شمارهٔ ۳۲ - به نواب فتح الله میرزا نگاشته
فدای خجسته وجودت شوم، مکرر قرب اندیش همایون شهود والا شده ام، و به حسرت بازگشته. امروز هم به دستور ایام گذشته تقرب جستم. همقطاری میرزا ابراهیم گفت آن پاک وجود که بدو زنده ام و از دیربازش بر درگاه خداوندی بنده، متکسر المزاج است و بسیج اندیش درمان و علاج. هنگام دعای صحت است، نه ادعای صحبت، زاید الاوصافم از این قصه پر غصه تیمار رست و پراکندگی زاد، اینک در خواست شفا و سلامت شخص والا را صروف انگیز مسجد وقوف آرای محرابم. جز دعاگوئی از این پیر خسته و اسیر شکسته چه خیزد. کاش خاری که در راه والاست مرا در چشم خلد، تا گروهی سراری و خدم و انبوهی حواشی و حشم به فر سلامت ذات فرخ آسوده مانند، فرد:
من ودل گرفدا شویم چه باک
غرض اندر میان سلامت تست
شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته: گشت مرا دل به نامه ای ز تو خشنودشمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته: دل فدای تو چون توئی دلبر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فدای خجسته وجودت شوم، مکرر قرب اندیش همایون شهود والا شده ام، و به حسرت بازگشته. امروز هم به دستور ایام گذشته تقرب جستم. همقطاری میرزا ابراهیم گفت آن پاک وجود که بدو زنده ام و از دیربازش بر درگاه خداوندی بنده، متکسر المزاج است و بسیج اندیش درمان و علاج. هنگام دعای صحت است، نه ادعای صحبت، زاید الاوصافم از این قصه پر غصه تیمار رست و پراکندگی زاد، اینک در خواست شفا و سلامت شخص والا را صروف انگیز مسجد وقوف آرای محرابم. جز دعاگوئی از این پیر خسته و اسیر شکسته چه خیزد. کاش خاری که در راه والاست مرا در چشم خلد، تا گروهی سراری و خدم و انبوهی حواشی و حشم به فر سلامت ذات فرخ آسوده مانند، فرد:
هوش مصنوعی: فدای وجود نورانیات میشوم، بارها به یاد تو بودهام و به حالت خوشی و حیرت رسیدهام، اما به حسرت برگشتهام. امروز هم طبق و عادت روزهای گذشته به نزد تو نزدیک شدم. دوستم میرزا ابراهیم گفت که آن وجود پاکی که به خاطر او زندهام و خاضعانه در درگاه خداوند به او خدمت میکنم، دچار مشکلات هست و نیاز به اندیشه و درمان دارد. اکنون زمان دعا برای سلامتی اوست، نه زمان ادعای دوستی. از این درد و رنج رنج میکشم و احساس نابسامانی میکنم، اکنون در خواست شفای آن شخص بزرگوار را در محراب مسجد مورد توجه قرار میدهم. جز دعا کردن برای این پیر خسته و رنجور چه کاری میتوانم انجام دهم. ای کاش خاری که در مسیر او وجود دارد به من آسیب برساند تا گروهی از خدم و حاشیهنشینان او را احاطه کنند و او را در آرامش یابند.
من ودل گرفدا شویم چه باک
غرض اندر میان سلامت تست
هوش مصنوعی: من و دل خود را در کنار هم گرفتهایم، چه اتفاقی میتواند بیفتد، هدف این است که سلامت تو در میان باشد.