گنجور

شمارهٔ ۱۶

صوفی یکی... به و زاهد از او.. به تر
این مسلمی...خشک آن کافری... به تر
... اند این مردمان یعنی زنان مردمان
وان کز پی اینان چمد زینان همه... تر
گیتی و هرچ اندر بوی بی برگ نخلی سست پی
بیخش همه... بن شاخش همه... بر
دانی که کبود آسمان وین خاک و شغل هردوان
این افعی... خور و آن اعمی ... گر
با واعظ بسیار گو کی مکنت گفت آورم
من گوش و آن... لب من لال و این ...کر
با شیخ وصوفی مر مرا حرف است کآمیزش فتد
من مردم این... سگ من آدم این...خر
بومی است امکان شوم پی بر کنگره بام وجود
... به سر ...به دم ...به پا... به پر
در مرد اگر... ای آمد خری او را بدل
رامش مکن انده مخور این خربه آن...در
ای ناصح ای... چند از ترک می سردار را
پاس زبان و گوش کن کت پخ یمه ... لر

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صوفی یکی... به و زاهد از او.. به تر
این مسلمی...خشک آن کافری... به تر
هوش مصنوعی: در این مصراع می‌گوید که گاهی افراد مذهبی که به ظاهر دیندار هستند، ممکن است در باطن خود چیزهای ناپسند داشته باشند، در حالی که ممکن است فردی که به نظر می‌رسد بی‌دین یا کافر است، در اصل دارای خلق و خوی بهتر و سجایای اخلاقی بیشتری باشد. بنابراین، گاه اهمیت انسانیت و رفتار بهتر از ظاهر و عنوان‌های مذهبی بیشتر است.
... اند این مردمان یعنی زنان مردمان
وان کز پی اینان چمد زینان همه... تر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این جمعیت که زنانی از مردان هستند، به دنبال آن‌ها همانند دیگران در حال حرکت و تلاش هستند.
گیتی و هرچ اندر بوی بی برگ نخلی سست پی
بیخش همه... بن شاخش همه... بر
هوش مصنوعی: دنیا و هر چیزی که در آن هست مانند درختی است که بدون برگ و ریشه سست و ناپایدار است. همه چیز باید به شاخه‌اش وابسته باشد.
دانی که کبود آسمان وین خاک و شغل هردوان
این افعی... خور و آن اعمی ... گر
هوش مصنوعی: می‌دانی که آسمان کبود و این خاک و زمین هر دوی آنها مانند یک افعی می‌باشند و گاه به شدت خطرناک هستند.
با واعظ بسیار گو کی مکنت گفت آورم
من گوش و آن... لب من لال و این ...کر
هوش مصنوعی: با سخنران و موعظه‌خوان بسیار صحبت کن که من از معارف و آموزش‌هایی که می‌گوید، بهره‌مند شوم. اما به رغم این، من هم گوشم ناشنواست و هم زبانم بی‌صداست.
با شیخ وصوفی مر مرا حرف است کآمیزش فتد
من مردم این... سگ من آدم این...خر
هوش مصنوعی: با عارف و زاهد گفتگو می‌کنم، چون آنها انسان‌های عجیبی هستند. من با آن‌ها مانند یک سگ و یک الاغ رفتار نمی‌کنم، بلکه در ماهیت خود، انسانی با ویژگی‌های خاص هستم.
بومی است امکان شوم پی بر کنگره بام وجود
... به سر ...به دم ...به پا... به پر
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که فرد به طور طبیعی و ذاتی تا آنجا که ممکن است به وجود خودش وابسته است. او می‌تواند در هر قسمت از وجودش، چه در سر، چه در پایینه یا به شکل کلی، خود را بیان کند. این بیان به نوعی نشان دهنده ی تنوع و گوناگونی موجود در وجود فرد است.
در مرد اگر... ای آمد خری او را بدل
رامش مکن انده مخور این خربه آن...در
هوش مصنوعی: اگر در مردی نشانی از نداشته باشی، نگران نباش. او را به آرامش تبدیل کن و اندوه نخور. این شخص همانند یک خر است که در این موقعیت، تغییر زیادی نخواهد کرد.
ای ناصح ای... چند از ترک می سردار را
پاس زبان و گوش کن کت پخ یمه ... لر
هوش مصنوعی: ای راهنمای خوب، چرا از شراب دست می‌کشی؟ به سخن و شنیدن از من توجه کن و نمی‌خواهم چیزی بگویم که تو را رنجیده خاطر کند.