فرزانه فرزند من پاس بار خداوندت از گزند گردون نگهبان و چیر دستی های اختر با جان خردمندت افسانه مشت و سندان باد، برادرت ناگزر کارها به تو باز خواهد ماند و خویش از در پس نگری و پیش بینی راه سمنان خواهد سپرد.
پاک یزدان را ستایش خدا ترسی و درست کار نه خود پرست و مردم آزار. بر همان راه و روش وخوی ومنش که آئین دیرین و پیشه پیشین است با زن و مرد خانه و گروه خویش و بیگانه رفتار کن، و بزرگ و کوچک را خردمند و دیوانه گفت و گزار انگیز. در هر کاری ویژه کشت و کار و شخم و شیار و داد و ستد و خرید و فروش، بی گفت و شنود و کاست و فزود سرکار موبد که مرا برادر مهربان است و شما را پدری کاردان، پای در زشت و زیبا منه، و دست بر نرم و درشت مسای. هر کس با تو راه راستی پوید و سخن بی کژی و کاستی آرد در خورد دانائی و توانائی با وی یک رنگ و مهربان زی، و از هنجار ناهموار و کردار ناستوار در چیده دامان باش از شیدا تا فرزانه هر مایه بد دیدی یا سرد شنیدی ناگفته پندار و نشنفته انگار.
در پاس پیوند و پیمان واندرز و فرمان آقا اگر تیغ از چرخ بارد یا پیکان از خاک روید پای فرا مکش و سر باز مدزد، خودداری گناه دان و هر چه جز فرمان گزاری تباه. همچنین با خویشان جامه سپید تا نامه سیاه زیر دستانه زندگانی برو روان ایشان را در خورد پایه و مایه به فر نرم دلی و چرب زبانی با خود رام و مهربان ساز. لب از گفت خام و خنک بسته دار و پای از پوی بی هنگام و سبک شکسته دست و کام از چرب و خشک و شیرین و تلخ دشمن و دوست فرو شوی و اگر بر خوان سور یا سوگ یا دیگر انجمن ها خوشباش آرند، به گفتاری خوش و گوارا پوزش انگیز شو، در خواهر خواندگی و راه آمد و شد بر رخ دور و نزدیک در بند جز مادر علیار و زن عبدالله را در خانه راه مخواه.
از روستای بیابانک و جندق یا جای دیگر هر که فراز آید، گشاده ابرو درش باز کن و شکفته رو این پارچه نان جوین که داده بار خداست بنده وارش بی تلواس سپاس داری نیاز آر. برادرها را خرسک باز کوی و برزن ممان، و به خواندن و نوشتن باره پیرامن و پای در دامن کش. تاج و خواهرش از خرمای «تبت» و «توحید» همه ساله بهره و بخشی داشتند، بهمان سنگ و ساز بدیشان رسان. کاری دیگری نیز که از خود ساخته دانی بی کوتاهی سزا و روا شناس.
برزگرهای «دادکین» سال گذشته پیمان دادند و نوشته سپردند که سنگلاخ پایان دشت را پاک و هموار کنند و شایان کشت و کار، گویا کوتاهی رفت و بیراهی زد. روزی دو برو سرکشی کن و ایشان را به خوشی بی هیچ پوزش و بهانه بکار انداز، پنج تومان مزد ایشان است چون سنگ ها پریشان و پرداخته شد و کرته ها هموار و نیم ساخته، پول یا جو یا خرما یا هر سه هر چه خواهند بی امروز و فردا بده و نوشته رسید در خواه. آغاز شام خود و برادران و دائی در خانه رفته شب نشینی با همه کس و همه جا برچیده به، و دامن از این آلودگی که جز پشیمانی سودش نیست باز کشیدن خوش. در بزم خود یا میهمان خاست و نشست و گفت و شنود بر هنجار مردمی در خور و سزاوار است و شایسته و جان گوار. بیش از این گفتن زبان سودن است و روان به دراز بافی فرسودن. هان ای جوان که پیر شوی پند گوش کن.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرزانه فرزند من پاس بار خداوندت از گزند گردون نگهبان و چیر دستی های اختر با جان خردمندت افسانه مشت و سندان باد، برادرت ناگزر کارها به تو باز خواهد ماند و خویش از در پس نگری و پیش بینی راه سمنان خواهد سپرد.
