گنجور

شمارهٔ ۱۲۶ - به مهربان دوستی نگاشته شد

فدایت شوم نامه شیرین عبارت دل را به عفو جرایم ماضی بشارت داد و جان را به رامش جاوید اشارت کرد، بیت:

شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

خدا شاهد است و جهانی را مشهود که ما به جنایت خویش وعنایت حضرت معترفیم. همواره خطا کرده ایم و عطا دیده بارها زحمت آورده ایم و رحمت برده. پاداش بزرگی اقتضای خردی عفو از تو پسند آید و تقصیر از ما. امید دارم از این پس پاس تربیت سرکار ما را از صوارف ذلت بر آورد و مزاج حفظ الغیب و بندگی را به حوادث پخته خواری و خام کاری دست فرسود علت ندارد. فرموده اند مرا جز شما پسری نیست مگر مرا جز جناب شما پدری هست از همه هستی حضرت بر ما بزرگ خداوند است و آزادگان افتاده ما صاحب را کمین فرزند، بیت:

در جوانی غم فرزند کسان پیرم کرد
کودکی کو که کند او پسری من پدری

یغما می گوید این فرد از قول مخاطب قبراق تر بود والا تغییر می نمود ولی چون بحمدالله تعالی غبار مغایرت مرتفع است و اسباب مواخذت مجتمع، فرقی در اقوال پدر و پسر نیست و به اقتضای مقام تحریر مصراعی از این مناسب تر: خدا هم داد من از آن پدر هم زان پسر گیرد.

اینک قبله ماه تا ماهی حکیم الهی و قنبرک باز عالم و آدم یغما در یمین و یسارم نشسته اند، القا از ایشان است و املا از من. آنچه قراین گواهی می دهد من محرر این نامه پریشانم و اصل مضمون و عبارت از ایشان. در این صورت اولی آنکه بقیت داستان را به تعلیقات این دو یک دل حوالت داشته چهال مجلس را به نغمه چنگ و آهنگ غم پرداز خالی کرده جای شما را نفس نفس خالی کنم. خدمات را مقرر که شرایط بندگی تقدیم افتد.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فدایت شوم نامه شیرین عبارت دل را به عفو جرایم ماضی بشارت داد و جان را به رامش جاوید اشارت کرد، بیت:
هوش مصنوعی: این نامه زیبا بیانگر بخشش خطاهای گذشته و آرامش روح برای همیشه است.
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
هوش مصنوعی: خوشحالم که بین من و خداوند آشتی برقرار شد. به خاطر این خوشحالی، فرشتگان با شادی و سرور جمع شده و جشن گرفتند.
خدا شاهد است و جهانی را مشهود که ما به جنایت خویش وعنایت حضرت معترفیم. همواره خطا کرده ایم و عطا دیده بارها زحمت آورده ایم و رحمت برده. پاداش بزرگی اقتضای خردی عفو از تو پسند آید و تقصیر از ما. امید دارم از این پس پاس تربیت سرکار ما را از صوارف ذلت بر آورد و مزاج حفظ الغیب و بندگی را به حوادث پخته خواری و خام کاری دست فرسود علت ندارد. فرموده اند مرا جز شما پسری نیست مگر مرا جز جناب شما پدری هست از همه هستی حضرت بر ما بزرگ خداوند است و آزادگان افتاده ما صاحب را کمین فرزند، بیت:
هوش مصنوعی: خدا گواه است و جهانی را شهد می‌کند که ما به گناهان خود و لطف بزرگ حضرت معترفیم. همیشه اشتباه کرده‌ایم و بارها از نعمت‌ها بهره‌مند شده‌ایم. برای پاداش بزرگ، شایسته است که از تو عفوی برگزینی و تقصیر از ما باشد. امیدوارم که از این پس تربیت ما را از ذلت دور کند و روحیه بندگی را به حوادث سخت و آسان تحمیل نکند. گفته‌اند که جز شما فرزندی ندارم و آیا جز شما پدری در این هستی برای من وجود دارد؟ تنها خداوند بزرگ بر ما ولی است و آزادگان ما را در دایره لطف و محبت خود قرار می‌دهد.
در جوانی غم فرزند کسان پیرم کرد
کودکی کو که کند او پسری من پدری
هوش مصنوعی: در جوانی، دغدغه و نگرانی‌های فرزندان دیگران باعث شده که من احساس پیری کنم. اکنون به یاد آن روزها هستم که فرزندی داشتم که بتواند برایم به عنوان پدر بایستد و حمایت کند.
یغما می گوید این فرد از قول مخاطب قبراق تر بود والا تغییر می نمود ولی چون بحمدالله تعالی غبار مغایرت مرتفع است و اسباب مواخذت مجتمع، فرقی در اقوال پدر و پسر نیست و به اقتضای مقام تحریر مصراعی از این مناسب تر: خدا هم داد من از آن پدر هم زان پسر گیرد.
هوش مصنوعی: یغما می‌گوید این فرد از نظر صحبت کردن از مخاطب قبلی فعال‌تر بود، و اگر غیر از این بود، تغییر می‌کرد. اما با وجود اینکه خدا را شکر، تفاوت‌های موجود برطرف شده، در واقع هیچ تفاوتی در گفتار پدر و پسر وجود ندارد. به مناسبت این موقعیت، این مصراع به نظر مناسب‌تر می‌آید: خداوند هم از آن پدر و هم از آن پسر داد می‌گیرد.
اینک قبله ماه تا ماهی حکیم الهی و قنبرک باز عالم و آدم یغما در یمین و یسارم نشسته اند، القا از ایشان است و املا از من. آنچه قراین گواهی می دهد من محرر این نامه پریشانم و اصل مضمون و عبارت از ایشان. در این صورت اولی آنکه بقیت داستان را به تعلیقات این دو یک دل حوالت داشته چهال مجلس را به نغمه چنگ و آهنگ غم پرداز خالی کرده جای شما را نفس نفس خالی کنم. خدمات را مقرر که شرایط بندگی تقدیم افتد.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، وجود بزرگی به نام حکیم الهی و قنبرک در کنار من نشسته‌اند و من احساس می‌کنم که الهام از آن‌هاست و آنچه می‌نویسم از من است. بر اساس شواهد، من نویسنده این نامه پر از احساسات هستم و اصل مطالب از آن دو است. به همین دلیل، بهتر است ادامه داستان را به نظرات این دو نفر بسپارم و فضای مجلس را با نغمه چنگ و آهنگ غم‌انگیز پر کنم و جای شما را خالی کنم. آماده‌ام تا خدماتم را ارائه دهم و شرایط خدمتگزاری‌ام را مطرح کنم.