گنجور

شمارهٔ ۴۴ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

شنیدم که اوستادی به دست آورده، و اندیشه ساخت و سامانی پیوست کرده، این پیشه را بر همه کاری پیشی ده و پیشی خواه. زیرا که بنامیزد زن و فرزند ما بسیار است و خانه های یورت آکنده گشاده دامان در کار، چشم از کاست و فزود در آمد و بیرون شد فراپوش و بندبر کیسه و کاسه در این شیوه که نمونه آفریدگاریست گناه انگار، با گل کاری ولکاری نشاید، و در ساخت و پرداخت هر چه کنی و فرازی خودداری نباید، کم و دست ساختن به از بسیار و سست افراختن، شاه نشین و درگاه یک سنگ است، بهاربند و فرگاه یک رنگ.

زن حبیب را که برغوز کج پلاسی و فزون جوئی افتاده به چرب گوئی و نرم خوئی بر سرکار آرو، و رخت از خانه به بازار افکن، مگر آن کریچه تنگ که چون گلوگاه نای و سینه چنگ است، به دست آری، و ویرانه ای که در وی دیوانه به سنگ تلواس آهنگ نیارد رنگ آبادی گیرد، و جای نشست و درنگ افتد، دیده از والا و پست کالا بردوز، و به هر ارزش که بهاسنجان مرزش ستایند و نمایند دو بالا خریدار زی. کاوش ارزانی و گرانی بر کران نه، و اگر به جای گاورس و ارزان سیم سره و زرسارا خواهد بر آن ایست. در هر کوچه و کوی و هر گوشه و سوی که لانه و بنگاه اندیشد و خانه و خرگاه بی خویشتن داری میان خریداری در بند و دست و بازوی دستیاری برگشای، که از نزدیک ما سپاس اندیش و خرسند دور پوید نه روان پریش و پر کند.

در کار درویشان و داد و خواست ایشان خشنودی خدا را دانسته، زیان سود انگار، و پیوسته بد افتاد خویشتن را بهبودی شمر که این شیوه شمار روندگان است، و این پیشه کمین کار بندگان . خواهی گفت این خاتون بی خواجه، سخت دریده دهن و تیتال باز است و پریشان سخن و روده دراز. به بوی لانه موشی این مایه بار سست هوشی بردن و بریاوه سخت کوشی دشوار فروش درنگ آوردن کار من و کیش خردمندان نیست. چار دیواری ویرانه رایگان باز هشتن و از ساخت و ساز خانه گذشتن خوشتر. مصرع: دل تنگ مساز و آب فرهنگ مبر، و گفت و شنود ننگ مخوان که کام اندوزی به کوشیدن است و چاره خامی به جوشیدن.

باری اگرت پای این کار و تاب این بار نه، موبد و دیگر یاران آماده اند و در پهنه پرگوئی و کم شنوی دوش بر دوش وی ایستاده، در پس و پیش بدار و از راست و چپ بر گمار، که به گفت و گزارش رام آرند، و به زاری و زر نه زور و آزار این کار دشوار گذر انجام گیرد، شعر:

نشاید برد انده جز به انده
که نتوان کوفت آهن جز به آهن

و با این همه کاوش و کوش اگر رام نشد و کام نداد بی رنجش از سر این رنج ویرانه و گر خود گنج خانه پرویز است برخیز، و به شیرین زبانی چاره فرسودگی کن و جاودانی مژده آرامش و آسودگی بخش. خانه نیم کاره نوروز و خان تازه بنیاد مهربانو را که هر دو شایان آبادی و نشست است، بر همان بنوره و بنیادی که هست استاد فرست، و بر هنجاری که دانی سخت استوار پایه و پی راست کن. اگر آن گلکار یزدی این دو چنبره را در هشتاد تومان پیمان دهد، چنگش در گریبان زن و بی درنگ زر در دامان ریز ولی سرکاری کاردان بر تراش که همواره در نگاهبانی هشیار باید و پیدا و نهانی بیدار زید تا شمار چستی بر سستی و هنجار درست کاری بر نادرستی بچربد. هم اگر ویرانه پشت خانه ما شد راست و ریسمان کش، بنیادی خارا پی بر پهنای پنج خشت از تهی گاه خندق با گل و آهک و سنگ بر ساز و بر پهلوی برج حسرت زن. آن آکنده زهرچین سار را که از پشت باره سر از پایاب و دلنگ همی برکند، چهل پنجاه پنجره تنگ تنگ بر کن که شورابه خندق و باران و لای خیز دی و بهاران فراخ و آسان در شود، و زیان ویرانی به دیوار خانه ما و لانه ام هانی نیز نرسد.

