اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدایا خدایا تا کی بار خامه کشم و کارنامه کنم، تمهید درود و سلام آرم و ترتیب پیک و پیام، مگرم درد دل در آن محفل گوش گزار افتد وصورت آشفتگی شهود حضرت یار گردد، در نامه جز تعارف چه توان نگاشت و با قاصد جز آه و ناله چه توان سرود، فرد:
هوش مصنوعی: خدایا، تا کی باید بار کارهای بینتیجه را به دوش بکشم و تلاش کنم؟ تا کی باید به فکر سلام و درود باشم و پیامها را آماده کنم؟ آیا درد دل من در آن جمع شنیده خواهد شد و آیا چهره پریشان من به دیدار یار خواهد رسید؟ در نامهام جز تعارف چه چیزی میتوانم بنویسم و با پیامرسان جز آه و ناله چه چیزی میتوانم بگویم؟
شرح حال مشتاقان دل به دل تواند گفت
آن نه شیوه قاصد این نه کار مکتوب است
هوش مصنوعی: قصه عشق و حال عاشقها را فقط یک دل میتواند به دل دیگر بگوید. این داستانها نه برای بیان کردن به وسیله پیغامرسان است و نه برای نوشتن در نامهها.
درد دل به که گویم و چاره این رنج مشکل از که جویم، نامه محرم این راز و قاصد همدم این نیاز نیست، فرد:
هوش مصنوعی: با کی درد و دل کنم و به دنبال چه کسی باشم تا برای این رنج بزرگ چارهای پیدا کنم؟ نامهبر این راز و کسی که همراز من باشد، وجود ندارد.
مرا به گوش تو باید حکایت از لب خویش
دریغ باشد پیغام ما به دست رسول
هوش مصنوعی: شنیدهها و پیامهای ما باید از طریق تو به گوش تو برسد، نه از زبان دیگران.
من ذره ام تو خورشید، من بنده ام تو جمشید، اگر سایه شوم پیرامنت نیارم گشت، و اگر زلف گردم سر بر دامنت نیارم سود، فرد:
هوش مصنوعی: من ذرهای کوچک هستم و تو خورشید بزرگی. من بندهای هستم و تو مانند جمشید با عظمت و شکوه. اگر به دور تو سایهای باشم، هیچ دگران در اطرافم نخواهند چرخید. و اگر موهایم به دور تو بیفتد، برای من هیچ فایدهای نخواهد داشت.
سلطانی و در دل غم درویشت نیست
درویشم و دست من به سلطان نرسد
هوش مصنوعی: در اینجا گوینده اشاره میکند که هرچند ممکن است در مقام سلطنت باشد، اما در دل حزن یک درویش را حس میکند. او خود را درویش میداند و میفهمد که دستیابی به سلطانی و مقام و ثروت برای او امکانپذیر نیست.
قصه ما داستان کهربا و کاه است و افسانه باران و گیاه. اگر کششی از آن سو نخیزد، کوشش من جز حسرت چه ثمر خواهد داد، و چنانچه ابر به رحمت نبارد جنبش این شاخ پژمرده کدام اثر خواهد کرد، فرد:
هوش مصنوعی: داستان ما درباره کهربا و کاه است و حکایت باران و گیاه. اگر از آن سوی این رابطه حرکتی ایجاد نشود، تلاش من تنها حسرت و ناامیدی به بار خواهد آورد. و اگر ابر رحمت نبارد، هیچ تحرکی از این شاخه پژمرده نتیجهای نخواهد داشت.
ز سعی من چه گشاید تو ره به خویشتنم ده
که چشم عقل ضعیف است بی چراغ هدایت
هوش مصنوعی: از تلاش من چه ثمری خواهد بود؟ فقط راهی به خودم باز کن، زیرا چشم عقل من ضعیف است و بدون نور هدایت نمیتواند درست ببیند.
گنج با مار انباز است و گل با خار دمساز، لاله ردیف خس است و شکر شکار مگس. چرا باید این محروم از تو دور باشد و این تن خوار از آن جان گرامی مهجور. به رحمت بارم ده و دولت بوس و کنار بخش، فرد:
هوش مصنوعی: خزانه با مار همراه است و گل با خار پیوند دارد، لاله همواره در کنار علف است و شکر شکار مگس میشود. چرا باید این فرد محروم از تو دور باشد و این بدن رنجور از آن جان عزیز بیخبر باشد؟ به من رحمت کن و نعمت بوسه و آغوش را ببخش.
از لب نغز گفت تو حکم به بوسه ها رود
عدل خدائی ار دهد اجر لب خموش من
هوش مصنوعی: اگر تو با زیباییهای خود لبخند بزنی و سخن به دلنشینی بگویی، حکم عشق و محبت به بوسهها را صادر میکنی و در آن صورت، اگر خداوند پاداشی برای لبهای خاموش من در نظر بگیرد، این اجری است که ممکن است به من داده شود.
زیاده جرات اطناب و قدرت سوال و جواب ندارم، مترصدم بدان حضرتم راهی نمائی و درآن نازنین آغوش که مقیمش را از بهشت فراموش است جایگاهی بخشی، فرد:
هوش مصنوعی: من جرات بیان جزئیات و پرسش و پاسخ زیاد ندارم. امیدوارم شما به من راهنمایی کنید و در آن آغوش زیبایی که ساکن آن فراموش کرده بهشت است، جایی به من اختصاص دهید.
گر به تشریف قبولم بنوازی ملکم
ور به تازانه قهرم بزنی شیطانم
هوش مصنوعی: اگر با مهربانی و احترام به من توجه کنی، پادشاهی من را تأیید میکنی. اما اگر با خشم و عصبانیت با من رفتار کنی، مرا به شیطنت میبری.