مخدوم مهربان روزی دو پیش از این اخبار تیمار خیز تکسر آقازاده به من رسید، بسیار پراکنده شدم. چون خویش نیز رنجور و بستری بودم، رقعه مشعر بر پرسش به فرزندی میرزا جعفر سپرده که از جانب من و خود هر دو کار اندیش عیادت گردد. او هم انباز بستر و بالش است و دمساز تاب و تب. امروز اسمعیل، احمد، ابراهیم، به رسم پرسش به منزل میرزا جعفر که بیمارستان ماست آمده به هیات اجتماعی خواستیم از سلامت احوال او آگاه آئیم لاجرم هر یک بر این رقعه خط پژوهش کشیده دستان را که از همه تواناتر بود فرستادیم. اینک رجعت او واصفای نوید صحت وی و آسودگی شما را مستعد ایستاده ایم و دیده چشمداشت بر راه نهاده، هر چه بیش نویسی کم است و آنچه زود آید دیر. حرره یغما.
کمترین بنده عقیدتمند اسمعیل زحمت می دهد؛ از آن روز که با گرامی برادر صفائی رسم عیادت را از روی عبادت رنج افزای خاطر شدیم، تا امروز هر روزه صحت وجود سرکار آقازاده را از هر در و هر کس جویان و در سیر خیالی همواره راه کاشانه فرخ را که آشیانه فیروزی است به سر پویان بوده ایم. نه مرا از تجدد تکسر و بد حالی احوالی بود و نه اخوان را از التزام بیمارداری و تیمار خواری مجالی. بهر حالت زبان از ثنای حضرت خاموش و روان از دعای صحت آقازاده فراموش نزیسته. امید که نوید استقامت احوال ایشان را موجب اقامت خرسندی مخلصان فرمایند، دیده در راه است و هوش بر گذرگاه، حرره هنر.
فدایت از روز شرفیابی خدمت تاکنون از سرکار و بیمار شما بی خبرم و زیاد از حد بیان دلخور. امیدوارم تا به حال شفای کلی حاصل شده باشد. چنانچه صحت یافته جای شکر است و اگر خدای نخواسته هنوز بر بستر بیماری خفته، مقام صبر است. انشاء الله درد شما و او نصیب دشمنان باد، حرره صفائی.
فدای خجسته وجودت گردم این بنده پرستنده جعفر در غم خواری و دعای صحت وجود آقازاده با خدام خداوندی یغما و صاحب زاده های آقازاده همدست و داستانم. چند بار عزم اندیش زحمت افزائی شده ام ولی از شدت ناخوشی و بیمار داری پایه پویه در لنگ افتاد و شیشه آرزو به سنگ آمد. امیدوارم به زودی خبر صحت آقازاده و خوشی شما برسد، حرره جعفر.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مخدوم مهربان روزی دو پیش از این اخبار تیمار خیز تکسر آقازاده به من رسید، بسیار پراکنده شدم. چون خویش نیز رنجور و بستری بودم، رقعه مشعر بر پرسش به فرزندی میرزا جعفر سپرده که از جانب من و خود هر دو کار اندیش عیادت گردد. او هم انباز بستر و بالش است و دمساز تاب و تب. امروز اسمعیل، احمد، ابراهیم، به رسم پرسش به منزل میرزا جعفر که بیمارستان ماست آمده به هیات اجتماعی خواستیم از سلامت احوال او آگاه آئیم لاجرم هر یک بر این رقعه خط پژوهش کشیده دستان را که از همه تواناتر بود فرستادیم. اینک رجعت او واصفای نوید صحت وی و آسودگی شما را مستعد ایستاده ایم و دیده چشمداشت بر راه نهاده، هر چه بیش نویسی کم است و آنچه زود آید دیر. حرره یغما.