پس همان برکنده بنیاد را راست و ریسمانی تا نزدیک جوی باغچه و از آنجا تا پایان باغ فضل علی سنجیده و خدنگ با گل و آهک و سنگ برنه، و در بند خانه را راست بر شاهراهی که به دریا و دشت کشد فراخ آستانه و بلند آسمانه که شتر با بار همی در تواند شد برکش، تا هر جا فزون یا کم آب و نم دست یارد سود، گل آهک و سنگ باید دیگر تا هر جا کشد گل و خشت به کار افکن. ازآغاز خندق تا انجام در بند پایه و پی از خربند مگذران زیرا که جز این دیوار و خربند و بنیاد و در بند کاری دیگر و شماری بهتر دارم.

چارستونی که پشت خانه بیرونی است نیز در پوش و فراز آن بالاخانه زیبا برانداز و به انجام بر، اشکوب زیرین آن جوسق که سال گذشته افراشتم و گذاشتم، پهنا و پی پایه پایه و پله پله تا جایی که باید در پوش. روان از ساخت و ساز یورت های «چادرگله» و گرمخانه «دادکین» و شکست و بست کوی«مفازه» پست و بلند خوار یا ارجمند آسوده ساز، که باری است بردنی و کاری است کردنی. در انجام این گلکاری هر چه فزون کوشی کم است و فرسوده روانم از تو بدین پایه دستیاری خرم. مزد استاد و شاگرد را بی کاهش و پیش از خواهش بر همان دستور که کیش پیشین ماست، شام به شام درپرداز و نوشته رسید بستان، تا در گردن از این کمینه وام که دامی نای افشار است و ستوران دندان گز و خران لگد زن را پالهنگ و دم افسار رسته گردد، شعر:

