شمارهٔ ۱۳
غیر آن... نیلی خط به چهر مهر تاب
خود ندیدستم که روید آسمان از آفتاب
نگسلد...گی زآن خط چو صوفی از حشیش
روز لبان جان پروری چونانکه مستی از شراب
از چه آن...خط انگیخت دریا ز اشک من
گر همی رسم است کز دریا بر انگیزد سحاب
چشم من بر چهر او بین خال او در چشم من
تا در آذر بط همی بینی و سامندر در آب
غنچه بر رستش خط نیلوفری تا از چه روی
گفت خاقانی که نیلوفر نروید از سراب
شیخ و نان وقف و ما و باده بی...گی
داوری کن کار آتش خوبتر یا کار آب
گر سوالم بر نیاید هیچ از آن... لب
تنگ نارم دل به رنجش هیچ اگر ندهد جواب
دل در آن... مژگان است هان مفروز چهر
ور چنین آتش کنی هم سیخ سوزد هم کباب
تن چو جان در چنبر...زلفش رفت رفت
گم شد از بس لاغری چونانکه موئی در طناب
گفت غیر و چامه سردار بی ...گی
کیمیا با سحر بینم سحر با فصل الخطاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غیر آن... نیلی خط به چهر مهر تاب
خود ندیدستم که روید آسمان از آفتاب
هوش مصنوعی: غیر از آن، رنگ آبی که بر چهرهی ماه تابان دیدهام، هیچگاه مشاهد نکردهام که آسمان تحت تأثیر نور خورشید پدیدار شود.
نگسلد...گی زآن خط چو صوفی از حشیش
روز لبان جان پروری چونانکه مستی از شراب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ چیزی نمیتواند از آن خط جدا شود، همچنان که صوفی از حشیش دور نمیشود. روزی که لبهای جان را پرورش میدهد، شبیه به حال مستی است که از شراب به انسان دست میدهد.
از چه آن...خط انگیخت دریا ز اشک من
گر همی رسم است کز دریا بر انگیزد سحاب
هوش مصنوعی: چرا دریا از اشکهای من پر شده است، اگر این هم تقدیر است که ابرها از دریا برمیخیزند؟
چشم من بر چهر او بین خال او در چشم من
تا در آذر بط همی بینی و سامندر در آب
هوش مصنوعی: چشم من به چهره او دوخته شده است؛ خال او در چشمان من دارد نمایان میشود، مانند اینکه در آتش، ماهی آذر و همچنین سمندر را در آب مشاهده میکنی.
غنچه بر رستش خط نیلوفری تا از چه روی
گفت خاقانی که نیلوفر نروید از سراب
هوش مصنوعی: غنچهای که بر روی آن خطی به رنگ نیلوفر است، سؤال میکند که چرا خاقانی ادعا کرده که نیلوفر نمیتواند از آبهای سرتاسر بوجود بیاید.
شیخ و نان وقف و ما و باده بی...گی
داوری کن کار آتش خوبتر یا کار آب
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به دو عنصر متضاد وجود دارد: آتش و آب. شاعر از یک سو به زندگی زاهدانه (شیخ و نان وقف) اشاره میکند که به نوعی به زهد و انزوا مربوط است، و از سوی دیگر به زندگی پر شور و جنبههای لذتجویانه (ما و باده) میپردازد. در نهایت، شاعر از خواننده میخواهد تا قضاوت کند که کدامیک بهتر است: زندگی قدس و زهد و جدیت (آب) یا زندگی پرماجرا و شاداب (آتش). این تضاد بین دو سبک زندگی و انتخاب میان آنها مطرح میشود.
گر سوالم بر نیاید هیچ از آن... لب
تنگ نارم دل به رنجش هیچ اگر ندهد جواب
هوش مصنوعی: اگر از کسی سوالی بپرسم و او هیچ پاسخی ندهد، برای من مهم نیست، چون دلتنگیام را تحمل میکنم و از او رنجش نخواهم داشت.
دل در آن... مژگان است هان مفروز چهر
ور چنین آتش کنی هم سیخ سوزد هم کباب
هوش مصنوعی: دل در آن مژگان است، پس نگاه مکن! اگر چنین آتشی به پا کنی، هم سیخ میسوزد و هم کباب.
این یعنی: دل آدمی در تیرگی و زیبایی مژگان محبوبش گم شده، و اگر کسی با نگاهش آتش به آن دل بزند، همه چیز را میسوزاند و نابود میکند.
تن چو جان در چنبر...زلفش رفت رفت
گم شد از بس لاغری چونانکه موئی در طناب
هوش مصنوعی: تن انسان مانند روح در بند زلف معشوق است. چنان لاغر و نحیف شده که گویی مانند مویی در یک طناب به نظر میرسد و به تدریج ناپدید میشود.
گفت غیر و چامه سردار بی ...گی
کیمیا با سحر بینم سحر با فصل الخطاب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که میان گفتار و رفتار سردار و تأثیری که آن بر او دارد، تضادی وجود دارد. او در اینجا از سحر و جادو صحبت میکند و به نوعی به قدرت کلمات و سخنانی که به صورت دقیق و گیرا بیان میشود، اشاره میکند. در واقع، شاعر میگوید که میخواهد زیبایی و جذابیت کلام را با معجزهای مانند کیمیا مقایسه کند.