هوش مصنوعی: فرزانه، ای فرزند من، از خداوند خود محافظت کن و از آسیبهای روزگار در امان باش. با عقل و درایت خود، سختیها و چالشها را تحمل کن. برادرت نیز کارها را به تو واگذار خواهد کرد و تو باید با دقت به امور نگاه کرده و آینده را پیشبینی کنی تا بتوانی راهی برای موفقیت خود بیابی.
پاک یزدان را ستایش خدا ترسی و درست کار نه خود پرست و مردم آزار. بر همان راه و روش وخوی ومنش که آئین دیرین و پیشه پیشین است با زن و مرد خانه و گروه خویش و بیگانه رفتار کن، و بزرگ و کوچک را خردمند و دیوانه گفت و گزار انگیز. در هر کاری ویژه کشت و کار و شخم و شیار و داد و ستد و خرید و فروش، بی گفت و شنود و کاست و فزود سرکار موبد که مرا برادر مهربان است و شما را پدری کاردان، پای در زشت و زیبا منه، و دست بر نرم و درشت مسای. هر کس با تو راه راستی پوید و سخن بی کژی و کاستی آرد در خورد دانائی و توانائی با وی یک رنگ و مهربان زی، و از هنجار ناهموار و کردار ناستوار در چیده دامان باش از شیدا تا فرزانه هر مایه بد دیدی یا سرد شنیدی ناگفته پندار و نشنفته انگار.
هوش مصنوعی: خدای پاک را ستایش کن و از ترس خدا و کار درست پیروی کن، نه از خودخواهی و آزار دیگران. در رفتار با زن و مرد، خانواده و دوستان و حتی بیگانگان، بر طبق سنتهای دیرین و رسوم قدیمی عمل کن. به بزرگترها و کوچکترها به چشم خردمند و دیوانه نگاه کن و به آنها احترام بگذار. در هر کاری، از جمله زراعت، خرید و فروش، بیگفتگو و بیافزودن یا کاستن از کار موبد که برادر مهربان من است و پدر شماست، پای نگذار. اگر کسی در مسیر راستی با تو پیش میرود و سخن راست میگوید، با او یکنواخت و مهربان باش و از رفتارهای ناپسند و نادرست دوری کن. اگر چیزی بد دیدی یا چیزی ناپسند شنیدی، به آن توجه نکن و آن را بیخبر بگذر.
در پاس پیوند و پیمان واندرز و فرمان آقا اگر تیغ از چرخ بارد یا پیکان از خاک روید پای فرا مکش و سر باز مدزد، خودداری گناه دان و هر چه جز فرمان گزاری تباه. همچنین با خویشان جامه سپید تا نامه سیاه زیر دستانه زندگانی برو روان ایشان را در خورد پایه و مایه به فر نرم دلی و چرب زبانی با خود رام و مهربان ساز. لب از گفت خام و خنک بسته دار و پای از پوی بی هنگام و سبک شکسته دست و کام از چرب و خشک و شیرین و تلخ دشمن و دوست فرو شوی و اگر بر خوان سور یا سوگ یا دیگر انجمن ها خوشباش آرند، به گفتاری خوش و گوارا پوزش انگیز شو، در خواهر خواندگی و راه آمد و شد بر رخ دور و نزدیک در بند جز مادر علیار و زن عبدالله را در خانه راه مخواه.