سپردم به زنهار اسکندری
تو دانی و فردا و آن داوری
شمارهٔ ۴۳ - به یکی از دوستان نگاشته: چون سرائی به لب دجله مرا یاد بیارشمارهٔ ۴۵ - به آقا باقر شیرازی که در فین کاشان سکونت داشته نگاشته: سرکار قدرت از تندرستی و فر گوهر و به افتاد کارت رهی را آگهی داد و اختر ناساز روی در فرهی و روز ناکامی سر در کوتهی آورد، فزود مهر و پاس پیمان که درباره من نیز از تو روشن و آشکارا دیده و شنیده بود، هم بر سر انجمن به شیواتر سخن باز راند، و در جرگ همگنانم بدین مژده رامش خیز دل خوش و سرافراز داشت. مصرع: گفتم که این نخست خداوندی تو نیست. همواره زیان آورده ایم و سود برده و تن فرسوده ایم و جان پرورده، و همچنین باز نمود که با سه گرانمایه جفت که ترا انباز خورد و خفتند و دمساز شنید و گفت، تازه نگاری خواسته و بستر به شکفته بهاری آراسته. دیدارش خجسته و خرم باد و پیوندش همایون سوری بی ماتم. اگر خدای نخواسته ماه نو پیمان و یار تازه پیوند از آن خوی ناساز و سرشت زنانه که بیشتر زنان راست و به خواست خدا او را بخشی از آن نیست، رشک آمیز و بهانه انگیز باشد، دیگر بستگان را که از خود رستگانند و با تو پیوستگان بهر چوب رانی و بهر نام خوانی فرمان تر است.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم که اوستادی به دست آورده، و اندیشه ساخت و سامانی پیوست کرده، این پیشه را بر همه کاری پیشی ده و پیشی خواه. زیرا که بنامیزد زن و فرزند ما بسیار است و خانه های یورت آکنده گشاده دامان در کار، چشم از کاست و فزود در آمد و بیرون شد فراپوش و بندبر کیسه و کاسه در این شیوه که نمونه آفریدگاریست گناه انگار، با گل کاری ولکاری نشاید، و در ساخت و پرداخت هر چه کنی و فرازی خودداری نباید، کم و دست ساختن به از بسیار و سست افراختن، شاه نشین و درگاه یک سنگ است، بهاربند و فرگاه یک رنگ.
هوش مصنوعی: شنیدم که شخصی به مقام استادی دست یافته و به فکر ساختن و سامان‌دهی افتاده است. او این حرفه را بر سایر کارها مقدم می‌داند. زیرا که در زندگی ما زن و فرزند زیاد هستند و خانه‌ها پر از کار و تلاش است. هرگز نباید از کمبودها ناامید شد و باید به سمت افزایش تلاش و درآمد پیش رفت. در این مسیر، دوری از اشتباهات و سستی لازم است. هر چه می‌سازی و پیاده می‌کنی، باید با دقت و حساب شده باشد. کیفیت باید بر کمیت ترجیح داده شود و در تلاش برای ساخت چیزی با ارزش، نباید کیفیت را فدای کمیت کرد.
زن حبیب را که برغوز کج پلاسی و فزون جوئی افتاده به چرب گوئی و نرم خوئی بر سرکار آرو، و رخت از خانه به بازار افکن، مگر آن کریچه تنگ که چون گلوگاه نای و سینه چنگ است، به دست آری، و ویرانه ای که در وی دیوانه به سنگ تلواس آهنگ نیارد رنگ آبادی گیرد، و جای نشست و درنگ افتد، دیده از والا و پست کالا بردوز، و به هر ارزش که بهاسنجان مرزش ستایند و نمایند دو بالا خریدار زی. کاوش ارزانی و گرانی بر کران نه، و اگر به جای گاورس و ارزان سیم سره و زرسارا خواهد بر آن ایست. در هر کوچه و کوی و هر گوشه و سوی که لانه و بنگاه اندیشد و خانه و خرگاه بی خویشتن داری میان خریداری در بند و دست و بازوی دستیاری برگشای، که از نزدیک ما سپاس اندیش و خرسند دور پوید نه روان پریش و پر کند.
هوش مصنوعی: زن حبیب را که در بازار مشغول چرب‌زبانی و نرم‌خویی است، در نظر بگیرید. او به دنبال جلب توجه و خرید دلخواهش است و از خانه به بازار می‌آید. تنها چیزی که او در دست دارد، آن قطعه‌ی تنگی است که به سختی در گلو و سینه‌اش جا می‌شود. او به دنبال جایی برای نشستن و استراحت است، و به نوع کالاهایی که می‌بیند، بالا و پایین نگاه می‌کند و به هر قیمتی که ارزش آن را بسنجد، احترام می‌گذارد. او به دنبال شادی و رضایت است و در هر کوچه و گذری که می‌رود، به دنبال مکانی برای آرامش و تفکر است. او نمی‌خواهد دچار سردرگمی و پریشانی شود و در تلاش است تا از فضای نزدیک به خود، رضایت و خوشحالی بگیرد.
