شمارهٔ ۱۵
دل چو سنگش زین سرشک لعل رنگ آید همی
بنگر این...گی کز لعل سنگ آید همی
می به نکشم باز پای از راه آن... دل
در بهر پی صد رهم گر سر به سنگ آید همی
راست خم شد پشت از آن...مژگان مرمرا
خود کمان هرگز شنیدی کز خدنگ آید همی
از صلاح زاهد... ناید جز فساد
این مثل فاش کز بازیچه جنگ آید همی
دوده خط دود کین بزدودش از... دل
آئینه کشنید کش صیقل ز زنگ آید همی
شیخ چون تحت الحنک بندد به چشم اندر مرا
راهزان ... ای با پالهنگ آید همی
آنقدر... بارم بر زمین و آسمان
کش برین...گا فرخای تنگ آید همی
ای دریغا میر غایب تا بدین... خیل
در نوردم صلح اگر یکسر به جنگ آید همی
بر بدین... لر ارجوزه سردار شیر
یا ز کوهه کوه هرای پلنگ آید همی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل چو سنگش زین سرشک لعل رنگ آید همی
بنگر این...گی کز لعل سنگ آید همی
هوش مصنوعی: دل مانند سنگ است و از اشکهای گرانبها رنگین میشود. به این داستان توجه کن که چگونه از سنگی، آنچنان زیبایی و ارزش به وجود میآید.
می به نکشم باز پای از راه آن... دل
در بهر پی صد رهم گر سر به سنگ آید همی
هوش مصنوعی: من بار دیگر نمیتوانم از راه عشق بیرون بروم... اگر در پی او تا صد بار هم به سنگ بخورد، دل همچنان در پی اوست.
راست خم شد پشت از آن...مژگان مرمرا
خود کمان هرگز شنیدی کز خدنگ آید همی
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو خمیده و پراشفتگیام به اندازهای است که گویی کمانی به دست گرفتهام. آیا تا به حال شنیدهای که تیرهایی که از کمان رها میشوند، چه تأثیری دارند؟
از صلاح زاهد... ناید جز فساد
این مثل فاش کز بازیچه جنگ آید همی
هوش مصنوعی: از نیکوکاری زاهد (پرهيزگار) چیزی جز فساد و تباهی بهدست نمیآید. این مانند مثل معروفی است که میگوید از بازیچه جنگ، تنها خرابی و ویرانی به بار میآورد.
دوده خط دود کین بزدودش از... دل
آئینه کشنید کش صیقل ز زنگ آید همی
هوش مصنوعی: دود کینه و ناراحتی را از دل پاک کرد و مانند آینهای که با صیقل و جلا زنگار میگیرد، دل نیز دوباره روشن و درخشان میشود.
شیخ چون تحت الحنک بندد به چشم اندر مرا
راهزان ... ای با پالهنگ آید همی
هوش مصنوعی: وقتی شیخ محکم دستش را دور گردن من میپیچد و به من زل میزند، انگار که به من آسیب میزند... ای کسی که با لباس پاره به اینجا میآیی.
آنقدر... بارم بر زمین و آسمان
کش برین...گا فرخای تنگ آید همی
هوش مصنوعی: به اندازهای به زمین و آسمان فشار میآورم که در این بین، موانع و سختیها به چشم میآیند و مانع از پیشرفت میشوند.
ای دریغا میر غایب تا بدین... خیل
در نوردم صلح اگر یکسر به جنگ آید همی
هوش مصنوعی: به حسرت میگویم که ای کاش فرمانروای غایب ما حالا در میان ما بود. هرچند که من در صلح و آرامش تلاش میکنم، اما اگر جنگی رخ دهد، بیشک تمام قدرت خود را به کار خواهم بست.
بر بدین... لر ارجوزه سردار شیر
یا ز کوهه کوه هرای پلنگ آید همی
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف موجودی شجاع و قوی پرداخته شده که همچون سردارانی صلاحدیده و نیرومند از کوهها و دشتها به میدان میآید. او به اندازهای توانمند است که از بلندیها فرود میآید و با عزم راسخ و جسارت بینظیرش در مقابل دشواریها حاضر میشود.