گنجور

شمارهٔ ۳۴ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

قربانت شوم؛

این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو
کو را دوباره باز فرستم به سوی تو

دستخط مبارک فرق افتخارم به اختر سود، جیب و کنارم کان لعل و گهر و معدن شهد و شکر ساخت. خواستم جوابی لایق خطاب آن جان جهان عرضه دارم کاغذهای ولایت و کارسازی روندگان مجال و مهلت نداد، روسیاهم و عذرخواه، فرد:

از کرمت دور نیست گر بپذیری
عذر گناهی که عذر خواه ندارد

اینک روانه اند، به خواست خدا فردا عریضتی نیاز آمیز معذرت آمیز فدای خاک راهت خواهم کرد، زیاده فضولی است.

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.