در کار درویشان و داد و خواست ایشان خشنودی خدا را دانسته، زیان سود انگار، و پیوسته بد افتاد خویشتن را بهبودی شمر که این شیوه شمار روندگان است، و این پیشه کمین کار بندگان . خواهی گفت این خاتون بی خواجه، سخت دریده دهن و تیتال باز است و پریشان سخن و روده دراز. به بوی لانه موشی این مایه بار سست هوشی بردن و بریاوه سخت کوشی دشوار فروش درنگ آوردن کار من و کیش خردمندان نیست. چار دیواری ویرانه رایگان باز هشتن و از ساخت و ساز خانه گذشتن خوشتر. مصرع: دل تنگ مساز و آب فرهنگ مبر، و گفت و شنود ننگ مخوان که کام اندوزی به کوشیدن است و چاره خامی به جوشیدن.
هوش مصنوعی: در کار درویشان، هدف اصلی جلب خشنودی خداوند است. آنها به زیان و سود نمی‌اندیشند و همواره خود را در حال بهبودی می‌دانند، زیرا این رویکرد همواره با روندگان و بندگان خدا مرتبط است. اگر کسی به این درویشان بگوید که این خانم بی‌همسر بسیار زبان‌دار و پراشکال است، باید توجه کند که صحبت کردن در این موارد و انتقاد کردن، هیچ فایده‌ای ندارد. تلاش برای به دست آوردن خوشبختی و مشاغل دنیوی، سخت و دشوار است و در حقیقت، گاهی بهتر است به مالکیت و ساخت و ساز نپردازیم و به جای آن، به اصل زندگی بپردازیم. نباید دل خود را تنگ کنیم و از بحث و جدل خودداری کنیم، زیرا هدف واقعی زندگی، کوشش و تلاش برای به دست آوردن خوشی است.
باری اگرت پای این کار و تاب این بار نه، موبد و دیگر یاران آماده اند و در پهنه پرگوئی و کم شنوی دوش بر دوش وی ایستاده، در پس و پیش بدار و از راست و چپ بر گمار، که به گفت و گزارش رام آرند، و به زاری و زر نه زور و آزار این کار دشوار گذر انجام گیرد، شعر:
هوش مصنوعی: اگر در انجام این کار توانایی و اراده لازم را نداری، موبد و دیگر یاران آماده‌اند که در کنار تو بایستند و با گفتگو و گزارش، شرایط را بهبود بخشند. آنها با ناز و محبت تلاش می‌کنند تا این کار دشوار به سرانجام برسد و از زور و آزار استفاده نکنند.
نشاید برد انده جز به انده
که نتوان کوفت آهن جز به آهن
هوش مصنوعی: برای برطرف کردن مشکلات و غم‌ها باید به همان اندازه تلاش کرد و به نوعی با خود اندوه کنار آمد. مانند اینکه نمی‌توان برای نشکستن آهن، از چیزی غیر از آهن استفاده کرد؛ یعنی برای حل مسایل باید از ابزار و روش‌های مناسب بهره برد.
و با این همه کاوش و کوش اگر رام نشد و کام نداد بی رنجش از سر این رنج ویرانه و گر خود گنج خانه پرویز است برخیز، و به شیرین زبانی چاره فرسودگی کن و جاودانی مژده آرامش و آسودگی بخش. خانه نیم کاره نوروز و خان تازه بنیاد مهربانو را که هر دو شایان آبادی و نشست است، بر همان بنوره و بنیادی که هست استاد فرست، و بر هنجاری که دانی سخت استوار پایه و پی راست کن. اگر آن گلکار یزدی این دو چنبره را در هشتاد تومان پیمان دهد، چنگش در گریبان زن و بی درنگ زر در دامان ریز ولی سرکاری کاردان بر تراش که همواره در نگاهبانی هشیار باید و پیدا و نهانی بیدار زید تا شمار چستی بر سستی و هنجار درست کاری بر نادرستی بچربد. هم اگر ویرانه پشت خانه ما شد راست و ریسمان کش، بنیادی خارا پی بر پهنای پنج خشت از تهی گاه خندق با گل و آهک و سنگ بر ساز و بر پهلوی برج حسرت زن. آن آکنده زهرچین سار را که از پشت باره سر از پایاب و دلنگ همی برکند، چهل پنجاه پنجره تنگ تنگ بر کن که شورابه خندق و باران و لای خیز دی و بهاران فراخ و آسان در شود، و زیان ویرانی به دیوار خانه ما و لانه ام هانی نیز نرسد.
