شمارهٔ ۹
بَسَم خون خوردن از دوران این مینای...به
به چرخ افکن چمانی جام جانافزای ...به
ز خون خصم و ویله کوس در تابم سبک سنگین
بده آن آب مرد افکن بزن آن نای ...به
بر آهنج از قراب باده ساقی تیغ می و اول
به قطع شر بزن بر گردن تقوای ...به
ندانی کیست غم یا چیست می این کشتی آن دریا
بدین کشتی همی بگذر بر آن دریای ...به
ببار از ابر ساغر بر من آن باران که از خاکم
بجوشد سیل و در غلتد بدین صحرای ...به
من و بازنده دل مستان و آن صهبای جان پرور
تو پهنای گورستان و آن حلوای ...به
گدای مرز شد مفتی به ترک میدهد فتوی
زهی... مفتی زهی فتوای ...به
بس این خر گوهران زاد ای غلام این چار مادر را
ببر پستان و بر کن خایه آبای ...به
چه جای شحنه سردار ار بدین رامش چمد خسرو
نه بر فرمان به دست خود ببرم پای ...به
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بَسَم خون خوردن از دوران این مینای...به
به چرخ افکن چمانی جام جانافزای ...به
هوش مصنوعی: خون خوردن از این دورهی سخت و تلخ، کافی است... بیا و با یک جام پر از نوشیدنی مفرح، به چرخ بزنیم و شادی کنیم.
ز خون خصم و ویله کوس در تابم سبک سنگین
بده آن آب مرد افکن بزن آن نای ...به
هوش مصنوعی: من از خون دشمن و صدای نی به وجد آمدهام. ای کسی که آن آب را میزنی، بیا و بزن به نغمه نی.
بر آهنج از قراب باده ساقی تیغ می و اول
به قطع شر بزن بر گردن تقوای ...به
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ای ساقی، با تندی و شدت باده را به دست بگیر و مانند تیغی که بر گردن انسان میخورد، ابتدا به قطع فساد و ناپاکیها بپرداز. در واقع، شاعر از ساقی میخواهد که با قاطعیت و جدیت، به ترمیم و تصحیح خطاهای اخلاقی و تقوای انسانها بپردازد.
ندانی کیست غم یا چیست می این کشتی آن دریا
بدین کشتی همی بگذر بر آن دریای ...به
هوش مصنوعی: نمیدانی غم چیست یا چه چیزی هست. این کشتی که در این دریا حرکت میکند، به آن دریای دیگر نیز خواهد گذشت.
ببار از ابر ساغر بر من آن باران که از خاکم
بجوشد سیل و در غلتد بدین صحرای ...به
هوش مصنوعی: باران را بر من بریز تا از خاکم جاری شود و سیلابی به راه اندازد که در این دشت به حرکت درآید.
من و بازنده دل مستان و آن صهبای جان پرور
تو پهنای گورستان و آن حلوای ...به
هوش مصنوعی: من و دل شکستگان، به شوق شربت عشق تو، در میانه گورستان و آن حلوای دلنشین تو در انتظار هستیم.
گدای مرز شد مفتی به ترک میدهد فتوی
زهی... مفتی زهی فتوای ...به
هوش مصنوعی: درویشی که در مرز قرار گرفته است، آموختههایش را به راحتی ترک میکند و به او میگویند که شگفتآور است. در واقع، او باعث شگفتی و تحسین دیگران شده است.
بس این خر گوهران زاد ای غلام این چار مادر را
ببر پستان و بر کن خایه آبای ...به
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از ارزش و زیبایی چیزهایی که در دنیا وجود دارد، اشاره دارد. همچنین به نوعی بر لزوم احترام و توجه به ریشهها و پیشینهها تأکید میکند. در واقع، به اشخاص توصیه میشود که از منابع و نعمتهایی که در اختیار دارند بهرهبرداری کنند و قدردان باشند.
چه جای شحنه سردار ار بدین رامش چمد خسرو
نه بر فرمان به دست خود ببرم پای ...به
هوش مصنوعی: بدین ترتیب، در این بیت به این نکته اشاره میشود که چگونه یک فرمانده یا مقام بالا، اگر در تحت تاثیر یک شادی یا لذت معنوی باشد، ممکن است نتواند به درستی و با قدرت عمل کند و در عوض، شخصی دیگر قادر است با اختیار خویش راه را ادامه دهد. به عبارتی، این نوشته تصویری از چالشهای موجود بر سر قدرت و مسئولیتها را به نمایش میگذارد.