مجده ساعی باشید. در خدمت سرکار نایب الحکومه در همه حال جاهد باشید. بد از احدی مگوئید. حتما اسب ها را بفروشید. به صوابدید میرزا اسمعیل در خرج مراقب باشید. چنانچه جز این باشد میان من و شما جاودانه تفریق خواهد شد.
هوش مصنوعی: به احترام و ادب نسبت به نایب زید، همواره سعی کنید در خدمت ایشان باشید. هرگز از کسی شکایت نکنید. حتماً اسب‌ها را بفروشید و در موارد هزینه، به نظر میرزا اسماعیل توجه کنید. اگر غیر از این عمل کنید، ارتباط من و شما برای همیشه قطع خواهد شد.
هر دو را وصیت می کنم که اگر از جانب سید در سمنان یا طهران یا ولایت یا هر جا حرف خلاف و حرکت دشمنی نسبت به شما احیانا سر بزند باید حتما متحمل شوید و در صدد تلافی نباشید، رجوع کنید به میرزا اسمعیل آنچه او صلاح بیند اطاعت کنید مختار اوست . حرره یغما.
هوش مصنوعی: هر دو را توصیه می‌کنم که اگر از طرف سید در سمنان یا تهران یا هر کجا، سخن یا عمل مخالفی به شما نسبت داده شد، حتماً باید تحمل کنید و به دنبال انتقام نباشید. به میرزا اسماعیل مراجعه کنید و آنها را اطاعت کنید چرا که او اختیار دارد. حرره یغما.
فرزندهای من؛ من داخل امواتم صلاح شما با میرزا اسمعیل بطور صداقت و بندگی راه رفتن را با طایفه سرکار سلطان صلح و سازش و یگانگی است. غیر از این خلاف عقل است. من این سفر ظلم و بی حقیقتی و معادات و رشک و هرزگی مردم را به تحقیق فهمیدم. قسم می خورم بد بد بد ایشان از خوب خوب خوب اهالی این ولایت الا معدودی بهتر است.
هوش مصنوعی: فرزندان من؛ من در دنیای دیگر هستم و برای شما بهترین راه را در همکاری و صداقت با میرزا اسماعیل می‌دانم. این همکاری با خانواده‌ی سلطان، نشانه‌ای از صلح و اتحاد است. غیر از این، هر چیزی خلاف عقل است. من به خوبی درک کرده‌ام که سفر به سوی ظلم، بی‌عدالتی، حسادت و فساد، چه عواقبی دارد. قسم می‌خورم که بدی‌های آن‌ها از خوبی‌های مردم این منطقه، حتی با وجود چند نفر استثنا، بیشتر است.
ما که غرض و مرض و بی حسابی و بد اندیشی نسبت به احدی نداریم، چرا باید با ایشان که خویش اند و به عقل و کفایت و ثبات و کاردانی از همه بیش، خلاف بکنیم. اتفاق ما با هم عین فرزانگی است و اختلاف محض دیوانگی. هر کس می تواند بسازد و اگر اغوای مردم و فریب نفس او را قوه سازش ندهد برود، شق ثالث ندارد. حرره یغما.
هوش مصنوعی: ما که هدف بد و نگرش منفی نسبت به کسی نداریم، چرا باید با افرادی که به ما نزدیک هستند و از نظر عقل، درایت و ثبات بیشتر از دیگران هستند، مخالفت کنیم؟ اتحاد ما نشانه‌ای از خردمندی است و اختلاف تنها دیوانگی است. هر کسی می‌تواند زندگی خود را بسازد و اگر فریب دیگران یا خواسته‌های نفسانی او را دچار سردرگمی نکند، می‌تواند مسیر خود را انتخاب کند. گزینه سومی وجود ندارد.