گنجور

شمارهٔ ۱۳

عامی داند ز خود به خود نتوان رست
دور از همه ریش بر دم صوفی بست
ای عامی خر بدین روش من سگ تو
خوش پای که داری دم گاوی در دست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عامی داند ز خود به خود نتوان رست
دور از همه ریش بر دم صوفی بست
هوش مصنوعی: انسان عادی می‌داند که هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی از مشکلات و گرفتاری‌ها رهایی یابد. دور از همه، ریش خود را به دامن عارف سپرده است.
ای عامی خر بدین روش من سگ تو
خوش پای که داری دم گاوی در دست
هوش مصنوعی: ای مردم ساده، تو مانند اسبی هستی که دلخوش به شیوه‌ای است. در حالی که من مانند سگی هستم که پایم محکم است، اما در دستان تو دم گاوی قرار دارد.