هوش مصنوعی: اخبار بیماری آقازاده به من رسید و خیلی ناراحت شدم. چون خودم هم بیمار بودم، نامهای به فرزند میرزا جعفر دادم تا از طرف من به عیادت او برود. او نیز مراقب من بود و در کنارم مینشست. امروز، اسماعیل، احمد و ابراهیم برای پرسیدن حال آقازاده به خانه میرزا جعفر که مثل بیمارستانی برای ماست، آمدند. هر کدام از آنها نامهای نوشتند تا از وضعیت او مطلع شویم و آن را فرستادیم. حالا منتظر خبر خوب درباره بهبودی او و آرامش شما هستیم و چشم به راه هستیم. هرچه زودتر خبری برسد، بهتر است.
کمترین بنده عقیدتمند اسمعیل زحمت می دهد؛ از آن روز که با گرامی برادر صفائی رسم عیادت را از روی عبادت رنج افزای خاطر شدیم، تا امروز هر روزه صحت وجود سرکار آقازاده را از هر در و هر کس جویان و در سیر خیالی همواره راه کاشانه فرخ را که آشیانه فیروزی است به سر پویان بوده ایم. نه مرا از تجدد تکسر و بد حالی احوالی بود و نه اخوان را از التزام بیمارداری و تیمار خواری مجالی. بهر حالت زبان از ثنای حضرت خاموش و روان از دعای صحت آقازاده فراموش نزیسته. امید که نوید استقامت احوال ایشان را موجب اقامت خرسندی مخلصان فرمایند، دیده در راه است و هوش بر گذرگاه، حرره هنر.
هوش مصنوعی: حداقل بندهای که به اسمعیل اعتقاد دارد، زحمت میکشد. از زمانی که با برادر گرامی صفایی به دیدار و عیادت شما پرداختیم تا امروز، هر روز به دنبال خبر سلامتی شما از هر کس و در هر جا بودیم و در خیال همواره به یاد خانهی خوشحالتان بودیم که محل خوشبختی است. نه من به خاطر تجدد و بدحالی دچار مشکل شدم و نه برادران از تعهد به مراقبت و پرستاری غافل شدند. در هر صورت، زبانم به ذکر ستایشتان خاموش و دلم به دعا برای سلامتیتان مشغول بوده است. امیدوارم که خبر خوب بودن شما باعث شادی مخلصان شود؛ چشمانم به راه است و ذهنم بر سر گذرگاهها، منتظر خبرهای خوب.
فدایت از روز شرفیابی خدمت تاکنون از سرکار و بیمار شما بی خبرم و زیاد از حد بیان دلخور. امیدوارم تا به حال شفای کلی حاصل شده باشد. چنانچه صحت یافته جای شکر است و اگر خدای نخواسته هنوز بر بستر بیماری خفته، مقام صبر است. انشاء الله درد شما و او نصیب دشمنان باد، حرره صفائی.
هوش مصنوعی: از زمان دیدار و خدمت شما، از وضعیت شما و بیماریتان خبری ندارم و این موضوع بسیار ناراحتم کرده است. امیدوارم تا الان بهبودی کامل حاصل شده باشد. اگر خدا نخواست و هنوز مریض هستید، صبر و تحمل در این شرایط لازم است. انشاءالله درد شما و دیگران به دشمنان شما برسد.
فدای خجسته وجودت گردم این بنده پرستنده جعفر در غم خواری و دعای صحت وجود آقازاده با خدام خداوندی یغما و صاحب زاده های آقازاده همدست و داستانم. چند بار عزم اندیش زحمت افزائی شده ام ولی از شدت ناخوشی و بیمار داری پایه پویه در لنگ افتاد و شیشه آرزو به سنگ آمد. امیدوارم به زودی خبر صحت آقازاده و خوشی شما برسد، حرره جعفر.
هوش مصنوعی: من حقیقتاً برای وجود مبارکتان فدایم، این بندهای که به محبت جعفر شما را میپرستد. در غم شما شریکم و دعا میکنم که آقازاده شفا یابد. با خدمتگزاران خداوند، در کنار فرزندان آقازاده، در این داستان هستم. چند بار تصمیم گرفتهام که برای کمک و زحمت بکشم، اما به خاطر شدت بیماری و رنجهایی که دارم، نتوانستهام به جلو بروم و آرزوهایم به یأس تبدیل شده است. امیدوارم به زودی خبر بهبود آقازاده و شادی شما را بشنوم. حرره جعفر.