هوش مصنوعی: در احترام به پیوندها و فرمانها، اگر تیغی بر زمین بیفتد یا تیر از خاک بیرون بیاید، پای خود را برندار و سر خود را پنهان نکن. این کار را گناه بدان و هر چیزی که جز فرمان را انتخاب کنی، تباه خواهد شد. همچنین با خویشان خود با نیکی رفتار کن و آنها را به آرامی و مهربانی جذب کن. از صحبتهای بیهوده و بیمورد خودداری کن و از حرکتهای بیموقع و سبکسرانه بپرهیز. خوراکهای مختلف را با احتیاط مصرف کن و اگر در مهمانی یا مجالسی دعوت شدی، با زبان خوش و روحیهای خوب برخورد کن. در ارتباطات برادرانه و رفت و آمد، تنها بر افرادی که به مادرت مربوط میشوند و زن عبدالله تمرکز کن و دیگران را به خانه راه نده.
از روستای بیابانک و جندق یا جای دیگر هر که فراز آید، گشاده ابرو درش باز کن و شکفته رو این پارچه نان جوین که داده بار خداست بنده وارش بی تلواس سپاس داری نیاز آر. برادرها را خرسک باز کوی و برزن ممان، و به خواندن و نوشتن باره پیرامن و پای در دامن کش. تاج و خواهرش از خرمای «تبت» و «توحید» همه ساله بهره و بخشی داشتند، بهمان سنگ و ساز بدیشان رسان. کاری دیگری نیز که از خود ساخته دانی بی کوتاهی سزا و روا شناس.
هوش مصنوعی: از روستای بیابانک و جندق یا از هر جای دیگر که کسی بیاید، باید در را برای او باز کنید و به او احترام بگذارید. این نان جوینی که در دست دارد، خیر و برکت خداست و شما باید با فروتنی از آن تشکر کنید. برادران را در مکانهای عمومی به خوبی بپذیرید و در یادگیری و مطالعه جدی باشید. همچنین، تاج و خواهرش هر سال از خرماهای مناطق «تبت» و «توحید» بهرهمند میشدند و باید به این مسأله توجه شود. بیتوجهی به وظایف و مسئولیتها بر کسی روا نیست و باید از آنچه در توان دارید به بهترین شکل استفاده کنید.
برزگرهای «دادکین» سال گذشته پیمان دادند و نوشته سپردند که سنگلاخ پایان دشت را پاک و هموار کنند و شایان کشت و کار، گویا کوتاهی رفت و بیراهی زد. روزی دو برو سرکشی کن و ایشان را به خوشی بی هیچ پوزش و بهانه بکار انداز، پنج تومان مزد ایشان است چون سنگ ها پریشان و پرداخته شد و کرته ها هموار و نیم ساخته، پول یا جو یا خرما یا هر سه هر چه خواهند بی امروز و فردا بده و نوشته رسید در خواه. آغاز شام خود و برادران و دائی در خانه رفته شب نشینی با همه کس و همه جا برچیده به، و دامن از این آلودگی که جز پشیمانی سودش نیست باز کشیدن خوش. در بزم خود یا میهمان خاست و نشست و گفت و شنود بر هنجار مردمی در خور و سزاوار است و شایسته و جان گوار. بیش از این گفتن زبان سودن است و روان به دراز بافی فرسودن. هان ای جوان که پیر شوی پند گوش کن.
هوش مصنوعی: کشاورزان «دادکین» سال گذشته قرار و پیمانی امضا کردند که سنگلاخهای انتهای دشت را پاک و هموار کنند تا زمین مناسب برای کشت و کار شود، اما به نظر میرسد که در این کار کوتاهی کردهاند. یک روز دو نفر برای سرکشی به آنجا بروید و آنها را به آرامش و بدون هیچ بهانهای به کار وادار کنید. مزد آنها پنج تومان است زیرا سنگها پراکنده شده و زمینها نیمهساخته باقی ماندهاند. هر چه که میخواهند، چه پول، جو یا خرما، به آنها بدهید و هیچ تنبلی نکنید. وقتی به خانه برگردید، شب را با برادران و داییتان بگذرانید و به دور از آلودگیها و دغدغهها، از تحت فشار بودن رها شوید. درGathering خود با مهمانانتان به گفتگو و تبادل نظر بپردازید و به آداب و رسوم معمول احترام بگذارید. صحبت کردن بیش از این ممکن است بیهوده باشد. ای جوان، زمانی که پیر شدی، به نصیحتها گوش کن.