اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
داد و دهش را به کیش من بنده شش نشان است: پیش از خواست دادن، بیش از خواست دادن، بی خواهش سپاس دادن، بی آرزوی پاداش دادن، بی اندیشه خشنودی بار خدا دادن، با شرمساری و پوزش گزاری دادن.
هوش مصنوعی: داد و دهش در نظر من بنده شش نشانه دارد: قبل از اینکه از کسی چیزی بخواهی، بیشتر از آنچه که میخواهی بدهی، بدون اینکه از کسی خواهشی داشته باشی سپاسگزاری کنی، بدون اینکه به پاداش فکر کنی ببخشی، بدون اینکه به خوشنودی خدا فکر کنی بار او را به دوش بکشی، و با شرمندگی و عذرخواهی عمل خود را انجام دهی.
جز بدین روش دادن و بر این منش ایستادن، اگر همه در راه خدا باشد، پیله وری است و به آئین بازاریان خریدار آزار، گران فروشی و ارزان خری. چنانکه دیده و دانی دارایان سیم و زر، و خداوندان گاو و خر پس از آنکه با گوهر سیاه کاسه و نهاد خشک ناخن نیروها آزمایند و از روی آوردن و پشت کردن سرخ ها و زردها آیند، دو پول سیاه جز بدریافت چار حور سپید در آستین ننهند و به دست خواهند اگر چه دستار سبزش بر سر ندهند، هیچ شرمی آزرم خواره که به پولی دو ناسره بدین رسوایی از بار خدای و پاک پیمبر تا سه و تلواس جاکشی داشته باشد، پیداست که در چه شمار است و زربنده و خر گدای کدام بازار، مصرع: زین هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا.
هوش مصنوعی: فقط با روش درست و ایستادن بر اصول، اگر همه کارها در راه خدا باشد، در واقع به نوعی خودخواهی و نفعجویی سوق پیدا میکنیم که مشابه بدعهدی و گرانفروشی در بازار است. همانطور که میدانیم، افرادی که ثروت دارند، پس از آزمودن قدرت و قابلیتهای خود، به سادگی یک یا دو سکه را در برابر چیزهای معمولی رد و بدل میکنند و حتی اگر هیچ نشانهای از اعتبار هم نداشته باشند، هیچ شرمی از این کار ندارند. این مسئله نشان میدهد که وضعیت آنها چگونه است و به چه اندازه در بازیهای مالی گرفتار شدهاند. از این رو، نام هر دوی این افراد به نوعی در تاریخ و فرهنگ باقی میماند.
پاک یزدان را ستایش و سپاس که با رنج دربدری... از آورده پستان تا پرورده بستان به یغمای سردار رفتن، و کیسه پرداخته و مهربانی بزرگان کشور و سترگان لشکر و چاکر نوازی های شهزادگان و بستگی های آزادگان و دست سخن سنجی سی و هشت سال از پی آن زرد و سپید که سرسبزی کیهان و سرخ روئی آن خانه بدوست، دست خواهش پیش مردان بخشش یا کاسه سیاهی نرفت و کاسه هست و بودم به آرایش خوان یا آلایش کام کیسه بر کمر دار و دارای کلاهی ندوخت.
هوش مصنوعی: ستایش و سپاس خداوند یکتاست که با وجود رنج و سختیهایی که در طول زندگی متحمل شده، از زمان نوزادی تا بزرگسالی، به بیرحمی سرداران و دزدان مواجه شده و در عین حال، مورد محبت و مهربانی بزرگان کشور و فرماندهان لشکر قرار گرفته است. او به مدت سی و هشت سال، با صداقت و توانایی در گفتوگو، به دنبال بهبود اوضاع خود بوده و هرگز به دست نیاز به مردان بخشنده دراز نکرده است. در عوض، با تمام وجود به کوشش برای زندگی بهتر پرداخته و با افتخار بر کمر خود و با کلاهی بر سر ایستاده است.
اگر دانم بخشنده ایران کدام است یا تهی دست ناخن خشک این ویران را چه نام لال به خاک درآیم و کور از خاک برآیم. مگر شهریار خورشید تخت، جمشید بخت، نوشیروان داد سلیمان نهاد، کاوس کلاه فریدون اختر، پرویز سپاه سکندر کشور، درویش پادشاه منش، پادشاه درویش روش، آفتاب شهریاران، افسر کلاه داران محمد شاه که پاک روانش چون بخت جوان فزاینده باد و جاویدان جهانش چون تخت کیان پاینده، نخواسته از دست دریا سارش ریزش ها دیدم، و بی مزد ستایش به فر داد بی سپاسش به بخشش و بخشایش ها رسیدم، قطعه:
هوش مصنوعی: اگر بدانم بخشندهی ایران کیست، یا بیپول و بیچیزی این ویران چه نامی دارد، به خاک می افتم و کور از خاک بر میخیزم. مگر شهریاران بزرگ مانند جمشید، نوشیروان، سلیمان، کاوس، فریدون، پرویز و سکندر، و همچنین درویشانی با منش عالی و شاهانی با روح درویشگونه که خورشید شهریاران و افسران کلاهدار، مثل محمد شاه، که روانش چون روزگار جوانی رو به فزونی داشته باشد و جهانش مانند تخت کیان پایدار بماند، از دست دریا، لطافت و زیبایی سارش را دیدم و بدون هیچ چشمداشتی به ستایشش پرداختم و با شکرگزاری به بخششها و نیّات نیک او دست یافتم.
برومند باد آن همایون درخت
که در سایه او توان برد رخت
هوش مصنوعی: باشد که آن درخت بزرگ و با برکت، که در سایهاش میتوان زندگی راحتی داشت، همواره رونق و شکوه داشته باشد.
که از شایه آرایش خوان نهد
که از سایه آسایش جان دهد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از زرق و برق و زیباییهای دنیوی برای جذب دیگران استفاده میکند، ممکن است برای دستیابی به آرامش و آسایش روح خود، جانش را نیز فدا کند. به عبارتی، او برای ظاهر و اطرافش تلاش میکند، ولی در عوض ممکن است چیزهای مهمتری را از دست بدهد.
و همچنین بندگان بلند آستان کیوان پایه خورشید سایه، دانای خردهای نگفته، شناسای رازهای نهفته، پناه تخت و کشور، پشت تیب و لشکر...
هوش مصنوعی: و همچنین بندگان فهیم و با ارادهای که در سایه خورشید قرار دارند، صاحب داناییهای ناگفته و آگاهی از رازهای پنهان هستند، به عنوان پناهگاه سلطنت و سرزمین، پشتوانه ارتش و لشکر به شمار میروند...