کار بسیار داری و دوشی گرانبار، اینگونه فرمایش هات فرسایش آرد و تیشه بر ریشه آسایش زند. ولی چون راست رو و درست کاری و انجام کار مرا به نامیزد چالاک خیز و چست هنجار، ناگزر هر اندیشه که از جان زاید و از دل به زبان گراید با تو رازنامه و پیام رانم و از تو ساز پایان و انجام جویم. پارچه زمینی چارگوش زیر استرخ نهرود از بالا به بند استرخ، از پائین به پای پرچین، از آندست با جوی آب، و از این سو به سامان کویر، شاخ در شاخ است و دوش به دوش کهن دیواری از دیر بازش شکسته و ریخته پیوسته و گسیخته پیرامون کشیده، از تلخ و شورش خار به خرمن و گز به خروار دمیده، برزگرها را به سر کاری خود یا خطر بر شخم و شیار انگیز و هرچه دروی رسته با بیل و تیشه از ریشه بر کن و بر کران انداز. سراپای آنرا چون دشت خیار و کشت خربزه مرز و جوی بربند، و چونان که آب راست و چپ برشیب و فراز خود پای و یک دست پوید تراز کش هموار و هم بندکن. گرداگرد وی چینه واری خربند پست و بلند برساز.پس ارش اندر ارش از آن جسته هسته ها که رسته«خوش خرما» و «خوش چرک» است، و نی های بالیده مالیده راست بالای سر و گوهر درشت استخوان و درست اندام راست و ریسمان کش درفشان و برنشان، و هر دو را در آبیاری و نگاهداری نرم ودرشت و تلخ و شیرین کوب سفارش زن.
امیدوارم به خواست یزدان و کوشش احمد آن مرز کبود و خاک سیاه درختستان و نی زاری گرددکه سال ها مایه روسرخی گشت و سرسبزی دشت باشد، زنهار در این کار چشم سفیدی مباف که رنگ زردی روید. این نیستان و درخت زار باغ کاران را دیر یا زود با روبرگی نخواهد رست و برکشت و کام و دشت هوس باران یا تگرگی نخواهد ریخت. بهر دستور که سرکار موبد و آقا محمد سزا بینند و روا شناسند دو بالا مزدی چشم انباشت و نواختی سپاس انگیز برافزای، و پیش از شخم و شیار و درخت و دیوار در دامن ریز و دام گردن ساز تارگ ها به کار کوشندگی نرم افتد و جان ها به تاب جوشندگی گرم، گزواری شوره زار هسته خیز و نی زار کردن و از مشتی دو گل دیواری بر آوردن شایان بیش ازین بست و گشود و در خورد این مایه گفت و شنود نیست. تاکی آن خاک رست خسته و آن بند سست بسته و آن هسته و نی درهم رسته و گریبان من از چنگ این تلواس رسته آید.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار بسیار داری و دوشی گرانبار، اینگونه فرمایش هات فرسایش آرد و تیشه بر ریشه آسایش زند. ولی چون راست رو و درست کاری و انجام کار مرا به نامیزد چالاک خیز و چست هنجار، ناگزر هر اندیشه که از جان زاید و از دل به زبان گراید با تو رازنامه و پیام رانم و از تو ساز پایان و انجام جویم. پارچه زمینی چارگوش زیر استرخ نهرود از بالا به بند استرخ، از پائین به پای پرچین، از آندست با جوی آب، و از این سو به سامان کویر، شاخ در شاخ است و دوش به دوش کهن دیواری از دیر بازش شکسته و ریخته پیوسته و گسیخته پیرامون کشیده، از تلخ و شورش خار به خرمن و گز به خروار دمیده، برزگرها را به سر کاری خود یا خطر بر شخم و شیار انگیز و هرچه دروی رسته با بیل و تیشه از ریشه بر کن و بر کران انداز. سراپای آنرا چون دشت خیار و کشت خربزه مرز و جوی بربند، و چونان که آب راست و چپ برشیب و فراز خود پای و یک دست پوید تراز کش هموار و هم بندکن. گرداگرد وی چینه واری خربند پست و بلند برساز.پس ارش اندر ارش از آن جسته هسته ها که رسته«خوش خرما» و «خوش چرک» است، و نی های بالیده مالیده راست بالای سر و گوهر درشت استخوان و درست اندام راست و ریسمان کش درفشان و برنشان، و هر دو را در آبیاری و نگاهداری نرم ودرشت و تلخ و شیرین کوب سفارش زن.
