اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قربانت شوم، آن آخوند نجیب غریب و عزیز بی چیز که چرخش معاند است و بختش نامساعد، آلوده قرض است و حمایتش فرض. هر جا پوید کج نگران بر وی راهگذر گیرند، و با هرکس عرض درماندگی راند، اندیشه دیگر سگالند. خود به حکم درایت و فر کفایت همه را دانی در چه کارند و بر چه شمار. کاش یک ساعت حضرت لوط علی نبینا با سرکار احمد(ص) در باب امت راز مرافعت می راند و ساز محاکمت می ساخت. شبهه نبود که از باب تا محراب این گروه انبوه خاص وی می شد و جان اطفال مردم از اندیشه سلخ و قصب و پیشه کار و کسب استخلاص می یافت. باری فقر و استیصال او بر پاکی دامان و پاس قناعت و آلایش وام گواهی امین است. امیدوارم جود بی منت و خوی بی ضنت سرکارش خرسند و کامروا باز گرداند. زیاده عرض و تمنائی ندارم، هر چه کردی و کنی مختاری.
هوش مصنوعی: قربان شما، آن روحانی نجیب و غریب و عزیز که وضعیتش به ویژه مناسب نیست و درگیر قرض است و مددش بر دیگران واجب شده است. هر جا که میرود، نگرانهایی در مسیرش قرار میگیرند و با هرکسی که از مشکلاتش میگوید، دیگران به فکر او میافتند. او با درایت و تواناییاش، به خوبی میداند دیگران در چه حالند و چه کار میکنند. ای کاش کمی از زمان حضرت لوط و پیامبر اکرم (ص) میگذشت تا در مورد مشکلات امت بحث کنند و راه حلهایی پیدا کنند. به یقین دور از ذهن نیست که از این بحث تا محراب، او به جمع خاصی از پیروانش میپیوست و روح بچههای مردم از دغدغهها و مسایل زندگی نجات مییافت. به هر حال، فقر و ناتوانی او گواهی بر پاکی طینتش و پایبندیاش به قناعت و دوری از آلودگی قرض است. امیدوارم که رحمت و بزرگواری خداوند، او را خوشحال و موفق گرداند. چیزی بیشتری نمیخواهم، هر کاری که انجام دادی و انجام خواهی داد، بر عهده خودت است.