شمارهٔ ۴۹ - به ملا موسی بیابانکی در ری نگارش کرده
جناب مستطاب مکرم مخدوم آخوند ملا موسی را بنده ام و پاک وجودش را بی آنکه اعتراض... خیزد پرستنده. شرحی اشفاق غایبانه سرکار امیدگاهی آخوند ملاکاظم دام مجده العالی را طرح آورده اند و استیفای شهود مسعود ایشان را رهنمائی کرده. بلی دولتی بلند است و پایگاهی ارجمند. ولی چون من بنده را فضل و دانشی نیست و درایت و بینشی نه، بهر جمعی درشدم پریشان شد و هر کسم دید اول ملاقات پشیمان. بنابراین قانون کلی از حضور فیض دستور جناب معزی الیه گریختن و فقدان نیل خود و میل ایشان را در ذیل طفره و توانی آویختن خوشتر.
تا انشاء الله تعالی حسن ظن سرکارش را درباره من کاستی نزاید و پرده این عام خام عاجز ناتمام نیز که چیزی نداند و کسش به پشیزی نستاند پاره نگردد از قول منش عرض نیازی ارادت انباز بر سرای و این فرد دارای سخن استاد کهن خواجه اعلی الله مقامه را گوش گزار سرکارش کن:
خوب آن است که وی را نشناسند، بعد از شناخت البته به عیب و نقصانی که بروزش معلق به معاشرت است داغ باطله خواهد خورد. زیاده نیازی به اطالت نیست.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.