اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیر کهن دانای سخن ابوالحسن از کشت و کار کوکنار و دشت و بازار تریاک راز فزایش و بهبودی راند، و ساز بخشایش و سودی نواخت، که گرم کاران رشت و پیله گزاران آن دشت را که با برگ و ساز ابریشم گشایشی از ستاره و سپهر نیاید و فزایش از ماه و مهر، برآنند که توتستان ها را به تیشه بیزاری ریشه شکار آیند و در پیشه کوکنار بازی و تریاک سازی اندیشه گمار. زیرا که آن از ده بالا نیاید و این از بیست پائین نیاید، و خرمن ها گندم و جو سودی نروید و خروارها گاورس و ارزان و جوزغ و روین فزودی نبخشد، رباعی:
هوش مصنوعی: نوجوانان از استاد دانا ابوالحسن درباره کاشت کوکنار و تأثیرات آن در بازار تریاک آموختند. او به آنان آموخت که چگونه از این کار بهرهوری بیشتری داشته باشند و به بخشش و سودآوری فکر کنند. کارگران در دشت، که مشغول پرورش ابریشم بودند، با چالشهایی روبهرو شدند و در نظر داشتند که باغهای توت را با تیشه از ریشه نابود کنند و به فکر کشت کوکنار و تولید تریاک بیفتند. زیرا که به زعم او، برخی محصولات از زمینهای مرتفع میرویند و برخی دیگر از زمینهای پستتر. در نتیجه، محصولاتی مانند گندم و جو نمیتوانند سودآور باشند و تولید فرآوردههای دیگر نیز نمیتواند به راحتی افزایش یابد.
امرود و بهی کام فره نفزاید
وز قیسی و انگور گره نگشاید
هوش مصنوعی: میوههایی مانند امرود و به، نمیتوانند خوشحالی و لذت بیشتری به انسان ببخشند و دیگر میوهها مثل قیسی و انگور هم نمیتوانند مشکلات را حل کنند.
آنرا که ز کوکنار روید زر و سیم
زی پیشه کیمیاگری نگراید
هوش مصنوعی: کسی که از گیاه کوکنار چیزی را به دست میآورد، هرگز به حرفه کیمیاگری توجه نمیکند.
باری پس از رسید نگارش و دریافت گزارش چاراسبه راه «چادر گله» کن و یک دله جان از تاسه و تلواس هر اندیشه یک ساز. به دستیاری باغکاران و راغ شیاران پارچه زمینی خوش بوم و بر بی دار و درخت، بادگذار آفتاب سپار، از همه کشخوان دست گزین آر و خود کوه نشست و کاه خیز به سرکاری باز ایست، تا کرته در چشم تو نیک و شایان شیار افتد، و ترازوکش و سنجیده هم بند و هموار، سیاه بار و دیگر خاکروبه که کوکنار را شاید را شاید هر چه گویند و باید درافکن و آن مایه تخم که سزاست مر آن پیر جوان دانش و بینای کور بینش را سپار پیمانی آسوده از ننگ فراموشی و زیان شکست بستان که به هنگام در کارد، و کیش آبیاری و پرستاری بیکی چشمزد در پای تنبلی و تن آسائی نماند. با تلخ گوئی و تندخوئی گوش کش و دل گزارش ساز که اگر در این کشت و کار چون دیگر کار و کشت ها بازی گوشی آرد و هنجار تیتال و تر فروشی، کیفر کوب و کند است و باد افراه چوب و بند. از جندق یا «مفازه» مزدوری کهن یا تازه کاردان و کاردزن که در توز تریاک و اندوز این سودش دانش و دستی است زیر سر گیر، و به هنگام خود بازآور و به کار انداز. هم خود سودی خواهی اندوخت و هم برزگرها را دندان شره از این شیره خون آلود خواهد شد.
هوش مصنوعی: پس از دریافت و بررسی گزارش، باید به نقطهای به نام «چادر گله» بروی و از دل خستگیها و تردیدها، راهی برای بهبود بیابی. با کمک باغداران و زارعان، زمین مناسبی را برای کشت انتخاب کن که از درختان و موانع خالی باشد و از نور آفتاب بهرهمند شود. با دقت و انتخاب مناسب، بر روی زمین کار کن تا نتیجه خوبی بگیری. برای کشت لازم است بهترین تخمها را تهیه کنی و به کشاورزان باتجربه این کار را بسپار. باید به یاد داشته باشی که در این مسیر نباید تنبلی کنی و همواره باید در آمادهسازی و نگهداری کشت توجه داشته باشی. اگر در این کار مانند دیگر کشتها بیتوجهی کنی، عواقب بدی در پی خواهد داشت. همچنین اگر از کارگران ماهر و تازهکار استفاده کنی و آنها را به خوبی راهنمایی کنی، هم خود سود خواهی برد و هم کشاورزان از زحمات تو بهرهمند خواهند شد.
به خواست خدا از آن پس همه ساله این خاک سرشته و این تخم کشته خواهد گشت. زیرا که اگر دریاها از ابر سیاه کاسه خشکی پذیرد و پشک گاو و گوسپند در کم یابی و پرآبی مشکی گیرد، آن مایه خاشاک و آب خواهند داشت که سی نی زمین و صد پی جوی خوشیده لب و تفسیده روان نپاید. پس از بخش مار و مور و ملخ و زنبور و راسو و موش، آهو و خرگوش و گاو و خر و اسب و استر، دهقان و لشگری بومی و گذری، دزد و مزدور نزدیک و دور، چرنده و پرنده درنده و خزنده، ودیگر برون شد هر چه ماند چید و ریخت، کوفت و بیخت، برد و پخت، داد و خورد، به خوشه و مشت، دامن آکنده دار و به خروار و خرمن بر دوست و دشمن پراکنده ساز، مصرع: ره چنین رو که رهروان رفتند.
هوش مصنوعی: به خواست خدا از آن زمان به بعد، هر سال این زمین شخم زده و کشت خواهد شد. چرا که اگر دریاها از باران سیاه سیراب شوند و گاوان و گوسفندان در کمبود و وفور آب چالش کنند، این گیاهان و آب آنقدر وجود خواهند داشت که زمین و جویهای پرآب پایدار نخواهند ماند. از جانوران چون مار، مورچه، ملخ، زنبور، راسو، و موش، تا آهو، خرگوش، گاو، خر، اسب و الاغ، کشاورز و سرباز، دزد و مزدور، چه نزدیک و چه دور، همه چیز از این زمین بیرون خواهد آمد و باقیماندهها جمعآوری و تقسیم خواهند شد. آنها خواهند کوبید، پخت خواهند کرد، و به دوستان و دشمنان خواهند داد و خوراک خواهند بخشید؛ به طوری که زمین پر از غله و محصول شده و هر کس سهم خود را خواهد گرفت. بهعبارتی، باید مسیر را دنبال کرد که رهروان قبلاً پیمودهاند.