کام دل و آرام جانم؛ دو نامه نیک طراز مهر فراز بخشایش انجام آسایش آغاز که سر رشته خشنودی و نوشته خرسندی است، این چند روزه از فرگاه خداوندی ترا رسید اینک فرستادم بستان و برگشای بر خوان و کاربند. بدین پایه خشنودی راد خداوند که مایه خرسندی پاک یزدان است و نمونه رستگاری و آمرزگاری دو کیهان، ارجمندی کن و بر همگان سربلندی جوی. فرکلاه ساز و چتر پیروزی به خورشید و ماه سای. که این بزرگ نواخت شگرف ستایش سترگ بخشایش، و دادی خوش از بار خداست. بهر چه راهت نموده اند در شو و بدانچه پایت گشوده سر نه، مردانه در راه زندگی پویا باش و فرزانه در چاره پراکندگی جویازی.
در هر روش و راه خواه اندک خواه بسیار، سست تا استوار؛ آشکارا و نهان؛ با فروغ دیده و چراغ دوده صفائی کنکاش و سگالش پیوند، و بی دستوری و دانست وی اندیشه و پیشه هیچگونه بالش و مالش و آشتی و چالش مفرمای کاری که بر آنت فرمان انجام بخشد، بی سوادی بوک و مگر و پوزش اکنون و یکدم دیگر آرایش پایان و پیرایش سامان انگیز. ماه آبان است و هر که بینی اندیشه خرما و بار و سرو کار خویش را چار اسبه به گرمه شتابان، پیداست همراه سرکار صفائی رخت بدانجا خواهی افکند و تخت خواهی زد و سخت خواهی ستاد، تا بار درختان بریده گردد و به انبار کشیده و نهاد آرمیده.
دوبار خرمای نوبر ری و سمنان را به کار است و پیوسته سرکار خداوندی به سفارش گزارش فرهاد نامه نگار. بارها نگاشته ام وانجام را بر دوش مهین برادر ارجمند گذاشته پذیرش را خوار گرفت و ما را درخت آرزو و امید همه بر جای خوش چرک و خدشکن خسک و خار دمید. راستی اگر پروای انجام و سودای فرجامش نیست خود هم به راهنمونی و دستوری وی میان دربند و بازو بر گشای. جعبه از ایراج فراهم ساز و از باغستان گرمه و مهرجان هر جا خرمای خورا و بایسته بینی و سزا و شایسته شناسی، نوبر خوب خوش چین، خوش چرک و کرمانی و دیگر جورها که پسندیده گزیدگان پسندیده خوار افتد، پاکیزه و دست گزین در جعبه ها برانبای و دوبار شتری که هریک به سنگ کمتر از پنجاه من تبریزی نباشد، به زودی روانه ساز که مرا در سمنان دیده بر راه و سرکار آقا را به ری اندر چشم بر گذرگاه است.
دائی نیامد و جانم از راه پائی دمساز سینه گشت. دو ماه است او را خواسته ام و هزار نامه و پیک پی در پی آراسته. اگر نمی آید و رنج دل نگرانی از روانم نمی زداید، باری آگاهم سازید که فرسود چشمداشت نپایم، و در نومیدی آسودگی یابم.
فروغ دیده دستان امشب به ری پی سپار است و دریافت بزم خجسته سامان سرکار خداوندی را چاراسبه لگام گذار، اگر خرما برسد پیش از آنکه سرما برسد، ایشان از ری بسیج آرای بنگاه و من از سمنان نیز برگ اندیش پویه و راه خواهم گشت.اگر دیدار پدر و ما دو برادر را جویائی و بر راه دلنگرانی و جاده چشمداشت نشسته و پویا، به این کمینه تباهی نخواهی کرد و کوتاهی نخواهی فرمود.
تفنگ نیازی سرکار خطر را با خود خواهم آورد، اگر اکنون هم بخواهی پیش از رسید خویش با تو خواهم فرستاد. به خواست خدای بستی سیمین به هنگام گشایش بر آن خواهم آراست، و دستی خوشتر از این که هست نیز به دیگر پیرایه و آرایش خواهم زد که پسند رای و هوشت باشد و زیب دست و دوشت. سرکار خداوندی را بهر چه دسترس افتد از تو دریغی نیست و مرا نیز اگر همه جان گرامی با چون تو دلبند برادر که به جوانی و کاردانی و آرام و آزرم و دل سوزی و جان فروزی با دو جهان برابر است، حیف و فسوس و در این گفت گزاف و دروغی نه. در تیمار و نواخت آینده و رونده آزاد و بنده، فراهم و پراکنده بدانچه دست دهد به شکفته روئی خوشباش زن و این پارچه نان جوین را که داده بار خداست بهر که در آید با گمارش خوشخوئی گوارش بخش،فرد:
حرامت بود نان آن کس چشید
که چون سفره ابرو بهم در کشید
در کارها هیچ نیازت به اندرز تازه نیست، بارها خداوندت گزارش فرمود و من نیز نگارش دادم، هان ای جوان که پیر شوی پند گوش کن.