هوش مصنوعی: تو کار زیادی داری و بار سنگینی بر دوش. این نوع صحبتهای تو باعث خستگی میشود و آرامش را تحت تأثیر قرار میدهد. ولی چون تو انسان درستکار و راستی هستی و کارها را به درستی انجام میدهی، ناگزیر هر فکری که از دل برمیخیزد و به زبان میآید را با تو در میان میگذارم و به دنبال نتیجهگیری نهایی از تو هستم. روی زمین، قطعه زمینی مستطیل شکل زیر یک نهر از بالا محصور شده است و از پایین به دیواری کوچک میرسد. در یک سو جوی آبی وجود دارد و در سوی دیگر به دشت کویر ختم میشود. دیواری کهنه در اطراف آن وجود دارد که از زمانهای دور شکسته و ویران شده و آثار تلخ و شوری از گیاهان و خار و خاروخسک در آن به چشم میخورد. برزگرها باید با جدیت مشغول کار خود و شخمزنی باشند و هر درختی که روییده را با بیل و تیشه از ریشه بکنند و به کنار بیفکنند. تمام زمین را همچون دشت خیار و مزارع خربزه محصور کنند و مانند آب که به راست و چپ جاری میشود، تلاش کنند زمین هموار و مناسبی بسازند. در اطراف این زمین، گودالی ساخته شود و سپس از این زمین مواد لازم مثل خرما و نیهای بلند برداشت شود و همواره در آبیاری این محصولات همت گمارند.
امیدوارم به خواست یزدان و کوشش احمد آن مرز کبود و خاک سیاه درختستان و نی زاری گرددکه سال ها مایه روسرخی گشت و سرسبزی دشت باشد، زنهار در این کار چشم سفیدی مباف که رنگ زردی روید. این نیستان و درخت زار باغ کاران را دیر یا زود با روبرگی نخواهد رست و برکشت و کام و دشت هوس باران یا تگرگی نخواهد ریخت. بهر دستور که سرکار موبد و آقا محمد سزا بینند و روا شناسند دو بالا مزدی چشم انباشت و نواختی سپاس انگیز برافزای، و پیش از شخم و شیار و درخت و دیوار در دامن ریز و دام گردن ساز تارگ ها به کار کوشندگی نرم افتد و جان ها به تاب جوشندگی گرم، گزواری شوره زار هسته خیز و نی زار کردن و از مشتی دو گل دیواری بر آوردن شایان بیش ازین بست و گشود و در خورد این مایه گفت و شنود نیست. تاکی آن خاک رست خسته و آن بند سست بسته و آن هسته و نی درهم رسته و گریبان من از چنگ این تلواس رسته آید.
هوش مصنوعی: امیدوارم با کمک خدا و تلاش احمد، آن زمین کبود و خاک سیاه به باغی پر درخت و نی زار تبدیل شود که سالها مایه کمک و سرسبزی دشت بوده است. اما باید مراقب بود که در این کار امیدی بیجا نباشد و از خواب غفلت بیدار بود. این نیستان و باغ دیر یا زود بدون برک و میوه نخواهد ماند و دشت هم از بارش باران یا تگرگ بهرهای نخواهد برد. هر دستوری که از طرف موبد و آقا محمد صادر شود، باید با دقت و احترام پیگیری شود و پیش از کاشت درختان و ساخت دیوارها، باید کارها را به نحو احسن آغاز کرد و به تدریج بر تواناییهایمان افزود. اینکه از زمین شورهزار مقدار کمی بارور کنیم یا گلهایی از دیوار بکاریم، نمیتواند بیشتر از این زمانبر باشد و در مورد این وضعیت گفتوگویی نیست. دیگر چقدر باید این زمین خسته بماند و من از بند سختیها رهایی نیابم؟