گنجور

شمارهٔ ۱۳ - به میرزا جعفر از ری به سمنان نوشته است

فرزندی میرزا جعفر، سرکار والا نیرالدوله نگارشی سرسری از تو باز سپرد، جان رفته باز آمد و کار پریشان بساز. همین مایه که از یادت فراموش نیم به سپاسداری خاموش نخواهم زیست. اسمعیل این بارنامه در کار و پاس و تیمار داشت تو نگاشته بود که سینه به آرامش و جان به آسودگی انباشته شد. خدا را سپاس که از این اندیشه هم آزاد شدیم، نپندارم پس از این از او جز پاس و از تو جز سپاس روید. گزارش سرکار خان و بندگان میرزا هر دو این بار هر که آید گوش گزار خواهم کرد. هر دو در شمران به دویدن همگام آتش و بادند، و به مژده ای که هنوزش پایه و پی پیدا نیست خرم و شاد. در کیش پیر ساده دروغ رامش خیر به جای راست بی آسیب پذیرای دل و جان است و آرام بخش پیر و جوان، فرد:

منال از نزاری که فربه شوی
چو گوئی گزین به شوم به شوی

گوش بر آواز نامه دیگر و افسانه نیوش هنگامه ای از این خوشتر باش. اسمعیل را به هنجار درست و گفتار زیبا و نشست خوش و خاست نیک، چنان پاسدار که دل از همه برگشاید و در تو بندد.

شمارهٔ ۱۲ - به میرزا محمد علی خطر نگارش رفته: کام دل و آرام جانم؛ دو نامه نیک طراز مهر فراز بخشایش انجام آسایش آغاز که سر رشته خشنودی و نوشته خرسندی است، این چند روزه از فرگاه خداوندی ترا رسید اینک فرستادم بستان و برگشای بر خوان و کاربند. بدین پایه خشنودی راد خداوند که مایه خرسندی پاک یزدان است و نمونه رستگاری و آمرزگاری دو کیهان، ارجمندی کن و بر همگان سربلندی جوی. فرکلاه ساز و چتر پیروزی به خورشید و ماه سای. که این بزرگ نواخت شگرف ستایش سترگ بخشایش، و دادی خوش از بار خداست. بهر چه راهت نموده اند در شو و بدانچه پایت گشوده سر نه، مردانه در راه زندگی پویا باش و فرزانه در چاره پراکندگی جویازی.شمارهٔ ۱۴ - از قول نواب والا به حسین خان نظام الدوله حاکم فارس نوشته: زهی شگرف و شگفت که پس از درنگی دیرباز و روزگاری بی انجام و آغاز، خامه ساز نامه نگاری کرد و نامه راز سازگاری راند. هنگام بدرود کمینه گمان از دوست این بود که هر روز پیک و پیامی در راه است وهر بامداد انگیز پرسش و آویز جویائی را پی سپار و نامه گزاری بر درگاه. ندانستم خامه نگارشگر همه به خاموشی خواهد زیست، و روزگار جدائی با همه یاری و پیوند و سوگند به فراموشی خواهد رفت، فرد:

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.