هوش مصنوعی: با وجود تمام تلاش‌ها و کوشش‌ها، اگر او آرام نشد و رضایت نداد، به دل‌نگرانی و درد بی‌پایانی که این ویرانی به همراه دارد، توجه نکن. اگر این مکان جایگاهی ارزشمند مانند خانه پرویز است، برخیز و با زبان شیرین و دل‌نشین، راهی برای رفع خستگی پیدا کن و نوید آرامش ابدی را به ارمغان بیاور. برای خانه نیمه‌کاره نوروز و خانه تازه‌تاسیس مهربانو که هر دو لیاقت آبادانی و سکونت را دارند، بر همان اساس و بنایی که وجود دارد، معمار پیداکن و با دقت و استحکام لازم، پایه‌ها و دیوارها را بنا کن. اگر آن باغبان یزدی برای این دو پروژه، هشتاد تومان هزینه بیاورد، در همان حال همسرش را در آغوش بگیر و بدون تردید پول را به دامنش بریز، اما سرپرست کار را کاردان انتخاب کن که همیشه بیدار و هشیار باشد و در کارها متمرکز بماند تا قدرت دقت و درستی بر سست‌گویی غلبه کند. همچنین اگر ویرانه‌ای پشت خانه ما وجود داشته باشد، باید با ریسمان و چوب، بنا را درست کرد و اساس بنیاد را بر روی پنج آجر از عمق خندق با گل، آهک و سنگ درست کرد و بر دیوار برج حسرت بنا شد. آن زهرچین ساری را که از پشت دیوار سر برمی‌آورد، به گونه‌ای اصلاح کن که بتوان چهل یا پنجاه پنجره کوچک در آن کار گذاشت تا آب و باران به‌راحتی وارد شود و به خرابی‌ خانه ما و پناهگاه ما لطمه‌ای نزند.
پس همان برکنده بنیاد را راست و ریسمانی تا نزدیک جوی باغچه و از آنجا تا پایان باغ فضل علی سنجیده و خدنگ با گل و آهک و سنگ برنه، و در بند خانه را راست بر شاهراهی که به دریا و دشت کشد فراخ آستانه و بلند آسمانه که شتر با بار همی در تواند شد برکش، تا هر جا فزون یا کم آب و نم دست یارد سود، گل آهک و سنگ باید دیگر تا هر جا کشد گل و خشت به کار افکن. ازآغاز خندق تا انجام در بند پایه و پی از خربند مگذران زیرا که جز این دیوار و خربند و بنیاد و در بند کاری دیگر و شماری بهتر دارم.
هوش مصنوعی: بنابراین، باید تکه‌های بنیاد را به‌دقت و با دقتی خاص، به‌سمت جوی باغچه و از آنجا تا انتهای باغ بکشید. همچنین، باید مسیری را برای درب خانه ایجاد کنید که به شاهراهی منتهی شود که به دریا و دشت می‌رود و فضایی وسیع و مناسب برای عبور شترهای بارکش فراهم کند. در هر مکانی که آب و رطوبت بیشتری لازم است، باید از گل، آهک و سنگ استفاده کنید و همچنین در محل‌هایی که گل و خشت نیاز است، کارهای لازم را انجام دهید. از ابتدای خندق تا انتهای پایه و پی، باید به جز دیوار و خربند و بنیاد و درب، کارهای دیگری انجام داد و امکانات بهتری در نظر گرفت.
چارستونی که پشت خانه بیرونی است نیز در پوش و فراز آن بالاخانه زیبا برانداز و به انجام بر، اشکوب زیرین آن جوسق که سال گذشته افراشتم و گذاشتم، پهنا و پی پایه پایه و پله پله تا جایی که باید در پوش. روان از ساخت و ساز یورت های «چادرگله» و گرمخانه «دادکین» و شکست و بست کوی«مفازه» پست و بلند خوار یا ارجمند آسوده ساز، که باری است بردنی و کاری است کردنی. در انجام این گلکاری هر چه فزون کوشی کم است و فرسوده روانم از تو بدین پایه دستیاری خرم. مزد استاد و شاگرد را بی کاهش و پیش از خواهش بر همان دستور که کیش پیشین ماست، شام به شام درپرداز و نوشته رسید بستان، تا در گردن از این کمینه وام که دامی نای افشار است و ستوران دندان گز و خران لگد زن را پالهنگ و دم افسار رسته گردد، شعر:
هوش مصنوعی: چارچوبی که در پشت خانه بیرونی قرار دارد، زیبا و با دقت ساخته شده است. روی آن یک بالاخانه طراحی شده و در زیر آن، جوسقی قرار دارد که سال گذشته آماده کرده‌ام. این ساخت و ساز به گونه‌ای است که تا جایی که لازم است، باید پوشانده شود. در حال انجام این پروژه، از ساخت یورت‌های چادرگله و گرمخانه دادکین گرفته تا اصلاح و ساماندهی کوی مفازه، هر کاری که به نظر آسان می‌رسد، می‌تواند چالش برانگیز باشد و به تلاش مستمر نیاز دارد. هر چه بیشتر در انجام این کار کوشش کنیم، بهتر است؛ هرچند که روحیه من از این کار فرسوده شده است. پرداخت دستمزد برای استاد و شاگرد باید کامل و پیش از درخواست انجام شود، مطابق با روال گذشته. هر شب باید در این مورد توجه داشته باشم تا از این بار سنگین رهایی یابم و مشکلات پیش آمده را حل کنم.
سپردم به زنهار اسکندری
تو دانی و فردا و آن داوری
هوش مصنوعی: من کار را به او واگذار کردم و به سرنوشتش سپردم؛ تو می‌دانی چگونه پیش خواهد رفت و در آینده چه داوری خواهد شد.