شمارهٔ ۳۰
مرا آه آتشین زان خط مشک آلود بر خیزد
زهی...گی کآتش همی از دود بر خیزد
جز اشک من از آن رخ و آه مردم ز اشک من کشنید
ز آذر بر دمد دریا ز دریا دود برخیزد
جز آن...خط کافزود کم کرد از تو نشنیدم
فزایش کاستی آرد زیان از سود برخیزد
چو رنگین چهر از آن...آذرگون می افروزی
ز باغ پور آزر آذر نمرود برخیزد
چو آن...لب خاتم چو آن مشیکن زره جوشن
نه دست افتد سلیمان را نه از داود برخیزد
بدین فرزندگان... گردون و آخشیج اولی
به زادن دیر بنشیند به مردن زود برخیزد
نشستی خاست هر... را کاول نگه دانم
اگر غمناک بنشیند اگر خشنود بر خیزد
سزا رزم است ارواح مکرم را ولی چالش
کجا با یک جهان... زین معدود برخیزد
دریغا میر غایب و آن یورش سردار کاول پی
ز نعل موزه سیل خون به پر خود برخیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا آه آتشین زان خط مشک آلود بر خیزد
زهی...گی کآتش همی از دود بر خیزد
هوش مصنوعی: از آن خط مشکین، آهی سوزان در من برخیزد، یا اینکه آتش از دودی که برمیخیزد، به وجود آید.
جز اشک من از آن رخ و آه مردم ز اشک من کشنید
ز آذر بر دمد دریا ز دریا دود برخیزد
هوش مصنوعی: جز اشک من هیچ نشانهای از صورت زیبا پیدا نیست و آه مردم از گریههای من به آتش بدل میشود، همچنان که از دریا دود بلند میشود.
جز آن...خط کافزود کم کرد از تو نشنیدم
فزایش کاستی آرد زیان از سود برخیزد
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از تو نشنیدم این است که خطا و کمکاری موجب ضرر میشود و برعکس، سود و افزایش باعث پیشرفت و موفقیت خواهد شد.
چو رنگین چهر از آن...آذرگون می افروزی
ز باغ پور آزر آذر نمرود برخیزد
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهای رنگین و زیبا از آن روی نمایان میشود، تو مانند آتش افروز آذرگون از باغ فرزند آزر برمیخیزی و شعلهور میشوی.
چو آن...لب خاتم چو آن مشیکن زره جوشن
نه دست افتد سلیمان را نه از داود برخیزد
هوش مصنوعی: از آنجا که لب خاتم برتری و زیبایی دارد، کسی نمیتواند به راحتی زرهی جوشن را بردارد. حتی سلیمان هم نمیتواند آن را لمس کند و داود هم نمیتواند از جایش برخیزد. این نشاندهندهی مقامی است که هیچکس به آسانی نمیتواند به آن برسد.
بدین فرزندگان... گردون و آخشیج اولی
به زادن دیر بنشیند به مردن زود برخیزد
هوش مصنوعی: فرزندان از آسمان و نعمتهای اولیه، به سختی و دیر به دنیا میآیند ولی با سرعت و به آسانی از دنیا میروند.
نشستی خاست هر... را کاول نگه دانم
اگر غمناک بنشیند اگر خشنود بر خیزد
هوش مصنوعی: نشستهای، هر روزی که بگذرد، را مانند آغاز دوباره میدانم. اگر غمگین باشی، همچنان در حال نشستن خواهی بود و اگر خوشحال باشی، از جای خود بلند میشوی.
سزا رزم است ارواح مکرم را ولی چالش
کجا با یک جهان... زین معدود برخیزد
هوش مصنوعی: جنگ و نبرد برای روحهای بزرگ و محترم مناسب است، اما چگونه میتوان با یک دنیا به چالش پرداخت وقتی که فقط چند نفر اینچنین هستند؟
دریغا میر غایب و آن یورش سردار کاول پی
ز نعل موزه سیل خون به پر خود برخیزد
هوش مصنوعی: آه، چه غمانگیز است که جانشین بزرگ ما غایب است و آن حملهی سردار کاول، چون باران خون بر دامان خود میریزد و پدیدار میشود.