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کام دل و آرام جانم؛ دو نامه نیک طراز مهر فراز بخشایش انجام آسایش آغاز که سر رشته خشنودی و نوشته خرسندی است، این چند روزه از فرگاه خداوندی ترا رسید اینک فرستادم بستان و برگشای بر خوان و کاربند. بدین پایه خشنودی راد خداوند که مایه خرسندی پاک یزدان است و نمونه رستگاری و آمرزگاری دو کیهان، ارجمندی کن و بر همگان سربلندی جوی. فرکلاه ساز و چتر پیروزی به خورشید و ماه سای. که این بزرگ نواخت شگرف ستایش سترگ بخشایش، و دادی خوش از بار خداست. بهر چه راهت نموده اند در شو و بدانچه پایت گشوده سر نه، مردانه در راه زندگی پویا باش و فرزانه در چاره پراکندگی جویازی.
هوش مصنوعی: این متن به بیان امیدها و آرزوها میپردازد و به فردی که مخاطبش است، توصیه میکند که از نعمتهای الهی بهرهمند شود و در زندگی با شجاعت و خرد پیش برود. به نوعی، نویسنده از خداوند درخواست میکند که به او و دیگران رستگاری و کامیابی عطا کند. او همچنین بر اهمیت خوشبختی و خرسندی تأکید میکند و از مخاطب میخواهد که در مسیر زندگی با اراده و عزم راسخ پیش برود. در کل، این متن حاوی پیغامهای مثبت و امیدبخش درباره موفقیت و نیکبختی است.
در هر روش و راه خواه اندک خواه بسیار، سست تا استوار؛ آشکارا و نهان؛ با فروغ دیده و چراغ دوده صفائی کنکاش و سگالش پیوند، و بی دستوری و دانست وی اندیشه و پیشه هیچگونه بالش و مالش و آشتی و چالش مفرمای کاری که بر آنت فرمان انجام بخشد، بی سوادی بوک و مگر و پوزش اکنون و یکدم دیگر آرایش پایان و پیرایش سامان انگیز. ماه آبان است و هر که بینی اندیشه خرما و بار و سرو کار خویش را چار اسبه به گرمه شتابان، پیداست همراه سرکار صفائی رخت بدانجا خواهی افکند و تخت خواهی زد و سخت خواهی ستاد، تا بار درختان بریده گردد و به انبار کشیده و نهاد آرمیده.
هوش مصنوعی: در هر راهی که بخواهید قدم بردارید، حتی اگر کوچک یا بزرگ باشد، لازم است توجه کنید که برخی از روشها ممکن است ناپایدار باشند و برخی دیگر مستحکم. باید در این مسیر با دقت و شهامت پیش بروید و درونیترین اهداف خود را با روشنایی و آگاهی پیگیری کنید. از هرگونه دستوری و نیازی به دانستن یا تفکر در مورد جزئیات بیفایده پرهیز کنید، و کاری را که باید انجام دهید با قاطعیت پیش ببرید. اکنون در ماه آبان هستیم و هر کسی که مشغول کارهای خود است، بهتر است با انرژی و سرعت به جلو حرکت کند. گویی که باید تمام تلاشتان را بکنید تا کارها به نتیجه برسند و محصولاتی که از درختان برداشت میکنید، به انبار منتقل شوند و به خوبی مرتب گردند.
دوبار خرمای نوبر ری و سمنان را به کار است و پیوسته سرکار خداوندی به سفارش گزارش فرهاد نامه نگار. بارها نگاشته ام وانجام را بر دوش مهین برادر ارجمند گذاشته پذیرش را خوار گرفت و ما را درخت آرزو و امید همه بر جای خوش چرک و خدشکن خسک و خار دمید. راستی اگر پروای انجام و سودای فرجامش نیست خود هم به راهنمونی و دستوری وی میان دربند و بازو بر گشای. جعبه از ایراج فراهم ساز و از باغستان گرمه و مهرجان هر جا خرمای خورا و بایسته بینی و سزا و شایسته شناسی، نوبر خوب خوش چین، خوش چرک و کرمانی و دیگر جورها که پسندیده گزیدگان پسندیده خوار افتد، پاکیزه و دست گزین در جعبه ها برانبای و دوبار شتری که هریک به سنگ کمتر از پنجاه من تبریزی نباشد، به زودی روانه ساز که مرا در سمنان دیده بر راه و سرکار آقا را به ری اندر چشم بر گذرگاه است.
هوش مصنوعی: دوبار خرمای تازه از ری و سمنان باید تهیه شود و این مطلب به سفارش خداوندی و گزارش فرهاد نویسنده ادامه دارد. بارها نوشتهام و انجام این کار را به برادر عزیزم واگذار کردهام، اما او به اهمیت آن توجهی نداشته و ما را در انتظار و امید باقی گذاشته است. اگر خودتان به نتیجه این کار اهمیت نمیدهید، حداقل به راهنمایی و دستورات او توجه کنید و در این زمینه همکاری کنید. برای تهیه خرما، جعبهای از ایراج آماده کنید و از باغهای گرمه و مهرجان بهترین خرماها را جمعآوری کنید. خرماهایی که تازه، خوشمزه و با کیفیت باشند و قابل تقدیر هستند، باید به دقت انتخاب شوند و در جعبههایی با احتیاط قرار داده شوند. دو بار خرما که هر کدام کمتر از ۵۰ من تبریزی نباشد، به زودی باید ارسال شود، چون من در سمنان منتظر آن هستم و منتظر نظر آقا در ری هستم.
