گنجور

شمارهٔ ۲۹

ز اسرار حقیقت زاهد آن دانای ...به
چه داند یا چه بیند کور مادرزای...به
فروش زهد و تقوی را همی سودا پزد مفتی
زهی...مفتی زهی سودای... به
جهان مصر است و هر چه اندر بوی جادوی فرعونی
قضا موسی و شیخ شهر اژدرهای... به
بمیرد هر که زین مردم سپارد جا به فرزندش
بلی...باید تا بگیرد جای... به
قصاص سلخ امروز ار ز من پرسند در فردا
من و تشبیب سلاخی و آن صحرای... به
موذن بانگ بی هنگام کرد ای مطرب ای دربان
رها کن حلق داودی بیفشر نای... به
دو بد بینم به گیتی در، یکی...صوفی خر
ز صوفی خر همی... تر ملای ... به
ملک مینای می بخشید این...صوفی را
به صوت اندر بزن مطرب ملک مینای... به
حدیث از پهلوی سردار گو و ز ابروی ترکان
رها کن قصه اسکندر و دارای... به

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز اسرار حقیقت زاهد آن دانای ...به
چه داند یا چه بیند کور مادرزای...به
هوش مصنوعی: زاهد و عالمان دل‌باخته به حقیقت، به چه چیز می‌توانند پی ببرند یا چه چیز را ببینند در حالی که دید درستی ندارند و مانند کسی هستند که از بدو تولد نابینا بوده است؟
فروش زهد و تقوی را همی سودا پزد مفتی
زهی...مفتی زهی سودای... به
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال سود و منفعت دنیوی از طریق ریاکاری و ارائه زهد و تقوی است، حقیقتاً در کارش اشتباه می‌کند و دین را به سوداگری تبدیل کرده است. او باید بداند که این کار روحش را فاسد می‌کند و به هیچ وجه ارزش ندارد.
جهان مصر است و هر چه اندر بوی جادوی فرعونی
قضا موسی و شیخ شهر اژدرهای... به
هوش مصنوعی: دنیا شبیه به مصر است و در آن، هر چیزی تحت تأثیر جادوی قضا و سرنوشت قرار دارد؛ مانند موسی و شیخ که با قدرت اژدهایی در این سرزمین روبه‌رو هستند.
بمیرد هر که زین مردم سپارد جا به فرزندش
بلی...باید تا بگیرد جای... به
هوش مصنوعی: هر کس که در میان مردم از دنیا برود و جای او را به فرزندش واگذارد، باید انتظاری داشته باشد تا فرزندش جای او را بگیرد و به مسئولیت‌ها و وظایف او ادامه دهد.
قصاص سلخ امروز ار ز من پرسند در فردا
من و تشبیب سلاخی و آن صحرای... به
هوش مصنوعی: اگر امروز از من بپرسند که پایانی برای این حوادث و مشکلاتی که داریم، چه خواهد بود، من فقط می‌توانم در مورد روزهای آینده و آثار تلخی که بر جای می‌گذارد صحبت کنم.
موذن بانگ بی هنگام کرد ای مطرب ای دربان
رها کن حلق داودی بیفشر نای... به
هوش مصنوعی: موذن در زمانی نامناسب اذان می‌گوید، ای نوازنده! ای دربان، حلقه داوودی را رها کن و نای را فشار بده...
دو بد بینم به گیتی در، یکی...صوفی خر
ز صوفی خر همی... تر ملای ... به
هوش مصنوعی: در این دنیا دو چیز را بسیار ناپسند می‌بینم: یکی آن صوفی‌ای که به ظاهر به دیانت و معنویت می‌پردازد اما در باطن بی‌خود و بی‌هدف است و دیگری ملا یا عالم دینی‌ای که فقط به ظاهر علم و دانش تکیه دارد و از حقیقت و عمق معانی غافل است.
ملک مینای می بخشید این...صوفی را
به صوت اندر بزن مطرب ملک مینای... به
هوش مصنوعی: ملک می خواست نوشیدنی را به صوفی بدهد و او را با موزیک بیدار کند. یعنی صوفی را به رقص و شادی دعوت می کند تا از لذت می و مگار استفاده کند.
حدیث از پهلوی سردار گو و ز ابروی ترکان
رها کن قصه اسکندر و دارای... به
هوش مصنوعی: حرف از دلیری و شجاعت سرداران بزن و داستان‌هایی از زیبایی‌های ابروان ترک‌ها را کنار بگذار. قصه اسکندر و ثروتمندان را فراموش کن.