گنجور

شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته

از تو دورم و ای من این زندگی
نیست الا مایه شرمندگی

قربانت شوم، تا حال دو مرتبه قرب اندیش گشته، نقصان سعادت بخت و فقدان حضور اشرف مایه محرومی شد، فرد:

هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر
هر نفسی میرود هزار غرامت

باری میل امثال ما به ملاقات والا همان قصه تشنه به فرات است و حکایت اسکندر به آب حیات، اینک منتظر اشارتیم، اگر مجالی هست دولت دستبوس حاصل و الا رفع زحمت کرده سر خویش گیریم. باقی فدایت.

شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: در عجم آن سه که خواند عربش چاره غمشمارهٔ ۴۷ - به حاجی ابوالقاسم تاجر قزوینی نگاشته: بیست و هشتم محرم است، قرب اندیش خدمت قبله گاهی حاجی آمدم، پریشانش دیدم موجب پرسیدم؟ شطری رنج امیدگاهی ارباب را موافق تحریر حضرت و تقریر روندگان اعادت کرد. زیادت از آنچه نگارش توان، از هوشم اثر و از خویشم خبر نماند.جز دعای صحت پاک وجودش به نقد چاره ای ندیدم. اگر یاران تیتال بازم به اغراق زبان بازی معیوب نسازند، به جرات می گفتم دردش به دل و رنجش را به جان خریدارم. به حقوق صفا سوگند چندان پراکنده حواسم و پریشان قیاس که مزید بر آن متصور نیست. چنان وجود مبارک که چون فضل خدائی فیضش عام است و بی بذل اقدامش پخته آمال پخته خواران و خامکاران خام فرسوده آسیب و آسوده فراش باشد. اگر چه صباحی دو جای هزار دریغ است، من و امثال من که به اقتضای فقدان اثر و نقصان خطر دردی از نهاد دوست نتوانیم پرداخت و گردی بر گونه دشمن افشاند، شکسته مزاج و سال ها گرفتار علاج باشیم، حکایتی و جای شکایتی نیست.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تو دورم و ای من این زندگی
نیست الا مایه شرمندگی
هوش مصنوعی: من از تو دور هستم و این زندگی برای من جز احساس شرمندگی چیزی ندارد.
قربانت شوم، تا حال دو مرتبه قرب اندیش گشته، نقصان سعادت بخت و فقدان حضور اشرف مایه محرومی شد، فرد:
هوش مصنوعی: عزیزم، تا به حال دو بار به فکر شما افتادم و متوجه شدم که کمبود شانس و عدم حضور شما باعث شده از نعمت‌ها محروم شوم.
هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر
هر نفسی میرود هزار غرامت
هوش مصنوعی: هر روز و شبی که بدون تو می‌گذرد، از عمرم کاسته می‌شود و هر لحظه‌ای که دور هستی، بهای سنگینی دارد.
باری میل امثال ما به ملاقات والا همان قصه تشنه به فرات است و حکایت اسکندر به آب حیات، اینک منتظر اشارتیم، اگر مجالی هست دولت دستبوس حاصل و الا رفع زحمت کرده سر خویش گیریم. باقی فدایت.
هوش مصنوعی: میل و علاقه افرادی مثل ما به دیدار بزرگانی که در سر داریم، مانند داستان تشنه‌ای است که به دنبال آب فرات می‌گردد یا همانند اسکندر که به دنبال آب حیات است. اکنون منتظریم تا ببینیم آیا فرصتی برای این دیدار هست یا نه. اگر چنین فرصتی وجود نداشته باشد، ما خود را کنار می‌کشیم و زحمتی ایجاد نمی‌کنیم. با احترام.