شمارهٔ ۳۲
چرخ ... چه ویران چه کند آبادم
من ز ویرانی و آبادی او آزادم
وه چه...شبان زان لب و دندان تا روز
به سها بر شد و پروین همه شب فریادم
آهم از آن دل... بدل شد به سرشک
آب گشت آتش از اندیشه این پولادم
من همان روز فرو شستم از آزادی دست
که بدین دسته... اسیر افتادم
چندم این هستی...دهد باده بیاد
بده آن باده که هستی ببرد از یادم
هفت بودم که ازین حلقه ...گهر
بودم آزاد و هم اکنون که بر از هفتادم
من از این مردم...نیم در به نهاد
نکته ای هست که بر صورت اینان زادم
گر بدین گام و کمر چهره گر نطق و شبق
به ورق بر نکشیدی رقم ایجادم
وصف ارواح مکرم به چه سان می گفتم
زن هفتاد و دو ملت ز کجا می گادم
داوری هاست بدین مردم... مرا
داد داد ار ندهد خسرو غایب دادم
آنکه از چاکریش بر همگان سردارم
و آنکه با بندگیش از دو جهان آزادم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چرخ ... چه ویران چه کند آبادم
من ز ویرانی و آبادی او آزادم
هوش مصنوعی: زندگی مانند چرخشی است که گاهی انسان را به ویرانی میکشاند و گاهی به آبادانی. اما من از این دو حالت آزاد هستم و به نوعی از تأثیرات این چرخشها رها شدهام.
وه چه...شبان زان لب و دندان تا روز
به سها بر شد و پروین همه شب فریادم
هوش مصنوعی: چه شب زیبایی بود، آن شب که با لبان و دندانهای تو گذراندم. تا صبح که ستارهها به آسمان آمدند و پروین در آسمان درخشید، من همچنان فریاد میزدم و یاد تو را میکردم.
آهم از آن دل... بدل شد به سرشک
آب گشت آتش از اندیشه این پولادم
هوش مصنوعی: آه من از دل به اشک تبدیل شد و آتش درونم از فکر و اندیشهام به وجود آمده است.
من همان روز فرو شستم از آزادی دست
که بدین دسته... اسیر افتادم
هوش مصنوعی: من در همان روز که آزادی را رها کردم، به یک دسته از اسیران پیوستم.
چندم این هستی...دهد باده بیاد
بده آن باده که هستی ببرد از یادم
هوش مصنوعی: چند بار دیگر باید در این زندگی غرق شوم؟ بیا و جامی پر کن تا این خاطرات تلخ را فراموش کنم و از یاد ببرم.
هفت بودم که ازین حلقه ...گهر
بودم آزاد و هم اکنون که بر از هفتادم
هوش مصنوعی: در گذشته، من در هفت مرحله زندگی وجود داشتم و از این محدودیتها و قید و بندها رها بودم. اما اکنون که به هشتادمین مرحله زندگی رسیدهام، هنوز هم آزاد و مستقل هستم.
من از این مردم...نیم در به نهاد
نکته ای هست که بر صورت اینان زادم
هوش مصنوعی: من از این مردم ناراضیام... چیزی در وجودم هست که بر چهره اینها تأثیر گذاشته است.
گر بدین گام و کمر چهره گر نطق و شبق
به ورق بر نکشیدی رقم ایجادم
هوش مصنوعی: اگر با این قامت و کمر، چهرهات را نمینمودی یا با کلام و زیباییات، در ورق محو میشدی، هرگز اثر وجودیم را بر جا نمیگذاشتی.
وصف ارواح مکرم به چه سان می گفتم
زن هفتاد و دو ملت ز کجا می گادم
هوش مصنوعی: بیت به توصیف روحانیانی میپردازد که صفات و ویژگیهای والایی دارند. گوینده به دنبال بیان این نکته است که زنانی از بین ملل مختلف و با فرهنگهای گوناگون، در چه جایگاهی قرار دارند و چه تأثیری از دیگر ملتها دریافت میکنند. این اشاره به تنوع و غنای فرهنگی و انسانی دارد که میتوان در بین این افراد مشاهده کرد.
داوری هاست بدین مردم... مرا
داد داد ار ندهد خسرو غایب دادم
هوش مصنوعی: این مردم به قضاوتهای مختلفی دچار شدهاند و اگر پادشاه غایب مرا در داد و ستد مورد توجه قرار ندهد، من حق خود را میگیرم.
آنکه از چاکریش بر همگان سردارم
و آنکه با بندگیش از دو جهان آزادم
هوش مصنوعی: همان کسی که به خاطر خدمتگزاریاش بر همه فرمانرواست و در عین حال، با بندگیاش از هر دو دنیا آزاد است.