شمارهٔ ۱۲
بیار باده که آمد بهار...به
کجاست ساقی...یار...به
کنیم کار ثواب و کشیم بار صلاح
به جان رسیدم از این کارو بار... به
به اختیار کشم جبر عشق ملت سوز
مرا به جبر چه یا در اختیار... به
عوام خدمت مفتی کنند مفت آری
کنند مردم...کار... به
جهان کجا و در او این گروه خررمه کیست
یکی خرابه... زار... به
چه سان ستیزه سگالم بخیل مژگانش
تنی پیاده و صف صف سوار...به
به غیر آن خط... بر به سرخ گلش
ز سرخ گل ندمیده است خار... به
به چالش تو یکی زالم ارچه ننگ آرم
نبرد رستم و اسفندیار... به
سرشک من به دل سخت او بدان ماند
که ابر بارد بر کوهسار... به
چنم بنوره سنگر کنار خندق می
گلوله بارد اگر زین حصار... به
یکی به کار خود از روز من نگر سردار
مباش غره بدین روزگار...به
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیار باده که آمد بهار...به
کجاست ساقی...یار...به
هوش مصنوعی: باده را بیاور، چون بهار فرارسیده است... ساقی کجاست؟ ای یار من...
کنیم کار ثواب و کشیم بار صلاح
به جان رسیدم از این کارو بار... به
هوش مصنوعی: ما کارهای نیکو انجام میدهیم و بار مسئولیت را بر دوش میکشیم، وقتی که به هدف درست و نیکو برسیم، این کار و مسئولیت بر ما سنگینی نخواهد کرد.
به اختیار کشم جبر عشق ملت سوز
مرا به جبر چه یا در اختیار... به
هوش مصنوعی: میتوانم با اختیار خودم عشق را به سمت خود بکشم و دلی بیقرار و آسیبدیده را در اختیار بگیرم. اما آیا در این مسیر، چیزی جز اجبار وجود دارد؟
عوام خدمت مفتی کنند مفت آری
کنند مردم...کار... به
هوش مصنوعی: مردم عادی بدون درک درست از مسائل، حتی به بهایی کم خدمت میکنند و کارهای با ارزش خود را نادیده میگیرند.
جهان کجا و در او این گروه خررمه کیست
یکی خرابه... زار... به
هوش مصنوعی: جهان و زندگی در آن چقدر وسیع و رنگین است، اما در میان این همه زیبایی، یک گروه بیخبر و پریشان وجود دارند که در تاریکی و تنهایی به سر میبرند.
چه سان ستیزه سگالم بخیل مژگانش
تنی پیاده و صف صف سوار...به
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف یک وضعیت خاص میپردازد. او میگوید که چگونه بین دو حالت تضاد وجود دارد: در حالی که او در یک حالت نامساعد و در وضعیت پیاده است، دیگران سوار بر اسب هستند و در صفهای منظم حرکت میکنند. این تصویر نمایانگر نابرابری و اختلاف در شرایط زندگی است. به ویژه، آنچه که به چشم میآید، حس خشم یا ناامیدی شاعر از وضعیت خود و دیگران است.
به غیر آن خط... بر به سرخ گلش
ز سرخ گل ندمیده است خار... به
هوش مصنوعی: به جز آن خط زیبایی که بر لبانش دیده میشود، گل سرخی که بر آن است، هیچ خار و زخم دیگری ندارد.
به چالش تو یکی زالم ارچه ننگ آرم
نبرد رستم و اسفندیار... به
هوش مصنوعی: اگرچه با زال، به عنوان یک شخصیت ننگین، به مبارزه میطلبی، اما نبرد رستم و اسفندیار را فراموش نکن.
سرشک من به دل سخت او بدان ماند
که ابر بارد بر کوهسار... به
هوش مصنوعی: اشک من به دل سنگین و بیاحساس او شباهت دارد به این که ابر بر قله کوه میبارد.
چنم بنوره سنگر کنار خندق می
گلوله بارد اگر زین حصار... به
هوش مصنوعی: چمن در کنار خندق با نور خود درخشان است و اگر باران ببارد، زیبایی این حصار بیشتر خواهد شد.
یکی به کار خود از روز من نگر سردار
مباش غره بدین روزگار...به
هوش مصنوعی: به کار خود نگاه کن و به روزگار نبال. به هیچ چیز نباید مغرور شد چون این روزها میتوانند فریبنده باشند.