گنجور

شمارهٔ ۶۲

فلان مذکور ساخت که سرکار خداوند به علت تقاعد از ابقای رسم عریضه نگاری و انشای سلب عقیدت شعاری از این بنده تنگدل و گله مند است. سبحان الله مگر در حق منش خدای نخواسته تبدل حالی است و گمان ظهور کدورت و ملالی، احوالی که قابل نگارش مقالی آمد و استحضاری که پیشگاه شهود حضرت را از اخبار آن تدارک شماری شاید ندارم. اسباب مخارج از داخل وخارج موجود است و ابواب مداخل از خارج و داخل مسدود. آبای سبعه چون زن پدر نامهربانند، و امهات اربعه چون شوهر مادر سرگران. از این حال پریشان گفتن جز تلخی اوقات چه سود از شنفتن این سر بی سامان جز سد ابواب شادمانی چه خواهد گشود؟

مصرع: یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم.

دست املم نیز از دامان یوسف عمل کوتاه است و یوسف عملم از قطع ریسمان امل در چاه. لاجرم از مراتب امور بلده و بلوک و مدارج مهام مالک و مملوکم اطلاعی نیست که به نشر وقایع و عرض غوایل خاطر عزیزان یوسف مصر عزت را ملول یا خرسند دارم یا آزاده با در بند گذارم، در بواره تعلل سر تبه کاری به گریبان سیه روزگاری کشیده، از تحریر مدعیات به تقریر دعوات ذات سعادت سمات قناعت کرده، چون عریضه جات فلان دوست که به خط مخلص مسطور آمده و می آید صحت وجود را مختصری است روشن و مسجل، حجت ارادت را خود آن نکته دلیلی مبرهن، اعتراض ذکر آنرا مکرر بلکه مایه انگیز دردسر دانسته زحمت افزای خاطر شریف نمی گردد. گاه گاهم به رجوع خدمتی سرافراز داشته، که در این عزل دوام و عزلت مستدام رغم آسمان را صاحب عمل و از دولت بندگی سرکار بین الجمهور به خداوندی ضرب المثل آیم.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فلان مذکور ساخت که سرکار خداوند به علت تقاعد از ابقای رسم عریضه نگاری و انشای سلب عقیدت شعاری از این بنده تنگدل و گله مند است. سبحان الله مگر در حق منش خدای نخواسته تبدل حالی است و گمان ظهور کدورت و ملالی، احوالی که قابل نگارش مقالی آمد و استحضاری که پیشگاه شهود حضرت را از اخبار آن تدارک شماری شاید ندارم. اسباب مخارج از داخل وخارج موجود است و ابواب مداخل از خارج و داخل مسدود. آبای سبعه چون زن پدر نامهربانند، و امهات اربعه چون شوهر مادر سرگران. از این حال پریشان گفتن جز تلخی اوقات چه سود از شنفتن این سر بی سامان جز سد ابواب شادمانی چه خواهد گشود؟
هوش مصنوعی: به علت بازنشستگی، من از نگارش نامه‌های طولانی و ابراز عقاید خود معذور هستم و به همین دلیل احساس نارضایتی دارم. آیا واقعاً در رفتار خداوند تغییراتی ایجاد شده یا احساس تلخی و ناامیدی در من به وجود آمده است؟ من اطلاعات دقیقی برای ارائه به شما ندارم. امکانات مالی در داخل و خارج وجود دارد، اما راه‌های درآمدزایی در هر دو مورد مسدود شده‌اند. پدران کهنسال مانند یک مادر سخت‌گیر به نظر می‌رسند و مادران نیز همچون یک شوهر نگران هستند. در این شرایط بی‌نظم و پریشان چیزی جز تلخی ایام به بار نخواهد آورد و از بیان این احساسات نیز هیچ نتیجه‌ای جز ایجاد موانع بر سر راه خوشبختی نخواهد داشت.
مصرع: یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، از چه سرنوشتی به دنیا آمده‌ام که مادر جهان من است؟
دست املم نیز از دامان یوسف عمل کوتاه است و یوسف عملم از قطع ریسمان امل در چاه. لاجرم از مراتب امور بلده و بلوک و مدارج مهام مالک و مملوکم اطلاعی نیست که به نشر وقایع و عرض غوایل خاطر عزیزان یوسف مصر عزت را ملول یا خرسند دارم یا آزاده با در بند گذارم، در بواره تعلل سر تبه کاری به گریبان سیه روزگاری کشیده، از تحریر مدعیات به تقریر دعوات ذات سعادت سمات قناعت کرده، چون عریضه جات فلان دوست که به خط مخلص مسطور آمده و می آید صحت وجود را مختصری است روشن و مسجل، حجت ارادت را خود آن نکته دلیلی مبرهن، اعتراض ذکر آنرا مکرر بلکه مایه انگیز دردسر دانسته زحمت افزای خاطر شریف نمی گردد. گاه گاهم به رجوع خدمتی سرافراز داشته، که در این عزل دوام و عزلت مستدام رغم آسمان را صاحب عمل و از دولت بندگی سرکار بین الجمهور به خداوندی ضرب المثل آیم.
هوش مصنوعی: دست من از کمک به یوسف ناتوان است و یوسف هم از قطع ارتباط با من در این شرایط عاجز است. بنابراین من از وضعیت امور در این منطقه و نیز از جایگاه خود و دیگران اطلاعی ندارم که بتوانم اخبار را به یوسف مصر منتقل کنم و احساسات او را چه خوشحال و چه ناراحت کنم، یا حتی به داستان‌هایی که این دست نگارهای فاسد روزگارم را تشریح کنند، بپردازم. در حالت بلاتکلیفی به سر می‌برم و مشغول انجام کارهای بیهوده هستم. از بیان شکایات صرف نظر کرده‌ام و تنها به ارائه برخی نامه‌های دوستانه بسنده می‌کنم که صحت آنها به روشنی مشخص است. ابراز ارادت من خالی از دلیل نیست، و ذکر مسائل تکراری را مایه زحمت برای شما می‌دانم. گاهی با افتخار به خدمت بازمی‌گردم، و در این حالت پریشانی، امیدوارم که خدای بزرگ، ما را از بندگی و یاری رسانی محروم نکند.