دائی نیامد و جانم از راه پائی دمساز سینه گشت. دو ماه است او را خواسته ام و هزار نامه و پیک پی در پی آراسته. اگر نمی آید و رنج دل نگرانی از روانم نمی زداید، باری آگاهم سازید که فرسود چشمداشت نپایم، و در نومیدی آسودگی یابم.
هوش مصنوعی: دایی نیامد و دل و جانم از دوری او پر از غم و اندوه شده است. دو ماه است که منتظرش هستم و بیوقفه نامهها و پیامها را به سویش ارسال کردهام. اگر او قصد ندارد بیاید و این نگرانی و درد درونم برطرف نمیشود، لطفاً مرا آگاه کنید تا دیگر انتظار بیهوده نکشم و در این ناامیدی کمی آرامش یابم.
فروغ دیده دستان امشب به ری پی سپار است و دریافت بزم خجسته سامان سرکار خداوندی را چاراسبه لگام گذار، اگر خرما برسد پیش از آنکه سرما برسد، ایشان از ری بسیج آرای بنگاه و من از سمنان نیز برگ اندیش پویه و راه خواهم گشت.اگر دیدار پدر و ما دو برادر را جویائی و بر راه دلنگرانی و جاده چشمداشت نشسته و پویا، به این کمینه تباهی نخواهی کرد و کوتاهی نخواهی فرمود.
هوش مصنوعی: امشب، نور چشمها به ری میتابد و برگزاری جشن خوشی در پیشگاه خداوند به زیبایی در حال انجام است. اگر خرما زودتر از سرما برسد، مردم از ری آماده میشوند و من هم از سمنان برای یافتن راهی قدم برمیدارم. اگر به دنبال دیدار پدر و برادرانم هستی و در مسیر نگرانی و انتظار نشستهای، باید اینجا را با کمکاری و کسالت ترک نکنی.
تفنگ نیازی سرکار خطر را با خود خواهم آورد، اگر اکنون هم بخواهی پیش از رسید خویش با تو خواهم فرستاد. به خواست خدای بستی سیمین به هنگام گشایش بر آن خواهم آراست، و دستی خوشتر از این که هست نیز به دیگر پیرایه و آرایش خواهم زد که پسند رای و هوشت باشد و زیب دست و دوشت. سرکار خداوندی را بهر چه دسترس افتد از تو دریغی نیست و مرا نیز اگر همه جان گرامی با چون تو دلبند برادر که به جوانی و کاردانی و آرام و آزرم و دل سوزی و جان فروزی با دو جهان برابر است، حیف و فسوس و در این گفت گزاف و دروغی نه. در تیمار و نواخت آینده و رونده آزاد و بنده، فراهم و پراکنده بدانچه دست دهد به شکفته روئی خوشباش زن و این پارچه نان جوین را که داده بار خداست بهر که در آید با گمارش خوشخوئی گوارش بخش،فرد:
هوش مصنوعی: تفنگی برای سرکار به خطرات احتمالی خواهم آورد و اگر بخواهی، قبل از اینکه به تو برسم، آن را برایت میفرستم. به خواست خدا، در زمان مناسب، همه چیز را بر اساس زیبایی و سلیقهای که مد نظر داری، میآرایم و به آن ظرافت بیشتری میافزایم. سرکار، هر چیزی که به دستم بیفتد را بی هیچ دریغی برایت فراهم میکنم و اگر همه جانم را برای تو که برادر عزیزم هستی، فدای تو کنم، هیچ ملاحظهای نخواهم کرد. تو جوانی با استعداد و مهارت که به خوبی میدانی چگونه باید در این دنیا زندگی کنی. در رابطه با آینده و مراقبت از یکدیگر، هر چه در توانم باشد برایت انجام میدهم و دمت گرم که هر چه لازم باشد، در اختیار داشته باشی.
حرامت بود نان آن کس چشید
که چون سفره ابرو بهم در کشید
هوش مصنوعی: نان آن کسی که چشید، بر او حرام است که مانند سفرهای که با هم به هم میرسد، ابروانش را به هم کشید.
در کارها هیچ نیازت به اندرز تازه نیست، بارها خداوندت گزارش فرمود و من نیز نگارش دادم، هان ای جوان که پیر شوی پند گوش کن.
هوش مصنوعی: در کارها به نصیحت جدیدی نیاز نداری، خداوند به تو بارها هشدار داده و من هم نوشتهام. ای جوان، وقتی که پیر شدی، به پندها گوش بده.